سر و ته يك كرباس
ميثم سليماني
در بهمن ماه سال 1357 هنگامي كه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد، جيمي كارتر
سي و نهمين رييسجمهور ايالاتمتحده سومين سال حضور خود در كاخ سفيد را سپري ميكرد و رفتهرفته براي شركت در يك رقابت انتخاباتي ديگر آماده ميشد تا حضور خود در كاخ سفيد را ۸ ساله كند، اما در آبان ماه 1358 همه چيز تغيير كرد. دانشجويان پيرو خط امام به سفارت امريكا كه لانه جاسوسي خوانده ميشد حمله كردند و كارمندان سفارت را به گروگان گرفتند. اين اتفاق ضربه مهلكي به آبروي جيمي كارتر وارد كرد. او كه خود را در آستانه رقابتهاي انتخاباتي ميديد، هر كاري كه توانست براي آزادي گروگانها كرد. در آوريل سال ۱۹۸۰، 6 ماه پس از آنكه همه مذاكرات براي آزادسازي گروگانها به در بسته خورد، كارتر تصميم گرفت با اقدامي نظامي ۵۲ گروگان باقي مانده امريكايي را آزاد كند. اما توفان شن همه چيز را بههم ريخت و عمليات نجات تبديل به فاجعهاي بزرگ براي دولت امريكا شد و فرداي عمليات كارتر در نشستي خبري همه مسووليت اين شكست را برعهده گرفت. به نظر ميرسيد همه چيز دست به دست هم داده بود تا جمهوري اسلامي نوپا كارتري كه به خواسته آنها براي استرداد شاه مخلوع تن نداد را سرنگون كنند. اين عمليات نهتنها گشايشي ايجاد نكرد بلكه گروگانها ۲۷۰ روز ديگر در بند ماندند. شاه ۳ ماه بعد در مصر درگذشت و گروگانها آنقدر در بند ماندند تا همين موضوع تبديل به اصليترين دليل شكست جيمي كارتر در انتخابات رياستجمهوري سال 1980 شود. پس از شكست كارتر همه چيز تغيير كرد، روند مذاكرات به واسطه الجزاير به سرعت پيش رفت تا اينكه دقيقا روز اداي سوگند ريگان به عنوان رييسجمهور ايالاتمتحده پس از ۴۴۴ روز همه گروگانها در ازاي شكست كارتر و آزادسازي ۸ ميليارد دلار از اموال بلوكه شده ايران آزاد شوند. كارتر روز ۲۱ ژانويه به آلمان غربي رفت تا به همراه گروگانهاي امريكايي به ايالاتمتحده بازگردد. اين پايان ماجرا نبود بلكه آغاز يك بحران ۴۰ ساله بود كه كماكان ادامه دارد و چشماندازي براي پايان آن وجود ندارد.
در اين سالها برخي بر اين عقيده بودند جمهوري اسلامي از همان ابتدا تمايل بيشتري براي كار با جمهوريخواهان داشته است. بسياري نمونه مذاكرات مك فارلين را نشانهاي از همين موضوع ميدانند. حتي ايران در جنگ عراق و افغانستان نيز كه در دوره جورج بوش پسر رخ داد همكاري جدي و گستردهاي با امريكاييها كرد و نقش عمدهاي را در موفقيت اوليه اين دو جنگ براي امريكا ايفا كرد.
اما واقعيت آن است كه هميشه در ايران اين سوال مطرح ميشود كه كدام رييسجمهور در امريكا ميتوانست براي ما بهتر باشد. برخي هم ميگويند كه تفاوت زيادي ميان جمهوريخواه و دموكرات وجود ندارد، اما در حقيقت ميان اين دو گروه تفاوت جدي وجود دارد، ولي برخي گروهها در امريكا نيز تلاش ميكنند تا بگويند ميان گروههاي سياسي در ايران هم تفاوت چنداني وجود ندارد و فرقي ندارد رييسجمهور اصلاحطلب باشد يا اصولگرا.
از زمان پيروزي انقلاب اسلامي 7 رييسجمهور در امريكا بر سركار آمده است كه هر كدام از آنها رويكردي متفاوت نسبت به ايران داشتند و ما همواره درگير دوگانههاي كارتر يا ريگان، بوش يا كلينتون، اوباما يا ترامپ بوديم كه كدامشان فرصتي بوده تا مسائل خود با امريكا را حل كنيم. برخي معتقدند دموكراتها اهل مذاكره و توافق و جمهوريخواهان اهل معامله هستند. واقعيت آن است كه هيچگاه پس از انقلاب با امريكاييها نتوانستيم به توافقي مهمتر از برجام دست پيدا كنيم. برجام چه خوب و چه بد توانست اجماع بينالمللي عليه ايران بر سر برنامه هستهاي كشور را از بين ببرد، توافقي كه در دوره دموكراتها به دست آمد اما پس از 2 سال دونالد ترامپ جمهوريخواه تمام تعهدات امريكا در برجام را زيرپا گذاشت. اما برخي كارشناسان بر اين باور بودند كه هيچ رييسجمهوري چه قبل و چه پس از ترامپ نميتواند به اندازه او به ايران امتياز دهد ولي به نظر ميرسد كه دولت ترامپ تمام راهها را براي رسيدن به يك توافق حداقلي نيز بسته است. شرايط ميان روابط ايران و امريكا در طول حداقل 2 دهه گذشته هيچگاه به اين بدي نبوده است. با اين وجود همگي منتظر انتخاباتي هستند كه هفته آينده برگزار خواهد شد. نهتنها ايران بلكه در اروپا و بخشهاي زيادي از دنيا چشم خود را به ايالاتمتحده دوختهاند تا ببينند نتيجه انتخابات چه خواهد شد. حتي بازارهاي مالي و سرمايهگذاران و فعالان بازار سرمايه نيز به دنبال تحليلي قطعي از شرايط پس از انتخابات هستند زيرا پيروزي هر يك از اين نامزدها سناريويي متفاوت را پيش روي اقتصاد و تحولات جهاني قرار ميدهد. در سال 2016 هيچ كس نميدانست پس از پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات دقيقا چه اتفاقي رخ خواهد داد. اما حالا همه ميدانند امريكا با ترامپ يا امريكاي بدون ترامپ چه شرايطي در آينده رقم خواهد زد.
اما اكنون براي ايران، حضور دونالد ترامپ در كاخ سفيد تبديل به يكي از مهمترين چالشهاي سياست خارجي ايران شده است. مشخص نيست او تا 3 ماه ديگر يا 4 سال ديگر رييسجمهور امريكا باشد، اما واقعيت آن است چه بخواهيم چه نخواهيم چالش ايران با امريكا بايد روزي به پايان برسد، چه با رييسجمهور جمهوريخواه و چه با دموكرات.