در ستايش دوبله و صداي ماندگار چنگيز جليلوند
تنها صداست كه ميماند
حميد پريزاده
اصولا بايد عاشق دوبله باشي. مخصوصا از نسل ما باشي تا ارزش جليلوند را بداني. با پيشرفت زبان انگليسي درنسل حاضر و ديدن فيلمهاي زبان اصلي و فيلمهاي اكشن دهههاي اخير، نسل جوان كمتر با هنردوبله و مخصوصا دوبلههاي فاخر فيلمهاي قديمي ارتباط برقرار ميكند . مضاف بر اينكه مميزيهاي فراوان بر فيلمهاي دوبله شده پس از انقلاب، بيننده علاقهمند سينما را به سمت و سوي دوبله رهنمون نميسازد. اما براي عاشقان قديمي سينما، براي كساني كه سينماپاراديزو برايشان نوستالژيك است و آن را بارها و بارها ميبلعند و لذت ميبرند، ديدن فيلمهاي قديمي و صداهاي ماندگار ودوبلههاي شاهكارآنها جايگاه ويژهاي برايشان دارد. راستش با وجود آنكه زياد با زبان مشكل ندارم اما ترجيحم ديدن فيلمهاي قديمي با دوبله است. با وجوديكه چنانچه صداي تلويزيون را ببندم، تمامي ديالوگهاي فيلمهاي «بربادرفته»، «كازابلانكا»، «گربه روي شيرواني داغ»، «سينما پاراديزو»، «پدرخواندهها» و ... را از حفظم، بازهم ترجيحم ديدن چندين و چندباره شان با دوبله است تا زبان اصلي. وقتي در يكي از سفرهايم به ينگه دنيا و از تلويزيون آنجا برباد رفته را ديدم، به باوري رسيدم كه دوبله چه خدمت شايان توجهي به اين اثر ماندگار تاريخ سينما كرده است. ايمان دارم چنانچه كلارك گيبل وويوين لي و اوليويادوهاويلند و لسلي هوارد در قيد حيات بوده و فيلم را با دوبله فارسي ميديدند خودشان هم به اندازه ما لذت ميبردند. مگر ميشود نسخ اصلي ودوبله «ويلون زن روي بام» را ديد و اين حجم از هنرمندي دوبلورهاي ايراني را تحسين نكرد. نزديكي جنس صدا به حدي است كه تصور ميرود هنرپيشه اصلي (توپول) و تعداد ديگري از هنرپيشههاي اصلي فيلم، فارسي آموخته وبه جاي خودشان صحبت كردهاند. و در اين ميان جليلوند يكي از بهترين تيپسازان دوبله بود كه نمونهشان تنها در معدود اساتيد دوبله از قبيل اسماعيلي و طهماسب ديده ميشود. تنوع صدا، خوشآهنگ بودن، صلابت و اقتدار كمك شايان توجهي به هنرپيشگاني ميكرد كه او به جايشان صحبت ميكرد. پا را فراتر گذاشته و درمحبوبيت و اشتهار ستارگان وطني و خارجي نقش جليلوند، اسماعيلي، طهماسب، ژاله كاظمي، حسين عرفاني، ايرج و شهلا ناظريان و... را بسيار پررنگ و اثرگذار ميبينم.
به هر حال همانطور كه به خاطر نفوذ و گسترش ويديو و تلويزيون سينما پاراديزو خراب و تبديل به پاركينگ شهرداري شد، دوبله در ايران هم به دلايل برشمرده فوق به محاق رفت. اما باعث نميشود ما نيز همچون توتو و ديگر بازماندگان كه سينما پاراديزو بخش فراموش نشدني زندگيشان بود، دوبلههاي فاخر و دوبلورهاي ارزشمندو تكرارنشدنيمان چون زندهياد جليلوند را فراموش كنيم. آنها براي ابد زندهاند. مگر نه اينكه اين تنها صداست كه ميماند.