طنز دوگانهاي كه
تراژدي خلق ميكند
محمد ميلاني
بانويي ايراني كه افسردگياش بيش از هر درد ديگري آزارش ميدهد، چراكه خودش را عامل بيماري كوويد19 مادر و پدرش و دست آخر مرگ آن دو عزيزش ميداند و دست آخر افسردگي و گوشه تنهايي در آسايشگاه را به اجبار براي گريزش از عذاب وجدان انتخاب ميكند. دختري در ايالت راجستان هند درست در ميان ايل طايفهاي كه هيچكدام از اصول و قواعد بهداشتي را رعايت نميكنند. دختري كه ماسك را فقط در تلويزيون ميبيند و شنيده بيماري خطرناكي آمده است. چند روزي است كه در اطرافش مردان و زناني را از شدت بيماري ميبيند كه در خود ميپيچند و در نهايت ماموران بهداشت نيز كاري از پيش نميتوانند ببرند. شايد حالا نوبت خانواده او باشد! دست آخر بايد بگوييم كه شاهد جولان ويروسي است كه هم خود و هم ساير نوجوانان و جوانان اطراف ما را به كام مرگ ميكشاند؛ بدون اينكه اميدي قطعي و صدرصد به بهبود آنها داشته باشيم. قضيه به همين مناطق فراموش شده با اين حجم از شيوع و پاندمي خلاصه نميشود. جالب اين است كه اگر در جهان گرسنه يا غير مسلح شرايط اينگونه است، جهان مسلح يا همان جهان سير نيز در برابر كرونا شرايط مشابهي دارد. جز مهمترين عامل يعني «اميد به بقا» كه در جهان سير هنوز در اوج است و نااميدي بسياري از روحهاي لطيف و بيگناه را در جهان گرسنه تسخير كرده است. وجه بزرگتري از تحليل اين ويروس و شرايط به وجود آمده به طرز تعجبآوري باعث بروز اتفاقات عجيب و غريبي هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه تعقل منطقي شده است. براي يكبار هم كه شده است بايد پذيرفت اگر به جهان و رفتارهاي آن، به انسانها و رفتارهاي آن از رويكرد فلسفي و عقلاني نگاه نكنيم تحت هيچ شرايطي هيچ كاري از پيش نخواهيم برد. نميتوانيم مدعاي شناخت جهان را داشته باشيم و در عين حال هيچ شناختي از ابزار و لوازم تفكر تحليلي و عقلاني نداشته باشيم. اينگونه اگر به تحليل جهان امروز و وضعيت خاص كرونايي آن نگاه بيندازيم به اين پرسش جدي برميخوريم كه چه حكايتي در پس ظاهر دهشتناك اين رويدادها وجود دارد؟ يعني بايد نشست و حركات عجيب و غريب انسانها در دوران كرونا را ديد و بررسي كرد. به يك معنا چطور ميشود كه در پس اتفاقات دردناكي كه اين روزها رخ ميدهد و مسببش ويروس كروناست هم تراژديهاي دردناكي كه خلق ميشود را ديد و متاثر نشد و اشك نريخت (مانند موارد كوچكي كه عنوان شد) و هم برخي از اين تراژديهاي جانكاه را نشانه گرفت تا پي به ماهيت عجيب آن برد. به هر حال علم پزشكي بيكار نخواهد نشست و مطالعات و اقداماتش به منظور كشف و توليد واكسن كرونا ويروس جدي است. اما باز هم از منظري ديگر پرسش را مطرح ميكنم كه اين حجم كثير از مخربها و بحرانهاي تاسفباري كه در دنياي امروز ما طعم تلخ آن را هر روز با گوشهاي خود ميشنويم و چشمهاي خود ميبينيم به كجا خواهند رفت؟ يا بهتر بگوييم، مسوولش چه كسي خواهد بود جز همين بشر امروز! بشر دوران مدرني كه من و شما ذرهاي از آن هستيم.
از اين حرفهاي بسيار جدي كه از قضا بار سنگين مسووليتپذيري ما را افزايش ميدهند، بگذريم و به همان پرسشهاي طرح شده فوق كه در ابتداي اين مقال طرح شد برسيم؛ تازه ميتوانيم درك كنيم كه پشت به سوي ديگر اين دنياي تاسفباري كه دربارهاش گفتيم برگرديم، به هيچ عنوان درك و هضمش يا قابليت ما از براي تصورش ممكن نخواهد بود. دنيايي كه به مدد كرونا ويروس آنچنان رونق گرفت كه حتي اربابان كسب و كارهاي آن تصورش را نيز نميكردند روزي بتوانند اينگونه بازارهاي بينالمللي را قبضه كنند. صنعت پزشكي و توليد داروهاي خاص كه حالا بناي آن را دارند تا بتوانند آفاق جديد را فتح كنند و به عنوان تلاش و پيگيري از براي توليد داروهايي به منظور درمان بيماري يا واكسنهايي به منظور پيشگيري و درمان، آنچنان قراردادهايي با برخي از كشورهاي دنيا اعم از فقير و غني امضا كردهاند كه تصورش هم براي ما ممكن نيست. در سوي ديگر به همان اندازه كه اين شرايط خاص موجود است، دنياي موازي اين فعاليتها، دستهها و گروهاي مخفي نيز در پي سرقت اطلاعات مربوط به ويروس و آنتيويروس هستند تا بتوانند از اين طريق موقعيتها و پولهاي افسانهاي براي خودشان جمع كنند. شايد روي خوشي هيچكدام از آنها كه مدام در ترس حصول به وضعيت و شرايط آرماني هستند، نداشته باشند ولي نگفتنش نيز دردي دوا نخواهد كرد كه دنياي ما را به چنين سمت و سويي كشاندهاند. بدون هيچ اكراهي بايد با درد گفت كه اخلاق اجتماعي و فردي در دوران كرونازده ما به هيچ عنوان با دوران پيش از كرونا قابل مقايسه نيست. بدون آنكه ما احساس كنيم مادراني كه روزي داغدار فرزندانشان بودند، امروز فرزندانشانند كه داغدار مادرانشان هستند و هيچ تضميني وجود نخواهد داشت كه اين چرخه همينطور گسترش پيدا كند و به يك معنا اخلاقيات يكي پس از ديگري فرو بريزند، چراكه كرونا عامل بروز بياخلاقيهايي شده است كه پيشتر فقط ميتوانستيم تصوري بحراني از تقرر آنها داشته باشيم نه اينكه به وضوح آنها را لمس كنيم. جايگاه اخلاق عرفي و شخصي دقيقا در چنين شرايطي است كه فرو ميريزد و اين اتفاق بدون هيچ شك و شبهاي رخ داده است ما هم به نشان اين تحولات ناميمون مجبوريم در قبال اين شرايط بحراني بياخلافي سكوت نكنيم. تراژدي تازه آغاز شده است. ادامه دارد