خورشاهيان فقط دو نفر را نكشته
اسدالله امرايي
«شب توي بازداشتگاه به اندازه كافي فرصت داشت كه فكر كند و زمان بخرد. بايد برميگشت به سالها پيش و همه اتفاقات را مرور ميكرد و حوادث را طوري كنار هم ميچيد كه بتواند حداقل خودش را از اتهام قتل مبرا كند اما حقيقت اين است كه بعضي از مشكلات نه به همان سرعتي كه به وجود ميآيند حل ميشوند نه به همان راحتي!» هادي خورشاهيان رمان «من فقط دو نفر را كشتهام» را در نشر هيلا منتشر كرده است. اين رمان اثري رئاليستي است. نويسنده تلاش كرده آن را با چاشني طنز بياميزد كه دستكم در اين ايام تلخ خواننده را نيازارد.
او در اين رمان يك خانواده چهار نفره را اساس قرار داده است. بين زن و مرد رمان اختلافاتي وجود دارد. مرد در بنگاه كار ميكند و اتفاقاتي همچون كلاهبرداري، زندان و آوارگي براي او پيش ميآيد. همچنين قهرمان كتاب با مسائل فلسفي، مذهبي و سياسي طي يك سال روبرو است. اگرچه رمان حول محور ماجراهاي اختلافات خانوادگي و كلاهبرداري و قتل ميچرخد، با اين حال كوشيده از جهان محدود به يك خانواده فراتر برود و با خلق شخصيتها و موقعيتهاي بيشباهت به يكديگر، جهانهاي فكري متفاوتي را در كنار و مقابل هم قرار دهد. رمان با روايت مردي شروع ميشود كه وقتي دستش در دست زني غريبه است، همسرش سر ميرسد و تا راوي اول شخص بخواهد از اين ماجرا پردهبرداري كند كه اين زن فقط فالگير بوده و بس، نويسنده موفق شده خواننده را در قلاب كنجكاوانه داستاني گير بيندازد. از همينجاست كه طي چهل فصل با اين راوي بدشانس همراه ميشويم تا در ماجراهاي پُرنشيب و كمفراز زندگياش همراهياش كنيم و مدام شاهد بدبياريهاي پي در پي او باشيم. رامين، اگر چه مردي ميانسال است كه به گفته مكرر خودش، مدام دچار اشتباهاتي ميشود و خود و اطرافيانش را دچار دردسر ميكند، چندان بيتقصير هم نيست و از همان ابتداي داستان متوجه ميشويم كه در بحبوحه شغلش كه خريد و فروش ملك است با مشاركت شريكش اقدام به تخلف و كلاهبرداري كرده، اما نه در اين حد كه جنازه اين شريك در ماشين او پيدا شود و اتهام قتل به گردنش بيفتد. خورشاهيان نويسنده پركاري است و حدود صد عنوان كتاب منتشرشده دارد و خدا ميداند چندتا منتشر نشده.
هادي خورشاهيان از جمله شاعران و نويسندگاني است كه هم در حوزه ادبيات كودك و نوجوان فعاليت دارد و هم در حوزه ادبيات بزرگسالان.