• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4771 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۹ مهر

گفت‌وگو با استف اسميت كه به ‌تازگي اقتباسي از «خانه عروسك» را اجرا كرده است

مبهوت بي‌پروايي ايبسن شدم

ترجمه: سيد حسين رسولي

 

استف اسميت، نمايشنامه‌نويس برنده جايزه اليويه، به تازگي اقتباسي از نمايشنامه «خانه عروسك» (1879) هنريك ايبسن را در «يانگ ويك تئاتر» لندن روي صحنه برده است. او اين متن كلاسيك را با بافتي فمينيستي و ته‌مايه‌هايي ماركسيستي اجرا كرد. اسم اجراي او «نورا: خانه عروسك» بود كه شخصيت نورا را در يك قرن كامل نشان مي‌دهد و در نهايت به ستمي كه به زنان رفته است نگاهي ويژه دارد. هالي ويليامز، منتقد روزنامه گاردين در اين رابطه نوشته است: «به‌‌روزرساني هوشمندانه استف اسميت از ايبسن، شامل ۳ شخصيت از نورا مي‌شود كه ۱۰۰ سال كامل را هم در بر مي‌گيرد.» او سپس ادامه مي‌دهد: «اسميت كاراكتر نورا را در سال‌هاي ۱۹۱۸، ۱۹۶۸ و ۲۰۱۸ تصوير مي‌كند». اين شيوه دراماتورژي جالب توجه است، زيرا هنرمند تلاش دارد تا حرفي را درباره زنان بزند و اين كار را از طريق نمايشنامه‌اي كلاسيك انجام مي‌دهد. در واقع، آن متن كلاسيك، بستري براي بياني نو و سياسي شده است. زنان بريتانيا براي اولين بار در سال ۱۹۱۸ داراي حق راي شدند. سقط جنين در سال ۱۹۶۸ در بريتانيا قانوني شد و وسايل جلوگيري از بارداري به‌طور گسترده در اختيار زنان قرار گرفت. جنبش «#MeToo» (#من-هم) نيز در سال ۲۰۱۸ شكل گرفت و به قول استف اسميت باعث ادراك جديدي از «جنسيت و قدرت» شد. البته در اين سال‌ها شاهد اقتباس‌هايي ناپخته و ساختارگريز و بي‌معنا از متن‌هاي كلاسيك در ايران بوده‌ايم. بيشتر آنها حرفي براي گفتن نداشتند و به ‌شدت هم خنثي و فرماليستي بودند. اگر حرفي هم داشتند به شكل بسيار ناهنجار و غير فني آن را بيان كردند. في‌المثل، كارگرداني به سراغ «مكبث» يا «هملت» مي‌رود و متن مورد نظر را كوتاه و اخته مي‌كند و سپس با يك دراماتورژي بازاري و جلوه‌فروشانه به سراغ مخاطبي تن‌آسا از طبقه‌اي‌ نوكيسه مي‌رود. اين مشكل نشان مي‌دهد كه انديشه‌ و حرف خاصي درون بيشتر اجراهاي تئاتر ايران نيست و تنها «ماشين توخالي» هستند. در ادامه ترجمه گفت‌وگوي استف اسميت با سايت «ayoungertheatre» را مطالعه مي‌كنيد. ليندزي هوبنر، خبرنگار تئاتر، در هنگام آماده‌سازي اقتباس «خانه عروسك» براي اجرا در «Young Vic» با اين كارگردان زن صحبت كرده است. آنها از قدرتي مي‌گويند كه همچنان از نمايشنامه‌ پيشروي هنريك ايبسن احساس مي‌شود و اينكه چرا اين نمايشنامه براي هر نويسنده‌اي از نظر انتقادي مفيد است. 

نمي‌دانستم ايبسن كيست
مدير مطبوعاتي تئاتر «يانگ ويك» با گرمي از من استقبال كرد. اما هاردي را در كافه‌اي شلوغ ملاقات كردم. او مطمئن شد كه روحيه خوبي دارم و به اندازه كافي هم قهوه خورده‌ام تا بتوانم استف اسميت فوق‌العاده را ببينم. او نمايشنامه‌نويسي اسكاتلندي است و در حال حاضر در گلاسكو ساكن است؛ با اينكه تنها دوست و كارهايش او را به لندن مي‌كشانند. اسميت مسوول اقتباس تازه‌اي به نام «نورا: خانه عروسك» است. البته نمي‌دانم كه «اقتباس» يا «بازانگاري»، اصطلاحات درستي براي توصيف سفر اين قطعه نمايشي هستند يا نه. به هر حال خود اسميت مي‌گويد: «فكر نمي‌كنم حتي يك كلمه از ايبسن موفق شده باشد به نوراي من وارد بشود.» اينكه بگوييم اسميت، نمايشنامه‌نويس مشهوري است، شايد كمي دست‌كم گرفتن ماجرا باشد. به خاطر اينكه غالبا عبارت‌هاي فراواني از سوي معتبرترين نشريه‌هاي كشور درباره او منتشر مي‌شود و باعث شهرت او شده است. به هر حال نمي‌توان موفقيت خيره‌كننده اولين نمايش اسميت را در كسب جايزه اوليويه ناديده گرفت، به علاوه اينكه پيش از مصاحبه هم اعلام كرده‌اند يكي از ۱۰ نامزد جايزه معتبر «سوزان اسميت بلك‌برن» شده است. اين جايزه‌ به زناني تعلق مي‌گيرد كه تئاترهاي با كيفيت برجسته انگليسي‌زبان توليد مي‌كنند. او هنوز نمايشنامه اصلي «خانه عروسك» را يكي از كارهاي مورد علاقه‌اش به شمار مي‌آورد و مي‌گويد: «من و كاراكتر نورا رابطه‌اي طولاني‌مدت باهم داريم. اين نمايشنامه دومين كاري بود كه در دوران ليسانس خواندم اما در آن زمان هيچ ايده‌اي نداشتم كه ايبسن كيست. اين شكاف‌هاي عظيم در دانسته‌هايم بود، يا بهتر بگويم، حتي شكافي دنباله‌دار ميان اكنون و شكسپير. پس خيلي خام بودم اما به‌شدت مشتاق هم بودم. وقتي به نمايشنامه «خانه عروسك» رسيدم بافت و زمينه آن را مي‌دانستم مثلا اينكه در اواخر قرن ۱۸ نوشته شده است. وقتي هم به پايانش رسيدم به خودم گفتم اين لعنتي مي‌تواند جهان را تغيير بدهد. اينجوري بود كه اين كار از آن دوران با من ماند. بي‌پروايي ايبسن در نوشتن پايان نمايشنامه مرا مبهوت كرد.»

همه‌چيز از شخصيت نورا آغاز شد
اسميت در خلال خوانش‌هاي نخستين خود از اين نمايشنامه، ارتباط عميقي با شخصيت نورا برقرار كرد و مي‌گويد: «فكر مي‌كنم نورا اميال و وظايفش را مي‌فهميد و من هم به عنوان يك زن جوان هجده ساله، دقيقا همان چيزها را مي‌فهميدم اما در متن و زمينه‌اي كاملا متفاوت. احساسي موازي با كسي داشتم كه دچار خفقان بود و از قرار مصمم بودم كه نبايد چنين زني بشوم. پايان‌نامه دوران ليسانس خودم را هم درباره «خانه عروسك» نوشتم.» شخصيت نوراي اسميت، سرانجام در حدود سه سال پيش به وجود آمد و پس از موفقيت‌هاي بي‌شمار، دومينيك هيل، مدير هنري تئاتر «سيتيزنس گلاسكو»، از او پرسيد دوست دارد چه پروژه‌اي را انجام دهد. البته از نظر اسميت، پاسخ روشن بود و سال‌ها هم درونش نفوذ كرده بود. اقتباس او از بسياري جهات با نسخه اصلي ايبسن تفاوت دارد. نخست، داستان نورا را در سه دوره زماني مختلف بيان مي‌كند. اسميت با گفتن اين جمله به من توضيح مي‌دهد: «مي‌دانستم كه مي‌خواهم داستان را در سه زمان مختلف پيگيري كنم اما در مورد آن زمان‌ها تصميم‌گيري نكرده بودم تا اينكه كميسيون را گرفتم.» او در نهايت چنين تصميم گرفت: ۱۹۱۸، سالي كه زنان بريتانيا براي اولين‌بار داراي حق راي شدند؛ ۱۹۶۸، سالي كه سقط جنين قانوني شد و به‌طور گسترده وسايل جلوگيري از بارداري در اختيار زنان قرار گرفت؛ ۲۰۱۸، زندگي در دوران پس از عواقب جنبش «#MeToo » (#من-هم) كه به قول اسميت: «زلزله‌اي بود كه ادراك‌مان از قدرت و جنسيت را تغيير داد.» 

بايد فراتر از اقتباس كار كنيم
اسميت همچنين مشتاق بود خودش شخصيت نورا را دوباره مورد بررسي قرار دهد: «بخشي از خواسته‌ام براي دوباره ديدن نورا اين است كه من كمي او را تغيير دادم و ديگر فردي ساده‌لوح نيست. هميشه كمي نااميدي نسبت به نورا داشته‌ام، به اين خاطر كه او در آغاز دختري كوچك است و بعد زني بالغ مي‌شود. در حالي كه در ذهن من، او هميشه يك زن بوده است اما مجبور شده كه به عنوان دختري كوچك خودش را اجرا كند. در نسخه من، نورا ماسك مي‌زند و بيشتر رمزگرداني مي‌كند.» (رمزگرداني، يعني انتخاب از ميان رمزگان‌هاي متفاوت بر حسب وضعيت و شرايط است.) در زماني كه اقتباس‌ها و بازانگاري‌ها در همه جا وجود دارند اسميت كارش را چيزي سبك نمي‌داند و مي‌گويد: «اقتباس‌ها يا بازانگاري‌ها بايد جايگاه خود را به دست آورند. فكر نمي‌كنم تنها شبيه بودن به اثر اصلي كافي باشد و تماشاگران هم بگويند: «بياييد دوباره اين كار كلاسيك را با كمي تغيير و چرخش مرور كنيم.» اكنون بايد فراتر از متن كار كنيم و اقتباس خودتان را پيدا كنيم. حداقل يك سوالي هست كه دوست دارم از خودم بپرسم: چرا اين متن، نه متن ديگر؟» اسميت علاوه بر زير سوال بردن ماهيت كار، نسبت به توليد آن نيز نگاه انتقادي دارد. «وقتي كميسيون را گرفتم از خودم پرسيدم: چرا من و نه نويسنده ديگري كه ده سال جوان‌تر است؟ يا يك نويسنده رنگين‌پوست، يا نويسنده‌اي كه توانايي جسمي ندارد؟ گرچه سعي مي‌كنم از آن كميسيون به عنوان چيزي مثبت استفاده كنم. به نظر مي‌رسد كه اين امر ممكن است كاملا مخرب باشد ولي در واقع نوعي جسارت است. به خودم مي‌گويم: مي‌دانم چرا بايد اين كار را انجام بدهم يا آنچه را كه مي‌توانم به اين كار مي‌آورم.»

اقتباس‌هاي راديكال: از نورا تا آنتيگون
 اسميت به رغم اينكه يكي از شلوغ‌ترين نويسندگاني است كه تا حالا ديده‌ام اما وقتش را با بخشندگي در اختيار من گذاشته است. پس از افتتاح نورا، او با دانشجويان سال آخر «گيلدهال» در حال كار روي نسخه جديدي از «آنتيگون» است. علاوه بر اين، چند پروژه تلويزيوني نيز در دست اجرا دارد، از جمله يك قسمت ابتدايي از سريالي در «بي‌بي‌سي». او در حال كار روي نمايش‌هاي بي‌شماري است كه شايد در جشنواره ادينبورگ يا جشنواره‌هاي بعدي باشند و هيچ نشانه‌اي از كم‌كاري و كنار كشيدن نيست. او در برابر تمام اين تشويق‌ها فروتن است و مي‌گويد: «راهم اين است كه سالم بمانم و چراغي را روشن نگاه دارم. فكر مي‌كنم كه مي‌شود از موفقيت لذت برد ولي بايد ستايش‌ها را خلاصه كرد و به سراغ كار بعدي رفت.» اسميت بعد از گفتن اين جمله‌ها به محل تمرين رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون