مدافع پرسپوليس ماندني شد
كليد اسرار؛ اين قسمت حاجي انصاري
علي ولياللهي
بخشي از ديدگاه ما ايرانيها به زندگي ديالوگي است از فيلم قيصر كه ميگويد: «اين نظام روزگاره... نزني ميزننت.» ما اغلب فكر ميكنيم بايد گرگ باشيم. تيز و بز. بايد زرنگ باشيم تا اجازه ندهيم كسي حقمان را بخورد. دنياي اطرافمان را اغلب شبيه جنگلي تصور ميكنيم كه هر آن ممكن است كفتارها و شغالها از هر گوشهاش سر برسند و داشتههاي ما را يك لقمه چپ كنند. اين روزها وقتي از بعضي آدمها ميپرسند ويژگي منفيات از نظر خودت چيست؟ سري تكان ميدهد و ميگويد: «سادگي آقا! چوب سادگيمو ميخورم!» در رابطههاي عاشقانه، در معاملات، در رفاقت، در هر ساحتي از زندگي به قطعيت رسيدهايم كه آدم ساده كلاهش پس معركهس كه آدم ساده ته قصه ميبازد. آنجا كه يك فرد ساده و خوشقلب به خواستهاش ميرسد و به فنا نميرود يا فيلم هندي است يا سريال كليد اسرار.
حالا ما اين روزها در فوتبال يك نمونه جالب داريم كه تجسم همه هپياندهاي فيلمهاست. نمود بارز آدم سادهاي كه آخر قصه برنده شده. كسي كه اگر داستانش را مرور كنيم حتما يك جايي با خودمان ميگوييم نويسنده عمدا دست برده در قصه تا بگويد پيروزي نهايي خوبي بر بدي، سادگي بر غلوغش يا خوش مرامي بر نامردي قطعي است. قهرمان اين قصه اسمش محمد انصاري است ملقب به «حاجي انصاري». بازيكن پرسپوليس كه تا همين دو روز پيش در ليست خروجي باشگاه بود اما هزار و يك اتفاق افتاد تا دوباره از خود پرسپوليس با او تماس بگيرند و بخواهند برگردد سر تمرين. بازيكني كه تا همان چند روز قبل تبديل به آينه عبرت شده بود و برخي بازيكنان كه به هر دليلي دل هواداران را شكستند و رفيق نيمهراه شدند مثالش ميزدند و ميگفتند ما نميخواستيم به سرنوشت محمد انصاري دچار شويم.
محمد انصاري بازيكن تستي بود كه نظر برانكو را جلب كرد و به تيم اصلي راه يافت. كسي نميشناختش. خيلي بيادعا و ساكت وارد فوتبال شد و پلههاي ترقي را طي كرد. با پرسپوليس چهار بار قهرمان ايران شد. به فينال آسيا رفت. در اوج آمادگياش بود كه از چين پيشنهاد كلان دريافت كرد اما آنقدر مرام داشت كه تيم نصفهونيمه پرسپوليس با پنجره بسته را ترك نكند و بماند. در اين بين دو مصدوميت وحشتناك او را از فوتبال دور كرد و در پنجره نقلوانتقالاتي اين فصل در ليست مازاد قرار گرفت در حالي كه تازه داشت به ميادين باز ميگشت. در ليست مازاد قرار گرفتن تصميمي فني است. اما هواداران يك چيز را در مورد مدافع محبوبشان تكرار ميكردند. «حق ممد انصاري اين نبود» خيليها هم مصاحبه او بعد از رسانهاي شدن پيشنهاد داشتنش از چين كه گفت به خاطر هواداران و پنجره بسته تيم ميمانم را بازنشر كردند و نوشتند «خداييش نامرديه.»
محمد انصاري نمونه جالبي است در كل. كسي كه به قول معروف ظاهر و باطنش يكي است. اعتقادات مذهبياش بر خلاف خيليها جنبه نمايشي ندارد. همين ماه پيش در يك برنامه تلويزيوني حاضر و وقتي از او خواسته شد در مورد قرار گرفتنش در ليست مازاد پرسپوليس اظهارنظر كند در كمال سادگي گفت: «من هنوز همان بازيكن تستيام.» همه باور كردند حرفش از ته دل است. حاجي انصاري پرسپوليسيها تصميم گرفت بدون حاشيه سرخها را ترك كند. در حالي كه قرارداد داشت اجازه ندادند با تيم اصلي تمرين كند اما چيزي نگفت. خودش رفت دنبال زمين تمرين گشت تا بدنش آماده باشد. فصل قبل از همه بازيكنان كمتر گرفت ولي باز هم چيزي نگفت. بازار گرمي نكرد. بازوي رسانهاي نداشت كه هر روز به يك تيم و يك كشور وصلش كنند. هر روز مصاحبه نكرد و به سرمربي و مديرعامل تيم طعنه نزد. خودش بود و خودش. نشان داد يا اهل بازي كردن نيست يا اصلا اين جور كارها در مخيلهاش نميگنجد.
با وجود همه اينها و در حالي كه او رفتني به نظر ميرسيد اتفاقاتي در باشگاه پرسپوليس افتاد كه حالا او در جمع سرخها ماندگار شده. اين ماندن آنقدر نامحتمل بود كه تا چند ساعت تيتر يك اخبار ورزشي رسانههارا به خودش اختصاص داد. انگار ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دست به دست هم داده باشند تا او در پرسپوليس بماند. رفتن شجاع خليلزاده، پرداخت بدهي سنگين برانكو كه باعث شد تنها ۷ ميليون تومان ته حساب باشگاه بماند، نداشتن منابع جديد براي جذب جايگزين شجاع، خالي شدن بازار نقلوانتقالات از مدافعي در حد فيناليست آسيا باعث شد حميد مطهري از انصاري بخواهد سر تمرينها حاضر شود. دليلش هم واضح است. يحيي گلمحمدي احتمالا به اين نتيجه رسيده داشتن مدافع با تجربهاي كه هم در دفاع چپ و هم در مركز خط دفاعي ميتواند بازي كند و با باشگاه هم قرارداد دارد، نعمت است.
ته قصه محمد انصاري برخلاف آنچه انتظار داشتيم خوش تمام شد. او پاسخ مرامي كه يك روز براي تيم و هوادارانش گذاشت را گرفت. حاجي انصاري حالا يك نماد است. مثال نقضي است براي همه كساني كه مطلقا ميگويند اگر ميخواهي برنده شوي بايد گرگ باشي. بايد بزني تا نخوري. او نشانهاي است براي همه كساني كه ميگويند ما چوب سادگيمان را ميخوريم. اميدواري بزرگي است براي همه بامرامها كه اگر به خدا اعتقاد داشته باشند، خواهند گفت «اوس كريم كارش درسته»، اگر به كارما معتقد باشند ميگويند «نتيجه خوبي، خوبي است» و اگر شانس را باور داشته باشند، ميگويند «خوششانسي هم وجود داره.» بازيكناني هم كه دنبال بهانه ميگشتند تا براي پول بيشتر تيمهاي محبوبشان را ترك كنند ديگر نميتوانند انصاري را مثال بزنند و بگويند «ببينيد اينها با محمد انصاري چه كار كردند! اگر ميمانديم با ما هم همين كار را ميكردند.» مدافع سرخپوشان خواسته يا ناخواسته ثابت كرد گاهي اوقات كليد اسرار در زندگي واقعي هم ميتواند اتفاق بيفتد.