• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4786 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۰ آبان

فرصت‌ها و چالش‌هاي ايران در دوره پساترامپ

روح‌الله سوري

همزمان با برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري در امريكا شاهد شكل‌گيري مباحثات و مجادلات زيادي در داخل ايران راجع به پيش‌بيني برنده انتخابات يا چگونگي تاثير‌گذاري نتيجه اين انتخابات بر آينده روابط ميان ايران و امريكا هستيم به گونه‌اي كه انعكاس دو قطبي شكل گرفته در جامعه امريكا را مي‌توان به نحوي در داخل جامعه ايران نيز مشاهده كرد. با بررسي اجمالي دلايل و انگيزه‌هاي هر كدام از حاميان ترامپ يا بايدن در داخل ايران مي‌توان به اين استنباط رسيد كه حاميان داخلي ترامپ دلايل حمايت خود را عمدتا دو مساله مي‌دانند يكي احتمال بالاي تداوم سياست فشار حداكثري امريكا و ديگري تثبيت و تقويت زمينه لازم براي رقابت‌هاي داخلي با گروه‌هاي سياسي رقيب.  در مقابل، نگاه حاميان حضور جو بايدن در كاخ سفيد بيشتر معطوف به حل مشكلات ميان ايران و امريكا يا كاسته شدن از تنش‌هاي موجود ميان دو كشور است و به همين خاطر نيز از نظر آنها رياست‌جمهوري جو بايدن گزينه مناسب‌تري است.  در ادامه ابتدا سعي خواهد شد طي سطور بعدي يك طبقه‌بندي ساده از حاميان ايراني دونالد ترامپ ارايه و در نهايت به بررسي مختصر چشم‌انداز روابط ايران و امريكا تحت حضور جو بايدن در نقش رياست‌جمهوري ايالات متحده امريكا پرداخته شود. 
حاميان ايراني ترامپ را مي‌توان به 3 دسته زير تقسيم كرد: 
1- دسته نخست حاميان ترامپ، بخش‌هايي از جامعه ايراني هستند كه به دلايل گوناگون منتقد و بعضا معترض وضعيت موجود هستند. نگاه اين گروه به انتخابات امريكا را بايد متاثر از مشكلاتي دانست كه از نظر آنها منجر به شكل‌گيري نوعي ناكارآمدي و سوءمديريت در كشور شده است. به عبارت بهتر در بررسي چرايي حمايت اين افراد از ادامه رياست‌جمهوري دونالد ترامپ لازم است بر دلايل خودآگاه و ناخودآگاه چنين حمايتي در تاثير حضور دوباره ترامپ در تداوم فشارها عليه جمهوري اسلامي ايران تمركز كرد.
2- گروه دوم حاميان تداوم رياست‌جمهوري ترامپ را بايد مخالفين مستقر در خارج از كشور در نظر گرفت كه عمدتا در اين ميان مي‌توان به اپوزيسيون هوادار سلطنت و ديگر مخالفيني اشاره كرد كه در برخي نهادهاي نزديك به ترامپ همچون بنياد دفاع از دموكراسي حضور دارند. اين گروه نيز همچون گروه نخست، اعمال فشارها از سوي دولت امريكا به ايران را عامل مهمي در جهت تغيير رفتار يا تغيير رژيم در نظر مي‌گيرند و به همين خاطر نيز گزينه مورد نظر آنها دونالد ترامپ بوده است.
در واقع حمايت آنها از ترامپ متاثر از مخالفت يا انتقادشان نسبت به جمهوري اسلامي ايران است. اگرچه بايد اشاره كرد كه لزوما بين اين دو گروه در نحوه مخالفت با سياست‌هاي موجود يا آلترناتيوهاي مدنظر ممكن است شباهت نظري و رفتاري وجود نداشته باشد.
3- گروه سومي كه مي‌توان در اينجا مورد اشاره قرار داد مخالفان داخلي سياست مذاكره با امريكا هستند كه عمدتا مي‌توان آنها را تحت عنوان مخالفان برجام يا آن طور كه خودشان معتقد هستند دلواپسان در نظر گرفت. اين گروه اگرچه در رسانه‌ها و مواضع خود دائما بر طبل مخالفت و انتقاد از ترامپ مي‌كوبند اما به دلايل گوناگون، حضور ترامپ در كاخ سفيد را بر بايدن ترجيح مي‌دادند.
مهم‌ترين دليل اين گروه در ابراز تمايل دروني براي تمديد رياست‌جمهوري دونالد ترامپ را بايد مساله تداوم فشارها و سياست‌هاي خصمانه دولت امريكا عليه ج.ا.ا در نظر گرفت كه اين موضوع از چند طريق مي‌تواند مورد استفاده آنها قرار گيرد: نخست اينكه چنين شرايطي به نحو قابل توجهي زمينه را براي ادامه سياست‌هاي انتقادي و تهاجمي اين گروه نسبت به رقباي سياسي داخلي خود فراهم خواهد كرد و در واقع دشمني ميان ايران و امريكا ابزاري خواهد بود كه از سوي دلواپسان در جهت تامين برخي منافع سياسي خود مورد بهره‌برداري حداكثري قرار خواهد گرفت.
مساله دوم اينكه تاكيد بر سياست مخالفت با مذاكره و سازش خواندن آن در صورت حضور ترامپ در كاخ سفيد به دلايلي همچون شخصيت خاص و سياست‌هاي خصمانه او در قبال ايران همچنين فاصله ميان اروپا و امريكا تحت تاثير اختلافات كشورهاي اروپايي با ترامپ از مشروعيت بيشتري نسبت به ادامه اين سياست در زمان بايدن برخوردار خواهد بود و در نهايت دليل سوم را نيز مي‌توان تامين منافع اقتصادي برخي گروه‌ها تحت شرايط به وجود آمده ناشي از تحريم‌هاي اقتصادي در نظر گرفت.
در واقعيت استفاده و بهره‌برداري سياسي اين گروه از تداوم سياست‌هاي خصمانه امريكا در قبال ايران مي‌تواند از تلاش آنها براي اجبار به استعفا يا استيضاح حسن روحاني نيز رمزگشايي كند. به نظر مي‌رسد فرصت چند ماهه‌اي كه بين ورود رييس‌جمهور جديد امريكا به كاخ سفيد تا انتخابات رياست‌جمهوري ايران وجود دارد، مخالفين برجام را در بزنگاه حساس و پيچيده‌اي قرار داده است. آنها خوب مي‌دانند در صورت تمايل جدي رييس‌جمهور بعدي امريكا براي آغاز مذاكره با ايران، مخالفت يا موافقت با اين مساله مي‌تواند هزينه‌هايي را متوجه آينده سياسي اين گروه كند چراكه مخالفت با انجام مذاكرات در شرايطي كه همچنان دولت حسن روحاني بر سر كار است، قادر خواهد بود از طريق ايجاد همراهي بيشتر مردم با گروه‌هاي سياسي حامي مذاكره بر ميزان اقبال مردم به آنها در انتخابات بعدي تاثير منفي بر جاي بگذارد و از طرفي هم هر گونه موافقت با مذاكره در زمان باقي مانده از دولت حسن روحاني عملا در تضاد با روش و مواضع قبلي آنها خواهد بود كه اين مساله نيز به هر حال به دور از ايجاد هزينه‌هاي سياسي براي آنها در زمان انتخابات نخواهد بود.
در مقابل گروه‌هاي سه‌گانه ذكر شده كه متمايل به حضور مجدد ترامپ در راس سياست امريكا بوده‌اند بسياري ديگر نيز بر اين باور هستند كه جايگزين شدن بايدن به جاي ترامپ مي‌تواند فرصت دوباره‌اي براي دو كشور ايران و امريكا جهت ترميم روابط به‌ شدت تيره شده خود فراهم كند. نگارنده بر اين عقيده است در اصل اين مساله كه حضور بايدن فرصتي دوباره براي دو كشور ايران و امريكاست نمي‌توان ترديد جدي وارد كرد اما اينكه اين فرصت از سوي دو كشور به چه شكلي مورد بهره‌برداري قرار خواهد گرفت يا اينكه چه موانعي ممكن است در مسير اجرايي شدن فرصت گفته شده وجود داشته باشد بحث بسيار حائز اهميتي است كه بررسي دقيق‌تر آن فرصت ديگري را مي‌طلبد. اما آنچه از خطوط كلي سياست خارجي احتمالي بايدن نسبت به منطقه خاورميانه به طور كلي و ايران به طور خاص با توجه به صحبت‌هاي مطرح شده در كمپين انتخاباتي جو بايدن يا سند انتخاباتي دموكرات‌ها مي‌توان مورد استنباط قرار داد اين است كه جو بايدن به احتمال بسيار بالا تغييراتي را در سياست خارجي پيش گرفته از سوي ترامپ در قبال ايران و خاورميانه به وجود خواهد آورد كه از مهم‌ترين اين تغييرات احتمالي در قبال ايران مي‌توان به بازگرداندن امريكا به برجام اشاره كرد كه اين موضوع قادر خواهد بود، روابط ايران و امريكا را با عبور از روابط خصمانه دولت ترامپ وارد فصل جديدي كند. اما اين مساله كه آيا اين فصل جديد مي‌تواند آغازي براي حل تدريجي مشكلات ميان ايران و امريكا باشد يا اينكه در نهايت و با گذر زمان همچنان شاهد تداوم اختلافات و تيرگي روابط دو كشور خواهيم بود موضوعي است كه قطع يقين پارامترها و فاكتورهاي متعددي در آن دخيل است.
