محمد مهاجري از انگيزه مصاحبه اخيراحمدينژاد به «اعتماد» ميگويد
ويتريني براي نمايش
گفتوگوي ويديويي محمود احمدينژاد درباره حوادث پس از انتخابات 88 كه برخلاف عرف معمول هر مصاحبهاي، به جاي آنكه مقابل خبرنگاران بنشيند و به پرسشهاي آنها به عنوان نمايندگان افكار عمومي پاسخ دهد، با علياكبر جوانفكر و عبدالرضا داوري دو نفر از نزديكترين يارانش انجام شده و پيشتر تيزر كوتاهي از آن توسط پايگاه خبري دولت بهار - ارگان رسانهاي جريان سياسي نزديك به رييس دولت نهم و دهم منتشر شده بود- شامگاه دوشنبه به طور كامل منتشر شد و البته واكنشهايي را نيز برانگيخت. در اين ميان اما محمد مهاجري، فعال رسانهاي اصولگرا شايد شديدتر از ديگر منتقدان عمدتا اصلاحطلب احمدينژاد به آن واكنش داد و در توييتي نوشت: «احمدينژاد كه خودش از مسببان اصلي فتنه ۸۸ است زور ميزند براي فرار از رسوايياش رطب و يابس ببافد. كمترين مردانگي در وجودش نبوده و نيست وگرنه خاطره جلسهاي را كه يك مقام امنيتي پتهاش را در آن مقطع روي آب ريخت و همانجا عزلش كرد را تعريف ميكرد.»
فارغ از آنچه مهاجري در اين توييت گفته اما او حالا در گفتوگويي مختصر از نظراتش درباره اين گفتوگوي ويديويي را با شرح و بسطي بيشتر به «اعتماد» گفته و با بيان اشاره به دو نكته مدنظر خود در تحليل اظهارات اخير رييس دولت نهم و دهم گفته است: «احمدينژاد هر وقت احساس ميكند كه مقداري از فضاي رسانهاي فاصله گرفته و مطرح نيست، موضوعي را مطرح و دوباره اظهارنظري ميكند تا ديده شود. در واقع او دنبال ويتريني است براي نمايش. وگرنه ايشان نه در دوران رياستجمهوري، نه قبل و بعد از آن، چندان اظهارات مهمي درباره مسائل سياست نداشتند و حتي اصولگرايان كه از ايشان حمايت كرده بودند، بعضا در همان جلساتي كه ما داشتيم، متفقالقول بودند كه اظهارات ايشان فاقد كمترين ارزش سياسي است.»
مهاجري همچنين درباره علت بازگشت احمدينژاد به فضاي سياسي - رسانهاي و بهويژه اظهارنظر درباره حوادث پس از انتخابات جنجالي رياستجمهوري دهم در سال 88 نيز معتقد است كه «اتفاقا احمدينژاد جزو كساني است كه نسبت به مسائل سال 88 مسووليت دارد و قصوري جدي متوجه اوست. اما مجموعه نظام تصميم گرفت براي اينكه فضا ملتهبتر نشود، خطاهاي ايشان كه اتفاقا خطاهاي بسيار بزرگي هم بود، مطرح نشود. اتفاقا ايشان در همان مقطع سال 88 بود كه نردباني را كه روي دوش اصولگرايان گذاشته بود و از آن تا رياستجمهوري بالا رفته بود، با لگدي به كنار انداخت و گفت اگر حمايت برخي نبود، ميليونها راي بيشتر كسب ميكرد.»
اين تحليلگر اصولگرا اما در تحليل علت بيان اين مطالب از سوي احمدينژاد و اينكه هدف او از طرح مجدد اين مسائل چيست، ميگويد كه «حرفهاي احمدينژاد هميشه بسيار مبهم است، مخدوش. ضماير جملاتش مشخص نيست و اگر هم بعضا نامشخص باشد، دروغ و خلاف ميگويد يا واقعيتي را كاملا ناقص عنوان ميكند.» مهاجري ميگويد: «احمدينژاد به هر حال برخي سياسيون را رقباي سياسي خود ميداند و به نظر ميرسد كه ميخواسته آنها را بزند. به نظرم اينكه دنبال رفع حصر بوده هم بسيار بعيد است و اگر هم صادق باشد، احتمالا با اين انگيزه پيگير بوده تا مگر از اين نمد براي خود كلاهي بدوزد.» او درنهايت در پاسخ به اين پرسش كه آينده احمدينژاد را چطور ارزيابي ميكند، به همين جمله مختصر بسنده كرده كه آيندهاي در انتظار اوست كه موجب خنده ملت خواهد بود؛ «آيندهاي طنز!»