بازتاب افزايش فشار اقتصادي بر تئاتريها در آينه رسانهها
بدون فرهنگ فردايي نداريم
مرور صفحههاي تئاتر خبرگزاريها نشان ميدهد همزمان با بيشتر شدن فشار اقتصادي و روند رو به گسترش ورشكستگي مجموعههاي فرهنگي، گلايه هنرمندان نيز رو به افزايش است؛ امري كه به نظر نميرسد ابعاد پيچيده و آثار عميقش در نظر مديران ارشاد آشكار نباشد.
بخش تئاتر خبرگزاري «مهر» در همين رابطه مجموعه گفتوگوهايي با عنوان ثابت «سردرگمي مديريتي و تئاتر كرونايي» منتشر ميكند كه شيوه مواجهه مديران دولتي با وضعيت به وجود آمده و حمايت دولت از هنرمندان را بازتاب ميدهد. از جمله نمونههاي اخير ميتوان به يادداشت مرتضي اسماعيلكاشي بازيگر و مدرس بازيگري تئاتر اشاره كرد. او در متن گلايهآميز خود مينويسد «وقتي شناسنامه حرفهاي ما از نشانِ پدر و مادر خالي است، ادعاي ارث و ميراث بيهوده است. خبرِ امروز: تئاتر يك هفته ديگر تعطيل شد! و روزهاست كه اين خبر تكرار ميشود. اما كدام تئاتر؟! بر كدام جنازه زار ميزند اين ساز؟! بر كدام مُرده پنهان …؟! از چه حرف ميزنيم؟! به گواهِ زمان، سالهاست كه اين حرفه در خطر است. تئاتر در سياستهاي كلان، چه وقت در اولويت بوده است؟! ما سالهاست كه در شيبِ تندي پيش ميرويم، فقط اين روزها دورنماي اين حرفه هراسانگيزتر شده، گويي بر لبه پرتگاهيم...»
با تعطيلي هميشگي دو مجموعه تئاتري «نوفللوشاتو» و «تئاتر مستقل تهران» (و در مجموع سه سالن نمايش تا اين لحظه) به نظر ميرسد لبه پرتگاه مورد اشاره اسماعيل كاشي در ماههاي اخير چهره زشت خودش را به سالنداران و كارگردانان تئاتر نشان داده است. او در ادامه به همين موضوع نيز اشاره دارد، «خبر تعطيلي يك سالن خصوصي ديگر را ميخوانيم. خبر پشتِ خبر... از همان اول، سالنهاي خصوصي چنگ زدن به ريسماني نازك بوده، وقتي حمايت دولتي در ميان نيست. ما نشستهايم در محفلي كوچك كه خودمان عهدهدار امورِ خودمان شدهايم، از توليد تا اجرا...».
صدرا صباحي از جمله كارگردانان جوان كه تاكنون در قالب جريان تئاتر دانشجويي دستهبندي شده، نوشته است « با شرايطي كه به وجود آوردهايد با هزاران افسرده و بيكار جديد چه ميكنيد؟ مهاجرت گروهي خوشبينانهترين اتفاق ماجراست! بارها اين اتفاق براي تئاتريها افتاده كه بعد از جوابِ سوالي در مورد اينكه شغلشان چيست باز از آنها پرسيده شده كه «نه، شغلي كه از آن پول در ميآوري، چيست؟» .... چگونه اين همه تلاش بيمزد قرار است، ثمر دهد؟ تئاتر با اقليت بودنش و هزاران خصلت خاصه خود، در همه جاي دنيا با كمكهاي دولتي سرپاست و ربطي به كسوت ندارد و با گذر زمان هم مسائلش حل نميشود و خود بحثي طولاني ميطلبد كه چند روز پيش كوروش نريماني با انتشار يادداشتي به بررسي آن پرداخت. خودتان را گول نزنيد، پرداخت سالانه يك سبد كالا به هنرمندان حتي از صدقه هم توهين تميزتر است و حمايت محسوب نميشود كه آمار نپذيرندگان اين سبد كالاها گواهي است بر توهينآميز بودنش.»
پريسا مقتدي، بازيگر تئاتر و مدير فعلي تماشاخانه قديمي «سنگلج» نيز در اظهارنظري درباره آسيبي كه تعطيلي مقطعي فعاليتهاي تئاتري به گروهها و سالنهاي نمايشي وارد ميكند گفته است «جدا از مخالفتم با تعطيلات مقطعي كه اين روزها در جريان است، معتقدم مساله اين روزهاي تئاتر فراتر از تعطيلي دو هفته يا چند ماه است و با توجه به اين شرايط تعطيلي تصميم مناسبي نيست به خصوص كه شاهد هستيم رعايت دستورالعملهاي بهداشتي در سالنهاي تئاتري و مراقبت از مخاطبان و گروههاي نمايشي در اين دوران كنترل شده و مطابق با پروتكلهاي جهاني در حال انجام است. مهم اين است كه ما با اطلاعات جهاني كه درباره چگونگي مراقبتهاي بهداشتي كسب كردهايم، پروتكلها را به درستي رعايت ميكنيم. از طرف ديگر معتقدم مساله معيشت مردم در كنار حفظ سلامتشان اهميت زيادي دارد و حتي معيشت آسيبديده ميتواند سلامت فرد را هم به خطر بيندازد. هنر تئاتر كه جزو هنرهاي جمعي و گروهي محسوب ميشود با اين وضعيت در حال آسيب ديدن است. تا امروز نزديك به ٩ ماه است كه با بحران كرونا روبهرو هستيم كه در اين مدت ۴ ماهِ آنكه كلا تئاتر تعطيل بود و در ۴ ماه بعدي هم تا گروهها و سالنهاي نمايشي خودشان را با شرايط وفق دهند و سرپا شوند و بخواهند كاري را براي اجرا آماده كرده و شروع به تبليغات و اطلاعرساني كنند، با تعطيلات مقطعي روبهرو شديم. از اين رو تعطيلي وضعيت كرونا به شكلي است كه ميدانيم قرار نيست تا دو سه ماه آينده ريشه كن شود پس با اين وضعيت مگر ميشود تئاتر را تعطيل كرد.»