از جمله مسائل مهمي كه توجه به آن در اين رابطه بسيار ضروري است اين است كه سياست خارجي بايدن نسبت به ايران را ‌بايد در قالب سياست كلي‌تر امريكا در قبال خاورميانه مورد بررسي قرار داد. واقعيت غيرقابل انكاري كه وجود دارد اين است كه منطقه خاورميانه در حال حاضر با مشكلات پيچيده و البته در هم تنيده‌اي روبه‌روست كه حل هر كدام از آنها بدون توجه به ديگر بحران‌هاي موجود در اين منطقه كار چندان ساده‌اي نخواهد بود از همين روي وقتي پاي منطقه و مشكلات آن در ميان باشد به نظر مي‌رسد كه آينده روابط ايران و امريكا در زمان بايدن به آن سادگي كه برخي‌ها مي‌پندارند، نخواهد بود و اين مساله قطعا پيچيدگي‌هاي خاص خود را به دنبال خواهد داشت.
به همين خاطر آنچه به عنوان اولين نكته در رابطه با آينده روابط ميان دو كشور مي‌توان مورد اشاره قرار داد اين است كه تيم اجرايي بايدن مشكل ميان ايران و امريكا را نه تنها در موضوع هسته‌اي كه در يك بسته به هم پيوسته از ديگر مسائل همچون رقابت‌ ميان بازيگران منطقه‌اي، حضور منطقه‌اي ايران، برنامه‌هاي موشكي و حتي مباحث حقوق بشري مورد توجه قرار خواهد داد. بنابراين ج.ا.ا در دوره بايدن اگرچه با عبور از مشكلات دوره ترامپ وارد دوران جديدي خواهد شد اما آنچه بايد توجه داشت ويژگي‌هاي خاص حاكم بر اين برهه است كه توجه به آنها براي تحليل بهتر و تصميم‌گيري مناسب‌تر ضروري خواهد بود.
يكي از ويژگي‌هاي دوران پساترامپ همان طور كه در سطور پيشين گفته شد، نگاه بايدن به مسائل ايران و امريكا در يك سطح كلي‌تر و به عبارت بهتر چند بعدي ديده شدن موضوع از سوي امريكاي بايدن است. ويژگي دوم دوره جديد اين است كه برخلاف دوره ترامپ كه به دلايلي همچون سياست‌هاي يك‌جانبه‌گرايانه و گاهي غيرمنطقي ايشان در قبال ايران دست تصميم‌گيرندگان در ج.ا.ا را براي ادامه سياست نه جنگ نه مذاكره بازتر مي‌كرد يا لااقل در افكار عمومي نقش مشروعيت‌بخشي به اين سياست ايفا مي‌كرد در زمان بايدن به دليل تاكيد رييس‌جمهور جديد امريكا بر بازگشت امريكا به برجام و حل مشكلات ميان ايران و امريكا از طريق ديپلماسي فعال تا حدود زيادي از قدرت مانور ايران كاسته خواهد شد. به عبارت بهتر تاكيد ايران بر سياست عدم مذاكره از ژانويه 2021 به بعد جدا از اينكه در سطح رقابت‌هاي داخلي مي‌تواند هزينه‌هايي را متوجه آينده سياسي مخالفين داخلي مذاكره و برجام كند در سطح بين‌المللي نيز خطر شكل‌گيري اجماع ميان اروپا و امريكا و حتي همراهي روسيه و چين با اين قدرت‌ها را به همراه خواهد داشت و به همين خاطر ديگر شاهد شكاف ميان اروپا و امريكا مشابه دوران ترامپ كه امكان فضاي تنفس بيشتري به ايران مي‌داد نيز نخواهيم بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون