گزارشی از وضعیت دانشگاه سوره
حوزه نشان
احسان زیورعالم
این روزها نامهای در فضای مجازی و صفحات اهالی جوان تئاتر و سینما منتشر میشود که با زبان معترض از آنچه گلایه میکند که در دانشگاه سوره رخ میدهد. دانشگاهی که در بهمن ماه سال ۱۳۷۲ توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تاسیس شد در 27 سال گذشته به یکی از قطبهای مهم آموزش هنر در ایران بدل میشود و بخش مهمی از این موقعیت به حضور اساتیدی بازمیگردد که وظیفه تربیت هنرمندانی چون شهرام مکری، سحر دولتشاهی، هوتن شکیبا، محمدحسین مهدویان، سعید روستایی و... را برعهده داشتهاند. با این حال نامه اعتراضی دقیقا به این اشاره دارد که مدیریت تازهنفس دانشگاه اقدام به حذف برخی اساتید و حتی تغییر در سرفصلهای واحدهای درسی کرده است. به عبارتی با آمدن محمدحسین ساعی مناسبات در دانشگاه سوره عوض میشود تا برخی از اساتید شاخص قید تدریس در دانشگاه سوره را بزنند. این احتمال وجود دارد با آمدن تیم جدید مدیریتی در دانشگاه سوره هدفگذاری قدیمی دانشگاه به یک ملاک بدل شده است، یعنی تربیت هنرمند تراز انقلاب. در سایت دانشگاه و در معرفی آن آمده است «در پی سخنان مقام معظم رهبری در آغاز دوران رهبری مبنی بر توجه حوزه هنری به کارهای زیربنایی، ماندگار و اساسی همچنین ضرورت حضور و ایفای نقش فعالانه هنرمندان متعهد و آگاه به شکل وسیع و متناسب با ابعاد گسترده تهاجم فرهنگی، پس از بررسیهای فراوان، حوزه هنری مصمم به تاسیس یک واحد دانشگاهی شد تا با بهرهگیری و استفاده از تجربیات فرهنگی و هنری خود، مشکل اساسی هنرمندان و علاقهمندان هنر در زمینه کمبود فضاهای سالم هنری را حل کرده، خلأ ناشی از عدم حضور نیروهای دردآشنا در جامعه فرهنگی- هنری و نظام دانشگاهی کشور را جبران كند و با تربیت نیروی انسانی متدین و متعهد رسالت اعتلای هنر دینی و توسعه و تعمق ادبیات انقلاب اسلامی را در جامعه فرهنگی و هنری کشور به انجام برساند.» اما نکته مغفول ماجرا زمانی است که چنین خدماتی در سایه رویکرد دانشگاه غیرانتفاعی و پولمحور صورت میگیرد. هماکنون برای تحصیل در دانشگاه سوره رقمی بین 2 تا 3 میلیون تومان هزینه تحصیل صرف میشود. به عبارتی برای یک رویکرد انقلابی، حوزه هنری اقدام به فروش خدمات کرده است؛ اما در قبال خدمات ارائه شده توجهی به دریافتکننده خدمات ندارد. پرسش مهم آن است اگر حوزه هنری قصد تربیت نیروی لازم برای ساختار خود داشته؛ چرا وارد چنین فضای مالی شده که در نهایت خروجی آن چیز دیگری باشد. با نگاهی به فهرست بلند بالای فارغالتحصیلان دانشگاه میتوان دریافت كه درصد بسیار کوچکی از آنان وارد همکاری با حوزه هنری شدهاند و عجیب هم نیست با انتشار نامه اعتراضی ناگهان تعداد کثیری از هنرمندان اهل سوره اقدام به انتشار آن میکنند. نویسندگان نامه بر این باورند چرخش صورت گرفته در سایه کرونا، عدم حضور دانشجویان در دانشگاه و در نتیجه «اندک قدرت مطالبهگری از دست دانشجویان» صورت گرفته است. در این نامه آمده است «در نیمترم اول آموزشی- مجازی سال ۱۳۹۹ آنچه دانشجویان با آن روبهرو شدند طرح درسهای هنری مخلوط شده با عناوین نامرتبط بود. آشکارا چنین اختلاطی تنها باعث هرچه بیشتر از دست رفتن وجه تخصصی دروس هنر، افت کیفیت محتوای آموزشی، خوانشی فروکاهنده و سطحی از هنر و آثار هنری توسط افرادی نامرتبط و در نتیجه ورود افرادی غیرمتخصص و آموزش ندیده در فضای حرفهای هنر طی سالیان آینده خواهد شد. اکنون میتوان مصداق این تغییرات را در دروس علوم انسانی که دروس پایه تئاتر و سینما محسوب میشوند به وضوح دید.»
اشاره این نامه به دروسی چون فرهنگ عامه، جامعهشناسی و نقد در نمایش است که به نظر به جای ارائه از سوی اساتید مرتبط با موضوع در اختیار افراد نامتخصص سپردهاند. وضعیتی که چندی پیش در قالب استخدام معلمان ادبیات فارسی در آزمون استخدامی نیز شکل گرفته بود و مورد اعتراض اساتید ادبیات فارسی قرار گرفت؛ با این حال آن اعتراضها با واکنش متولیان امر مواجه نشد. همان طور که موضوع دانشگاه سوره نیز با واکنش محمدمهدی دادمان، مدیرعامل جوان حوزه هنری قرار نگرفته است. حالا دانشجویان بر این باورند حضور در چنین دانشگاهی نوعی «بیاعتبار شدن مدرک دانشجویان زینپس فارغالتحصیل و کمارزش شمرده شدن شغل اساتید مدعو در این اثنا در خانواده بزرگ هنری است.» آن هم در سایه هزینه سنگین مالی که دانشگاه بر آنان تحميل میکند. به نظر میرسد چنین رویهای در آینده میتواند به ضرر ساختار دانشگاه سوره تمام شود؛ چراکه شاید به سبب بار مالی نه جامعه مذهبی را به سمت خود جذب کند و نه به سبب حضور اساتید فاقد اعتبار نظر جامعه هنری را جلب کند. به عبارتی حوزه هنری و دانشگاه سوره در یک دوراهی قرار گرفتهاند که نتیجه نهاییاش نوعی ناکارآمدی است. از سوی دیگر با وجود حذف فیزیکی دانشجویان در دانشگاه، دانشگاه هیچ اقدامی در کاهش شهریهها نکرده و شفافیتی هم درباره تغییرات هزینه تحصیلی وجود ندارد که نشان میدهد از دید دانشگاه ملاک کماکان بحث مالی است تا نگاه آرمانی مندرج در سایت دانشگاه.