درباره «اشراق در پاريس» اثر جك كرواك
سفر نويسنده نسل بيت به ريشهها
شهره احديت
اين روزها به همت نشر نيماژ كتابي منتشر شده است از جك كرواك كه زندهكننده حال و هواي «نسل بيت»ها در ادبيات است. اين كتاب با نام «اشراق در پاريس» همچون كتاب «در جاده» سفرنامه خود كرواك است. سفرنامه مردي كه به دنبال گذشته خود تا پاريس ميرود. جك كرواك در سال ۱۹۲۲ در ماساچوست امريكا به دنيا آمد. او يك كانادايي-فرانسوي بود كه زبان انگليسي را براي اولينبار در مدرسه آموخت و تحصيلاتش را در رشته فوتبال در دانشگاه كلمبيا دنبال كرد؛ جايي كه در آن با همقطارانش نيل كسيدي، ويليام اس باروز، لوسين كار و آلن گينزبرگ آشنا شد. افرادي كه با علايق نسبتا مشترك دور هم جمع شدند و شايد بتوان مهمترين ويژگي آنها را در يك چيز خلاصه كرد؛ شورشي بودن.
كرواك در اواخر دهه چهل ميلادي كتابي به نام «شهر و شهرستان» منتشر كرد كه چيز چشمگيري نداشت، اما زندگي ادبي و سبكي او با انتشار رمان «در جاده» در سال ۱۹۵۷ آغاز ميشود. او با اين كتاب سبكي را در ادبيات امريكا معرفي كرد كه الگوي اصلي جنبش بيت نام گرفت. رمان اشراق در پاريس نيز مثل رمان در جاده، داستان يك سفر را روايت ميكند. كرواك براي يافتن ريشه تاريخي خانوادگياش به پاريس سفر ميكند، اما مثل بقيه كارهاي هنرمندان نسل بيت كاري غيرمتعارف است. او از همه لحظههايش حرف ميزند و كار زيادي به فرانسه و پاريس ندارد. براي او پاريس در بارها و تهيدستان و اوباش نيمهشبها خلاصه ميشود:
«وسط يك عالمه تاريكي چرخ ميخوردم، وسط يك عالمه مه، همه جا داشت تعطيل ميشد. اراذل با ماشينهاي فسقليشان و بعضيها پشت موتورهاشان ويراژ ميدادند. چندتايي هم گوشه و كنارها ايستاده بودند. به هر كي ميرسيدم ميپرسيدم هتل كجاست. بلد نبودند. سه صبح كه شد دستهدسته اراذل از اين دست به آن دست خيابون از جلوم رژه ميرفتند. بهشان ميگويم اراذل، ولي وقتي همه ببندند و آخرين ديسكوها هم قبلش چند تا از مشتريهاي جيغ و دادشان را ريخته باشند بيرون كه گيج وويج دور ماشينها عر بزنند، تو اين خيابونها چي ميماند برام؟»1
زندگي شخصي كرواك پر از تضاد، سردرگمي و افسردگي بود. زندگياي كه نهايتا به خاطر سوءمصرف الكل به پايان رسيد. مهمترين اثر او «در جاده» روايت يك سفر فلسفي آميخته با جريان آگاهي تحت تاثير مواد است و به نوعي بيانيه نسل بيت محسوب ميشود. از آنجا كه او علاوه بر رمانها و تبيين فلسفه نسل بيت، توانست تاثير زيادي روي هنر داستاننويسي بگذارد؛ رمان اشراق در پاريس هم از كارهاي مهم و تاثيرگذار او در ادبيات اين نسل محسوب ميشود. تاملات نيمه واضح و غيرقابل درك كرواك پنجرهاي براي آگاهي خاص در ادبيات ايجاد كرد كه منجر به درك واقعيت تلخ فرهنگ مصرفگراي امريكا شد.
وجود جنبش نسل بيت در هنر كه پس از جنگ جهاني دوم شكل گرفت، از يك سو با زبان و رفتار آدمهاي تبهكار و مطرود دنياي زيرزميني پيوند دارد و از سوي ديگر به همه چيزهايي كه دهههاي پنجاه و شصت ميلادي در امريكا با آن مشخص ميشوند، وابسته است. اين وابستگي شامل همه چيز است: از بمب اتم تا پوسترهاي جذاب تبليغاتي، كوكاكولا، كمونيسم، بوديسم، ذن، عرفان شرقي، تخدير، جنايت، هذيان، جنون، تيمارستان، هيپيهاي معترض پابرهنه، شليك اسلحه باندهاي گانگستري، ترور، ماري جوآنا، آل. اس. دي، مكاشفه، موسيقي جاز و بلوز سياهان، بارها، كافهها، دود سيگار و تمام آنچه در آن دههها رايج بود، از اين منظر خواندن كارهاي جك كرواك ميتواند دريچهاي باشد براي شناخت يك نسل از مردم كشوري كه حاكمانش مدعي ابرقدرتي جهانند. جنبش بيت در زماني كه تلاش داشت همه چيز را در ويترين زيبايي به تماشاي عموم بگذارد، دريچهاي ديگر را روي جهان گشود.
«بالاخره رسيديم نيويورك و حالا كه آنجا بوديم ديگر نصف قشنگي سابقش را هم نداشت؛ چون دورت آنقدر از همه طرف ديوار كشيدهاند كه بيشتر از دو قدم جلوترت را نميتواني ببيني. خب، راستش يكبار هم سرم را بالا گرفتم كه هوا را ببينم و هيچي نديدم جز عجيبترين آسمان سياه دنيا از لاي ديوارهاي دراز.»2
كتاب را محمد رزازيان ترجمه كرده است. او كه پيش از اين كتابهاي در جاده و زيرزمينيها از اين نويسنده را ترجمه كرده است با اشراف و شناختي كه از اين نويسنده و هنرمندان نسل بيت دارد، موفق شده است اثري روان و خواندني به خواننده فارسيزبان ارايه دهد. او معتقد است در آثار كرواك، آن وجه شاعرانه گاهي بيشتر از تعهدش به قصهگويي حس ميشود. مترجم بهخوبي اين حس را با خواننده اثر به اشتراك گذاشته و كاري ترجمه كرده كه از خواندنش لذت خواهيد برد.
1.از متن كتاب، ص 79
2.از متن كتاب، ص 166