• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4767 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۳ مهر

در لايه زيرين هياهوي خبري خودكشي، پليس مشغول بررسي است

پرونده محمد باز است

گروه اجتماعي| «شايعه؛ شايعه زياد است.» ميم فعال مدني و استاد دانشگاه مي‌گويد كه در سه روز گذشته، بوشهر و البته بيشتر از آن دير، درگير همان شايعه‌هايي هستند كه در مورد مرگ محمد دست ‌به دست و دهان به دهان مي‌چرخند. او مي‌گويد كه مردم محلي با ضريب بالايي از اطمينان مي‌گويند داستان محمد را هنوز كامل نشنيده‌ايم؛ داستاني كه بايد پاي پليس به ميان بيايد تا حل شود. در روزهاي گذشته مرگ پسر 11 ساله بوشهري تبديل شد به خبري كه احساسات بسياري را جريحه‌دار كرد و البته مانند بسياري از خبرهايي كه اين‌ طور ناگهاني به مخاطبان سيلي مي‌زنند، بلافاصله بخش بزرگي از خوانندگانش را تبديل كرد به قاضي پرونده‌، نوع واكنش آموزش و پرورش هم البته در اين ميان بي‌تاثير نبود. 
آن سيلي كه به مخاطب زده مي‌شود، تصور اين است كه يك پسربچه 11 ساله با تصميم خودش به زندگي پايان دهد، تصور اينكه همين گوشي‌هاي هوشمندي كه در دست و بال بسياري از آدم‌ها پيدا مي‌شود دليل اين تصميم بوده باشد. اينكه اولين‌ بار چه كسي تصميم گرفت كه مرگ محمد به دليل نبود گوشي و ناتواني از شركت درست و به ‌موقع در كلاس‌هاي درس مجازي باشد معلوم نيست، اما با خبرهاي بسياري كه در مورد محروميت بيش از 3.5 ميليون دانش‌آموز از ابزاري هوشمند براي ملحق شدن به كلاس‌هاي مجازي است، ذهن‌ها كاملا آمادگي اين را دارند كه عواقب اين محروميت خودش را نشان دهد. اما بروز اين عواقب در شكل خودكشي يك كودك خبري نبود كه به راحتي بشود با آن روبرو شد. 
دقيقا با شروع زمزمه‌هاي خودكشي پسر اهل بندر دير استان بوشهر به دليل نداشتن گوشي هوشمند، اولين واكنش از سوي آموزش و پرورش استان نشان داده شد؛ صداي محمد، تصوير چت‌هايش در فضاي كلاس مجازي با معلم روي سايت آموزش و پرورش قرار گرفت. بعد يكي از خبرگزاري‌ها صداي بي‌رمق مادرش محمد را منتشر كرد كه مي‌گفت محمد گوشي نداشته است. روز دوشنبه ديگر تصاوير و خبرها و صدايي كه از خانواده محمد و به‌خصوص از مادرش در يك خبرگزاري اصولگرا منتشر شد كاملا واضح بود، خبرها و صدايي كه خود وزارت آموزش و پرورش هم تلاش داشت بيشتر ميان خبرنگاران منتشر شود. صداي مادر محمد مي‌گفت: «اين اواخر با وجود اينكه گوشي پسرم مشكلاتي داشت اما سيدمحمد در شبكه شاد عضو بوده است و البته نمي‌دانم كه تا لحظه آخر در شبكه شاد فعال بوده است يا نه؛ چون همان روز حادثه در منزل نبوده‌ام. از مدير مدرسه فرزندم راضي هستم و از او شكايتي ندارم و فقط مي‌خواهم بچه‌ام را حلال كند، چون در اين سال‌ها هميشه در كنار ما بوده و خيلي محبت در حق فرزند من داشته است.» خبرگزاري فارس به نقل از مدير مدرسه محمد نوشته است كه او براي هديه دادن گوشي به او شاهد هم دارد. حال يكي در ميان خبرها در مورد مادر فرزند از دست داده است كه در مورد گوشي داشتن يا نداشتن فرزندش چه مي‌گويد. مساله اينكه آيا واقعا محمد 11 ساله با دست خودش زندگي را كنار گذاشته يا نه،  جزييات پرونده ناگفته مانده و در هياهو گم شده است. 