حسين موذن مدير «تالار هنر» درباره وضعيت تئاتر به ويژه اجراي نمايشهاي كودك و نوجوان در اين سالن معتقد است «تعطيليهاي پي در پي اين روزها صرف نظر از اينكه يك تصميم ملي است، ۲ آسيب جدي را در پي خواهد داشت» او در ادامه نظر خود را اينطور تشريح كرده است. «اولين آسيبي كه اين تعطيليها به تئاتر وارد ميكند آسيب به مخاطب و مخصوصا مخاطبان كودك و نوجوان است، چون ما در حوزه كودك و نوجوان به سختي اعتماد تماشاگران را به دست آوردهايم و طبيعتا اين تعطيلات باعث از دست دادن تماشاگران ميشود» و مورد دوم را اينطور توضيح ميدهد: «باعث فاصله گرفتن هنرمندان از يكديگر و شغل اصليشان شده است. من هنرمنداني از شاخههاي مختلف حوزه تئاتر را ميشناسم كه ۸ ماه است درآمدي ندارند و با مشكلات فراوان اقتصادي و روحي دست و پنجه نرم ميكنند.»
كوروش نريماني، نمايشنامهنويس و كارگردان نيز در پاسخ به پرسشي درباره وضعيت حاكم بر اين روزهاي تئاتر گفته است «درست زماني كه به قرني تازه پا ميگذاريم، هنوز بعد از چند دهه، شغل ما به رسميت شناخته نشده است. در كلام و گفتار، شايد! در اخبار ريز و درشت، شايد! در هنگامه ناسزا گفتن و ناروا بستن، شايد! اما آنجا كه صحبت از حق و حقوقي در ميان است، نه!!» او سپس ادامه ميدهد « حالا در ميانه بلوايي كه ويروس ويرانگر «كرونا» به جان زندگيمان انداخته، تازه عمق و ريشه اين نابساماني و غفلت و نامهرباني در به رسميت نشناختن تئاتر به عنوان يك شغل رسمي و مشخص، خودش را نشان ميدهد. تازه اين پرده كهنه كنار زده شده و عمق فاجعه دارد خود را نشان ميدهد. حالا ميشود بهتر فهميد كه ناديده گرفته شدن «تئاتر» به عنوان يك حرفه، ريشه بسياري از مصائبي است كه بر اهل اين هنر رفته و حالا در بحبوحه اين بيماري نفسگير، گريبان اهالي تئاتر و فرهنگ را گرفته است. حالا ديگر حتي باز شدن سالنهاي تئاتري هم، شايد چندان دردي دوا نكند و تنها آبي باشد بر آتش دلِ عاشقِ طايفهاي كه جز نيكي و صلاح و بهبودي براي وطن و هموطنانش نخواست و نميخواهد.»
اما خبرگزاري «ايسنا» نيز ساكت نمانده و در مجموعه گفتوگوهايي نظر هنرمندان را جويا شده است. حميدرضا نعيمي، نمايشنامهنويس، كارگردان و بازيگر تئاتر در همين رابطه قبل از هرچيز نسبت به اينكه نميتواند در شرايط سخت كنوني از روي دوش هموطنانش باري بردارد اظهار تاسف ميكند. اين كارگردان در ادامه به انتقاد تند و گزنده از مديران دولتي ميپردازد. «متاسفانه در اين شرايط، هنرمندان هم آنچنان گرفتار غم نان و هزار مشكل ديگر هستند كه فرصت و تمركزي براي تلطيف فضا نمييابند و از آن بدتر اينكه هيچ گونه زمينهسازي براي ساخت آثار هنري كه كمي نشاطبخش و دلگرمكننده باشد، وجود ندارد. فعاليتهاي هنري، به ويژه تئاتر، از سوي دولتمردان ما به رسميت شناخته نميشود و متاسفانه فرهنگ جزو اولويتهاي آنان نيست كه اگر ميبود، امروز شرايط بهتري ميداشتيم. دولتمردان ما نه تنها فرهنگي نيستند، بلكه حتي سياسيون خوبي هم نيستند، چراكه يك سياستمدار خبره به خوبي ميداند بهترين راه نجات يك جامعه از بسياري از آسيبها، فرهنگ و كمك گرفتن از خانواده بزرگ فرهنگيان و هنرمندان آن كشور است.»
نعيمي با تاكيد بر اينكه در اين دوران سخت مردم بيش از هميشه نيازمند آرامش هستند ميگويد: «اندكي آرامش، تفريح، شادي، گشايش و آزادي حق طبيعي مردم است تا بتوانند به عنوان مرهمي بر زخمهاي عميقي كه روح و جسم آنان را فلج كرده، بنهند. اين همه خبر مرگ دل آدمي را به درد ميآورد، ولي متاسفم كه مديران فرهنگي ما براي تحقق اين آرامش، قدمي بر نميدارند...» او اظهاراتش را با اين جمله به پايان ميرساند «در جامعهاي كه فرهنگ مورد كم توجهي قرار بگيرد، اميد داشتن به فردايي روشن، واهي و بيهوده است».