خشونت عليه حيوانات در هفته گذشته به مرگ يك قلاده خرس مادر به همراه تولهاش و يك راس بز كوهي نر منجر شد
دويدند، از نفس افتادند، سوختند
نيلوفر رسولي| «ويتك»، خرس قهوهاي ايراني بود كه در سال 1942 ميلادي توسط پسر بچهاي در نزديكي همدان در ايران پيدا شد و در ازاي دو قوطي كنسرو گوشت به سربازان لهستاني مستقر در اطراف شهر فروخته شد. «ويتك» پس از آن به عنوان «سمبل خوشيمني» به طور رسمي به عضويت ارتش لهستان درآمد و همراه با ارتش به كشورهاي مختلفي سفر كرد، در نبرد «مونت كازينو» شركت ميكرد، همراه با سربازها سيگار ميكشيد و عسل، شربت و مارمالاد ميخورد و در جعبه مخصوص چوبي خود در چادر سربازان ميخوابيد، پس از پايان جنگ جهاني دوم، ويتك باقي عمر خود را در باغوحش «ادينبرا» در اسكاتلند گذراند و ميزبان مردم محلي و رونامهنگاران شد كه برايش سيگار پرت ميكردند و از اين جنگجوي كهنهكار ديدن ميكردند. ويتك در دسامبر سال 1963 مرد و حالا دو تن از همنسلهاي او، سوزانده شده و به قتل رسيدهاند. همانقدر كه ويتك، نماد خوشيمني بود حالا آنچه بر سر خرسهاي قهوهاي ميگذرد، نماد خشونت عريان است. در هفتهاي كه گذشت اين خشونت جان دو خرس قهوهاي و يك «كل» را گرفت. خرس مادر و توله نابالغ او در چهارمحالوبختياري فرصت آن را نداشتند كه سرنوشتي مانند ويتك داشته باشند، نامي به خود بگيرند، نماد خوشيمني باشند و غذاي محبوبشان را با مهر و محبت دريافت كنند، آنها كه درجستوجوي آب از خانه امن خود فاصله گرفته بودند احتمالا با گلوله كشته و به آتش كشيده شدند. روي صورت اين خرس ماده و مادر را خون و سياهي گرفته بود و اثري از لبخند ديده نميشد، لبخندي كه به استناد به آن، خرس قهوهاي همداني را «ويتك» يعني جنگجوي خندان نامگذاري كرده بودند.
9 سال از حادثه سميرم ميگذرد؛ حادثهاي كه در آن يك خرس قهوهاي ماده و دو تولهاش با شكمهايي پاره و غرق در خون در آغوش هم از درد زوزه ميكشيدند، تكهپارههاي شكم خود را به اين سو آن سو ميكشيدند و با دردي فراوان جان ميدادند. در آستانه دهه نهم قرن حاضر شمسي هنوز شبكههاي اجتماعي فرصت بههمرساني چنين خشونتهايي را نداشتند اما ابعاد خشونت اين تصوير چنان بالا بود كه همان سالها اين ويديو در قالب يك فايل بلوتوثي دست به دست ميچرخيد. به رغم اينكه اين كشتار و حمام خون وجدان عمومي جامعه را به درد آورد، حكم قضايي صادر شده نسبت به خاطيان هرگز نتوانست رضايت خاطري به همراه داشته باشد و مانع اين شود كه 9 سال بعد، دوباره خرسهاي قهوهاي به آتش و خون كشيده نشوند.
ماجراي خرسهاي سميرمي نهايتا منجر به صدور راي محكوميت براي يكي از شكارچيان و محكوميت او در ديماه سال 91 و همدست فرارياش به 18 ماه حبس تعزيري شد. «حمزه- الف» قاتل خرسهاي سميرمي پس از آنكه در 27 دي ماه سال 1391 به 18 ماه حبس تعزيري محكوم شد و بنا بر راي دادگاه از حمل سلاح شكاري به مدت 5 سال منع شد در فروردين 1393 و پيش از آنكه دوران محكوميتش به پايان برسد در پارك ملي دنا و در حالي كه سلاح جنگي و 30 فشنگ به همراه داشت، دستگير شد. بازگشت اين شكارچي به محيطزيست و تلاش دوباره او براي شكار آن هم زماني كه دوره محكوميت قضايي خود را به پايان نبرده بود در آن سالها با انتقادهاي فراواني روبهرو شد. انتقادهايي كه چنين مواجهه با قاتل خرسهاي سميرمي را «خندين به ريش قانون و ملت» ميخواندند و نسبت به عواقب آن هشدار ميدادند. طي اين سالها نيز نتايج ملموس اين هشدارها در موارد متعدد عيان شده و به رسانهها رسيده است. كشتن، سوزاندن، تعقيب و گريز حيوانها صرفا براي لذتجويي يكي از همان هشدارهايي بود كه سالهاي پيش مطرح ميشد: تا زماني كه قاتلان حياتوحش نسبت به رفتار خشونتبار خود تنبيه نشوند، تكرار اين رفتارها به شيوههاي اغراق شده، پيچيدهتر و متعددي ادامه خواهد يافت.
دو خرس و يك «كل» كه در هفته گذشته قرباني خشونت تمام و كمال انساني عليه حيوانات شدند نه دام و دانه دزديده بودند، نه جاني را ستانده و نه به حريمي تعرض كرده بودند اما هر سه جان دادهاند چون در معرض چشم انسانهايي قرار گرفتهاند كه هراس و استيصال آنها برايشان مايه لذت و سرخوشي بود، انسانهايي كه رحم و شفقت را فراموش كرده بودند و از بيتابي يك بز، دويدن ديوانهوار او، تشنگي و نگراني يك خرس مادر و زوزههاي بيتاب فرزند او لذت ميبردند. فروپاشي مرزهاي اخلاق در مواجهه با حياتوحش در هفته گذشته اثر خود را در يك ويديو و يك عكس به خوبي به نمايش گذاشت. نخست يك كل وحشي در كوير مرنجاب از حمله آفرودسواران به وحشت افتاد و تا پاي جان دويد و جان داد، سپس يك خرس قهوهاي مادر به همراه توله نابالغش در شهرستان لردگان چهارمحالوبختياري كشته و به آتش كشيده شد. «گلوني» خبرگزاري محيطزيست و ميراثفرهنگي در استان چهارمحالوبختياري روز پنجشنبه 8 آبان خبر داد كه خرس مادر و تولهاش را كشته و آتش زدهاند. طبق اطلاعات منتشر شده در اين پايگاه خبري اين خرس مادر به همراه فرزند نابالغش براي نوشيدن آب به چشمهاي نزديك روستاي چناران از توابع ميانكوه فلارد شهرستان لردگان استان چهارمحالوبختياري نزديك شده بودند كه عدهاي ناشناس به آنها حمله كردند و پس از كشتن آنها، جسدهايشان را نيز به آتش كشيدند. تصاوير دلخراش منتشرشده از اين دو خرس قهوهاي حاكي از رد آثار سوختگي و جسدهاي متلاشي بود. پس از بازنشر تصاوير اين دو خرس سوخته، «شهرام احمدي» مديركل حفاظت محيطزيست چهارمحالوبختياري با تاييد اين خبر، كشف «لاشه يك قلاده خرس قهوهاي بالغ به همراه توله آن در منطقه ميانكوه فلارد استان چهارمحالوبختياري» را تاييد كرد. به گفته او با دريافت گزارش مبني بر مشاهده لاشه خرس در منطقه ميانكوه فلارد، اين خرس قهوهاي و توله او در خارج از منطقه حفاظت شده استان و در مناطق آزاد كشف شدهاند و مشاهدات اوليه حاكي از سوختن اين دو خرس است. احمدي در اين خبر تاكيد كرده است كه بررسي و تحقيق در مورد چگونگي تلف شدن خرس و توله آن توسط ماموران يگان و كارشناسان آغاز شده است و در صورت تاييد شكار توسط انسان، شناسايي، برخورد و مجازات عامل يا عاملين شكار يا سوزاندن خرسها با همكاري دستگاههاي مرتبط و مقامات قضايي در دستوركار قرار خواهد گرفت. احمدي گفته است: «خرس قهوهاي در كوهستان زاگرس و مراتع مرتفع و درهها با رودخانههاي دايمي و فصلي و حتي حاشيه روستاها و برخي شهرهاي كوچك ديده ميشود و گستره زيستي اين گونه ارتباط مستقيمي با حاصلخيزي زيستگاه و دسترسي به منابع غذايي دارد.» پيش از اين نيز در 13 مهر 1392 «ديدبان محيطزيست و حياتوحش استان چهارمحالوبختياري» از كشتار و آتش زدن خرس قهوهاي در اين استان خبر داده بود. خرس بالغ در منطقه كوهرنگ استان چهارمحالوبختياري بيجان و سوخته با لاشهاي متلاشي روي زمين به جا مانده بود تا تنش گواهي بر خشونتي باشد كه بر او رفته است. اما انتشار چنين خبرهاي دلخراشي از آن سال تاكنون منجر به تغيير رويه نشده و هنوز هم جسم و جان حيوانات به عنوان ملعبهاي براي لذتجويي انسانها هستند. خشونتي كه يادآور قطعه «خرس قطبي سميرم» از گروه موسيقي «خورشيد سياه» در اعتراض به خشونتهاي رفته بر حيوانات حياتوحش به خصوص خرسهاي سميرم است:«و فراموشي هر روز/ روز از نو/ روزي از نو/ ناله و دلسوزي از نو.»