دير كوچك است، حقيقت پنهان نمي‌ماند
كريم جعفري، مدير روزنامه بامداد جنوب، چاپ بوشهر در روزهاي گذشته درگير پيگيري اين خبر بوده و آخرين نتيجه‌اي كه گرفته اين است كه ماجراي مرگ محمد در دست بررسي پليسي و قضايي است.  او به «اعتماد» مي‌گويد:  «ديروز بچه‌هاي ما با فرمانده انتظامي شهرستان دير صحبت كردند و او در مورد اينكه اين بچه به خاطر گوشي خودكشي كرده باشد مي‌گويد كه بعيد است. او به ما گفت كه كمي صبر كنيد تا تحقيقات‌شان به نتيجه برسد و بعد نتيجه را اعلام كنند.» پرونده‌اي كه ماهيت قضايي و پليسي پيدا كرده است بيش از هر چيزي نيازمند حضور و اظهار نظر دقيق مقامات پليسي و قضايي است، اما در حال حاضر تبديل شده است به دعوايي ميان مردم و آموزش و پرورش كه يك سو مي‌خواهد به زور اعتراف مادر فرزند از دست داده ثابت كند كه محمد مشكل گوشي نداشته و سوي ديگر در شبكه‌هاي اجتماعي در پي اين هستند كه ثابت كنند پسري 11 ساله به خاطر نبود زيرساخت درست در دوران آموزش مجازي به زندگي خودش پايان داده است. در اين ميان توضيحاتي هم كه از سوي مقامات قضايي داده شده، بسيار كلي است اما به هر حال خبر از وجود يك پرونده در دست بررسي مي‌دهند. علي يزداني‌پور، دادستان شهرستان دير به تسنيم اين توضيح را داده است: «اين دانش‌آموز متولد 1388 بوده و 19 مهرماه فوت او اعلام مي‌شود؛ سپس جسد متوفي براي بررسي علت مرگ بلافاصله به پزشك قانوني انتقال مي‌يابد. علت مرگ با اعلام نتيجه پزشكي قانوني مشخص مي‌شود و با بررسي اداره آگاهي بندر دير، مشخص شد پدر و مادر اين دانش‌آموز مشكل خاصي نداشته‌اند. با انجام آزمايش‌هاي گوناگون، پزشكي قانوني جواز دفن را صادر كرده و جسد او به خانواده‌اش تحويل و خاكسپاري شده است. پرونده اين حادثه در شعبه بازپرسي شهرستان دير در حال بررسي است كه با اعلام نتيجه پزشكي قانوني علت مرگ دانش‌آموز مشخص مي‌شود.» تمام اين توضيحات كلي نشان مي‌دهد كه دست‌كم تا لحظه تنظيم اين گزارش «دليل مرگ» از سوي پزشكي قانوني محرز نشده است. ميم، آن استاد دانشگاهي كه مي‌گويد شايعه در بوشهر و دير بسيار است مي‌گويد كه برخلاف جوي كه در شبكه‌هاي اجتماعي حاكم است، مردم دير و آنچه در گروه‌هاي مجازي و كانال‌هاي محلي مي‌خواند بيشتر حول همان شايعاتي مي‌چرخند كه در علت مرگ محمد ترديد مي‌كنند و پيش از پليس و دادگاه حكم پرونده جنايي را صادر كرده‌اند.  اين شايعه‌ها آنها كه در جامعه محلي دهان به دهان مي‌چرخد يا فضاي شبكه‌هاي اجتماعي كه همه بودن و نبودن گوشي را هدف قرار داده‌اند آيا مي‌تواند اصل پرونده مرگ يك كودك 11 ساله را منحرف كند؟ جعفري در توضيح شرايط اين پرونده و آشكار شدن نتيجه آن مي‌گويد: «دير  شهر خيلي كوچكي است، خيلي كوچك. همه هم را مي‌شناسند؛ همه با هم فاميلند، مثل تهران نيست كه بگوييد همسايه از همسايه خبر ندارد. اگر اين سر شهر يك اتفاق بيفتد، آن سر شهر همه خبردار مي‌شوند براي همين چيزي را نمي‌شود از مردم پنهان كرد. مردم خودشان بازپرس‌هاي خيلي قوي‌اي هستند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون