• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4771 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۹ مهر

تاملي در رابطه فردوسي و فلسفه

ايا فلسفه دان بسيار گوي...

محسن آزموده

بيش از يك سال است كه با جمعي از دوستان، به‌طور مداوم مشغول مطالعه شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي هستيم. هفته پيش داستان رستم و اكوان ديو را خوانديم. اين داستان، به رسم بيشتر داستان‌ها و بخش‌ها، با مدح و ستايش «كردگار روان و خرد» آغاز مي‌شود و در همان دو بيت آغازين، 4 بيت نخست، سه بار با بزرگي از «خرد» ياد مي‌شود، يكي از محوري‌ترين و اصلي‌ترين مفاهيم در سراسر اين كتاب عظيم. اما بيت پنجم شاهنامه، يكي از مشهورترين و شگفت انگيزترين ابيات شاهنامه است: ايا فلسفه دان بسيار گوي/ بپويم به راهي كه گفتي: مپوي (تصحيح استاد جلال خالقي مطلق).از اين بيت معمولا به عنوان يكي از نشانه‌هاي مخالفت فردوسي با فلسفه يا دست كم فيلسوفان يا فلسفه‌دان‌ها ياد مي‌شود، و با استناد به آن، برخي مدعي‌اند كه فردوسي ضدفلسفه و فلسفه‌ستيز بوده است. البته نگارنده فردوسي‌شناس نيست و تنها يك نوآموز مبتدي است و اميدوار است كه محققان و پژوهشگران، جسارت او را در اين زمينه ببخشايند. اما به اندازه‌اي كه در اين زمينه خوانده معتقد است كه اين تفسير، يعني راي به فلسفه‌ستيزي فردوسي درست نيست و چنين اظهارنظري، ناشي از عدم دقت در مجموعه گفتار حكيم پارسي گوست. در وهله اول چنان كه در آغاز كلام نيز اشاره شد، باز اين تاكيد لازم است كه در خردستايي فردوسي كه شكي نيست و شايد كمتر شاعر و اديبي در سراسر تاريخ ادب فارسي باشد كه به اندازه فردوسي از خرد و خردورزي و اهميت و ضرورت آن سخن به ميان آورده است. البته برخي پژوهشگران معتقدند كه بايد ميان معناهاي متفاوت خرد نزد فردوسي تمايز قائل شد و دقت كرد كه خردي كه او از آن سخن مي‌گويد، همواره با عقل نظري چنان كه فيلسوفان مي‌گفتند، يكي نيست. براي نمونه يكي از رايج‌ترين معناهاي خرد نزد فردوسي به معناي آن چيزي است كه در فلسفه از آن با عنوان عقل عملي (فرونسيس) ياد مي‌شود. يك معناي ديگر از خرد در شاهنامه، همان حسابگري و مصلحت سنجي و «عقل سليم» است، نه كاوش‌هاي نظري در اساس جهان و كوشش براي فهم عقلاني (نظري) هستي و... يعني كاري كه فيلسوفان به معناي تخصصي كلمه مي‌كنند. البته آن طور كه در ابتداي سخن گفته شد، نگارنده صلاحيت ندارد كه با اطمينان بگويد كه مراد فردوسي از خرد همين دو معناست و جز اين دو نيست. 
چنانكه پژوهشگراني چون خالقي مطلق معتقدند كه فردوسي با فلسفه چنان كه در روزگارش رواج داشته (اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم) كاملا آشنايي داشته و تحقيقات بيشتر نشان مي‌دهد كه اصطلاحات فلسفي را با اصطلاح‌شناسي (ترمينولوژي) خاص خودش مي‌توان در آثارش سراغ كرد. اما تا جايي كه به بحث حاضر و ابيات آغازين داستان اكوان‌ديو باز مي‌گردد، به نظر مي‌رسد، مراد فردوسي از «فلسفه‌دان» و طعنه بر او، نه مطلق فيلسوفان و اهالي فلسفه كه بر گروه خاصي است كه در زمانه او به فلسفه‌داني شهرت داشته‌اند. يعني گروهي كه تنها يكي از جريان‌هاي فكري زمانه پر شور و هيجان او محسوب مي‌شده‌اند. به عبارت ديگر، روزگار فردوسي، دوران پر هياهو و شلوغ جريان‌ها و گروه‌ها و نحله‌هاي گوناگون فكري و نزاع‌هاي (گاه سخت) آنها بوده است، مثل جريان‌هاي كلامي مختلف (معتزله، اشاعره، كراميه و ...) و جريان‌هاي فقهي متنوع و جريان‌هاي فلسفي متفاوت و شاخه‌هاي مختلف اهل تصوف و... بر اين اساس و با توجه به ابيات بعدي همين جا كه فردوسي مشخصا مباحثي «فلسفي» را مطرح مي‌كند، روشن مي‌شود كه منظور فردوسي، گروه خاصي از اهل فلسفه بوده كه او از آنها با عنوان «فلسفه دان»ياد كرده، نه مطلق فلسفه و فيلسوفان. به خصوص كه در جاهاي ديگر شاهنامه (به ويژه در بخش‌هاي مربوط به ساسانيان كه از روميان و غربي‌ها ياد مي‌شود) از فيلسوفان به بزرگي ياد مي‌شود و اصولا كلمه «فيلسوف» در شاهنامه، اشاره به انسان دانشمند و حكيم و فرزانه دارد و اين نشان‌دهنده آن است كه فردوسي، هر چه بوده، فلسفه ستيز (حتي به معنايي كه يك قرن پس از او در مورد غزالي مشهور است) نبوده. به خصوص كه او  در دوران اوج فلسفه موسوم به اسلامي، يعني همزمان با ابن سينا زندگي مي‌كرده و بدون ترديد با فيلسوفان و حكما حشر و نشر داشته و آن طور كه استاد خالقي مطلق مي‌گويند، اگرچه در فلسفه همتاي بوعلي يا فارابي نبوده، اما مرد دانشمندي بوده كه با علوم زمانه خود چون فلسفه و نجوم و پزشكي آشنايي داشته  است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون