هزينهسازي رژيم صهيونيستي براي امنيت بينالمللي ادامه دارد
سكوت در برابر تروريسم دولتي
سارا معصومي
24 ساعت پس از ترور شهيد محسن فخريزاده كه مقام معظم رهبري با عنوان دانشمند برجسته و ممتاز هستهاي و دفاعي كشور از او ياد كردند، ايران يكصدا ضمن محكوم كردن اين اقدام تروريستي آن را نقض آشكار حقوق بينالملل و مصداق بارز و مسلم ترور خواند. در حالي كه تحقيقات درباره شناسايي آمران و عاملان اين عمليات تروريستي ادامه دارد، اثر انگشت رژيم صهيونيستي، چيزي نيست كه قابل كتمان باشد. جدا از سابقه غيرقابل انكار اين رژيم در ترور دانشمندان هستهاي ايران، شواهد سياسي و امنيتي نيز گوياي هدايت اين عمليات توسط رژيم اسراييل است و شايد زمان تنها به شناسايي همكاران منطقهاي يا فرامنطقهاي اسراييل در اين عمليات تروريستي كمك كند. ايران از نخستين ساعات وقوع اين عمليات تروريستي استفاده از تمام ظرفيتهاي سياسي و حقوقي براي پيگيري اين جنايت در سطح بينالمللي و به پاي ميز محاكمه كشاندن عاملان و آمران آن را آغاز كرد و اين در حالي است كه آنتونيو گوترش، دبيركل سازمان ملل متحد تا لحظه تنظيم اين گزارش از محكوم كردن اين اقدام سرباز زده و صرفا از طرفين خواسته كه خويشتنداري به خرج دهند. رويكردي نخنما و تكراري كه محمدجواد ظريف، وزير خارجه از آن با عنوان استاندارد دوگانه ياد ميكند.
سكوت كر كننده جامعه جهاني در برابر اقدامهاي خودسرانه و يكجانبه رژيم اسراييل منجر به توسل اين رژيم به قانون جنگل شده است. در حالي كه اسراييل به بهانه واهي تامين امنيت، درهاي تاسيسات هستهاي خود را بر روي بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي بسته هيچ تلاشي براي وادار كردن اين رژيم به پاسخگويي در اين حوزه در نيم قرن گذشته از سوي جامعه جهاني صورت نگرفته است. جالبتر آنكه تنها دارنده زرادخانه هستهاي در منطقه غرب آسيا تبديل به منبع معتبري براي تامين اسناد مورد نياز آژانس بينالمللي انرژي اتمي شده و با توسل به اقدامهايي نظير جاسوسي و سرقت اسناد براي ايران به عنوان كشوري كه هم عضو پيمان منع تكثير تسليحات اتمي است و هم طبق توافقهاي صورت گرفته با آژانس بينالمللي انرژي اتمي بيشترين نظارتها بر برنامه هستهاي را پذيرفته، پروندهسازي ميكند.
رژيم اسراييل از بيش از يك دهه پيش تاكنون سياست ترور دانشمندان هستهاي ايران را در سايه سكوت نهادهاي سياسي و حقوقي مسوول بينالمللي پيش برده و چاشني خرابكاري هستهاي با توسل به ويروسهايي چون استاكس نت را هم به آن اضافه كرده است. 10 سال پيش اين عملياتهاي تروريستي و خرابكارانه با تصور واهي متوقف كردن پيشرفتهاي ايران در حوزه هستهاي و تحت عنوان واهي مقابله با برنامه نظامي هستهاي ايران صورت گرفت و تاريخ نشان داد كه ترور دانشمندان هستهاي ايران و خرابكاري فني در تاسيسات هستهاي ايران نه تنها از كيفيت و كميت برنامه اتمي ايران نكاست بلكه به موتور محرك آن تبديل شد.
بر اساس همين تجربه تاريخي كه ظاهرا اسراييليها اهل عبرت گرفتن از آن نيستند بود كه از نخستين ساعات تكرار اين عمليات تروريستي، كهنهكارترين مقامهاي اطلاعاتي و امنيتي ايالات متحده امريكا به علاوه چهرههاي سياسي و ديپلماتهاي كشورهاي متفاوت يادآوري كردند كه با اين ترورها امنيت هيچ بازيگر منطقهاي و فرامنطقهاي تامين نشده و نخواهد شد. اين بار اما خواندن دست عاملان و آمران اين عمليات تروريستي چندان سخت نيست و با نيم نگاهي به تغيير معادلههاي منطقهاي و البته جهاني در نتيجه انتخابات رياستجمهوري ايالات متحده ميتوان تكههاي اشتباه محاسباتي دستهاي پشت پرده اين عمليات را كنار هم قرار داد.
براي درك آنچه صبح جمعه 7 آذرماه در منطقه آبسرد دماوند رخ داد بايد برگههاي تقويم را تا روز سيزدهم آبانماه ورق زد و به عقب بازگشت. تا پيش از اين تاريخ تقريبا همهچيز طبق ميل متحدان عبري و عربي ايالات متحده امريكا در منطقه پيش رفته بود. دونالد ترامپ در چهار سال نخست حضور در كاخ سفيد طبق ميل نخستوزير رژيم اسراييل از توافق هستهاي با ايران خارج شده و نه تنها تحريمهاي هستهاي را تمام و كمال بازگردانده بود بلكه در سايه سياست اعمالي و اعلامي فشار حداكثري هرآنچه در چنته داشت براي تحت فشار قرار دادن ايران با دو هدف به كار گرفته بود: هدف نخست خروج ايران از توافق هستهاي و هدف دوم نشستن تهران پاي ميز مذاكره با مذاكرهكنندگان تيم ترامپ. ترامپ با نزديك شدن به انتخابات در ايالات متحده براي وادار كردن تهران به تغيير زمين بازي حتي توصيههاي تمام نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي را هم پشت گوش انداخته و دست به ترور سردار شهيد قاسم سليماني در خاك عراق در دي ماه سال 1398 زده بود. ايران پاسخ آن اقدام بزدلانه و عمليات تروريستي را با موشكباران پايگاه نيروهاي امريكايي در عراق داده اما اجازه نداد كه اين انتقام در حوزه نظامي جاي تدبير در جبهه ديپلماسي را بگيرد. تمام اميد تيم ترامپ، نتانياهو و محمدبن سلمان از عربستان سعودي به تمديد رياستجمهوري ترامپ و تصور ميوه چيني از سياست فشار حداكثري بود.
هرچند كه در چهار سال گذشته تمام پيشبينيهاي ترامپ و دوستانش در منطقه درباره ايران اشتباه از كار درآمده اما همچنان اين اميد واهي را داشتند كه در دور دوم رياستجمهوري ترامپ، كاسه صبر و ظرفيت تحمل ايران تمام شده و پاي ميز مذاكرهاي بنشيند كه در آن هم از سطح فعاليتهاي منطقهاي بكاهد و هم حاضر به مذاكره درباره توان دفاعي خود شود. با شمارش آرا از روز سيزدهم آبان ماه اندك اندك نتانياهو، محمدبن سلمان و محمدبنزايد روياي خود را از دست رفته يافتند. در نهايت دست جو بايدن، نامزد دموكراتها به عنوان برنده يكي از نفسگيرترين رقابتهاي انتخاباتي ايالات متحده در واشنگتن بالا رفت و زنگهاي خطر در تلآويو، رياض و ابوظبي به صدا درآمد.
جو بايدن و سياستهاي او براي هيچ كدام از دوستان منطقهاي امريكا شناخته نشده نيستند و البته كه ساده لوحانه است اگر تصور كنيم بايدن را ياراي رهايي شدن كامل از فشار لابيهاي صهيونيستي و سعودي در واشنگتن است. با اين همه سنتشكنيهاي دونالد ترامپ در عرصه سياست بينالملل بيش از آنكه در راستاي تامين منافع ملي امريكا باشد در راستاي تامين اهداف كوتاهمدت تلآويو و رياض بود كه اتفاقا برخلاف شعارهاي انتخاباتي ترامپ به تنش بيشتر در منطقه و حتي قرار گرفتن ايران و امريكا در يك قدمي جنگ منتهي شد. جو بايدن در همان رقابتهاي انتخاباتي وعده بازگشت به برجام را داد و البته انتقادهاي خود از عربستان سعودي را پنهان نكرد.
دستپاچگي در تلآويو و رياض به سفر بيسابقه نتانياهو به عربستان سعودي منتهي شد و البته بسياري از تحليلگران هشدار دادند كه دونالد ترامپ براي تخريب زمين پيش روي ايران و امريكاي بايدن دست به حركت جديدي خواهد زد. حركتي كه نيويورك تايمز در گزارشي اختصاصي از ماهيت نظامي آن پرده برداشت و هشدار داد كه ترامپ گزينه حمله به تاسيسات هستهاي نطنز را بررسي كرده و البته با مخالفت تمام اعضاي كابينه حتي مايك پمپئو، وزير خارجه روبه رو شده است. با اين همه مخالفت در اتاق بيضي شكل در كاخ سفيد با حمله امريكا به ايران به معناي عدم حمايت از حمله بازيگري ديگر به ايران نبود و به نظر ميرسد كه عاملان و آمران ترور شهيد فخريزاده با چراغ سبز واشنگتن، مسووليت تخريب مسير آنچه بازگشت ايران و جامعه جهاني به برجام ميدانند را برعهده گرفتند.
همزمان چهرههاي حاضر در كابينه جو بايدن نيز از بازگشت امريكا به برجام سخن گفتند و هرچند كه چند و چون اين ماجرا هنوز مشخص نبود اما دورنماي كاهش تنش ميان ايران و امريكا كافي بود تا تلآويو تلاشهاي ضدايراني چهارسال گذشته را از دست رفته تصور كند و به سنت هميشه منافع خود را در ايجاد آشوب و تنش در منطقه جستوجو كند. در حالي كه بنيامين نتانياهو و دوستان قديمي اما تازه رخ نشان داده او در رياض و ابوظبي به دنبال امنيتي كردن پرونده ايران از چند كانال آژانس بينالمللي انرژي اتمي و شوراي امنيت سازمان ملل متحد به بهانه فعاليتهاي منطقهاي و آزمايشهاي موشكي بودند، حالا حضور بايدن در كاخ سفيد و تمايل او براي بازگشت به مسير ديپلماسي با ايران و جمع پيشين حاضر در 1+5، به معناي عاديسازي پرونده ايران در سطح بينالمللي بود. بر همين اساس پس از تاييد خبر ترور شهيد فخريزاده از سوي ايران، جو حاكم بر فضاي تحليلي و سياسي نخبگان و مقامهاي امريكايي از ديپلماتها تا چهرههاي امنيتي درخواست از ايران و البته ساير بازيگران منطقهاي براي خويشتنداري بود. البته در تمام واكنشهاي رسمي از اتحاديه اروپا تا بيانيه دبيركل سازمان ملل، اسراييل غايب حاضر بود و در حالي كه به نظر ميرسد همه ميدانند دست پشت پرده متعلق به چه كساني بود از بيان آن پرهيز ميكنند.
در حالي كه كشورهاي اروپايي خود را براي بازگشت امريكا به برجام و اجراي تعهدات هستهاي از سوي ايران آماده ميكنند، بنيامين نتانياهو با هدايت عمليات تروريستي در خاك ايران اين پيام را به تيم جو بايدن ميدهد كه عبور از سد اسراييل در اين مسير ساده نخواهد بود. بيشك نتانياهو ميداند كه ترور شهيد فخريزاده تاثيري بر روند توسعه برنامه هستهاي ايران ندارد اما منفعت خود را در هزينهسازي براي تيم بايدن و متشنج كردن بيش از پيش فضا ميبيند.
از منظر داخلي ناگفته پيداست كه تلاش براي شناسايي عاملان و آمران اين عمليات تروريستي ادامه پيدا خواهد كرد و انتقام اين ترور در دستور كار نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي قرار دارد. همزمان تجربه تصميمگيري در سه سال گذشته از خروج امريكا از برجام و اعمال سياست فشار حداكثري به شمول ترور سردار شهيد قاسم سليماني نشان داد كه سياست ايران در برابر فشار حداكثري امريكا و متحدان منطقهاياش تدبير حداكثري با در نظر گرفتن منافع ملي به عنوان اولويت نخست است. ترور شهيد فخريزاده پس از ترور سردار شهيد قاسم سليماني دومين ترور مقام رسمي و مسوول ايراني در كمتر از يك سال است. در شرايطي كه سكوت جامعه جهاني و انفعال كشورها در برابر اين ياغيگري ادامه پيدا كند بايد با ديپلماسي به عنوان ابزاري براي حل و فصل منازعات خداحافظي و تن به برتري زور داد. جهان در چهار سال گذشته شاهد تبعات بعضا جبرانناپذير اين قبيل سياست ورزي توسط ترامپ و به تبع او نتانياهو در پرونده فلسطين و محمد بن سلمان در پروندههاي يمن و قتل جمال خاشقجي بوده است. زنگهاي خطر براي اعتبار كمرنگ شدن سازمان ملل در مقابله با تروريسم دولتي به صدا درآمده و اگر به سنت هميشه صدور بيانيههاي مبهم و كليگويي جاي خود را به محكوم كردن بيقيد و شرط ترور و به پاي ميز محاكمه كشاندن عاملان آن ندهد، قرباني بعدي ميتواند اتفاقا از گعده دوستان امروز كشورهاي اروپايي باشد.
محمد جواد ظريف، وزير خارجه در توييترش نوشت: بدون شک حمله تروریستی به دانشمند هستهای ما توسط یک رژیم تروریست طراحی و برنامهریزی و توسط همدستان جنایتکار آن اجرا شده است. شرمآور است که برخی از ایستادن در برابر تروریسم خودداری کرده و خود را پشت دعوت به «خویشتنداری» پنهان میکنند. بیکیفرگذاشتن، به جسورتر شدن رژیم تروریستی منجر میشود که تجاوزگری در ذات آن است.
حميد بعيدينژاد سفير جمهوري اسلامي ايران در لندن در توييتي نوشت: ترور دكتر فخريزاده به عنوان يك دانشمند فداكار نقض آشكار حقوق بينالملل و همچنين ارزشها و معيارها و استانداردهاي حقوق بشري است.انتظار داريم كه دولت انگليس به صراحت و روشني و بدون تعلل اين جنايت و اقدام تحريكآميز را محكوم كند. ايران حق عمل متقابل و تلافي را براي خود محفوظ ميدارد.
بعيدينژاد همچنين در كانال تلگرامش در اين باره نوشت: شهيد بزرگوار دكتر فخريزاده از دانشمندان متعهدي بود كه عمر با بركت خود را به ارتقاي دانش و توان ملي كشور اختصاص داد و در همين راه جان خود را نيز فدا كرد. جمهوري اسلامي ايران قطعا از خون اين شهيد نخواهد گذشت و انتقام آن را خواهد گرفت. از دولتها و سازمانهاي بينالمللي انتظار داريم كه اين ترور ناجوانمردانه را به روشني و صراحت محكوم كنند. در همين چارچوب به عنوان سفير جمهوري اسلامي ايران در انگلستان از دولت انگليس درخواست كردهام كه اين اقدام غيرانساني استكبار جهاني و صهيونيسم را به روشني محكوم كند.