• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4807 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۵ آذر

طنز و كرونا در شبكه‌هاي اجتماعي

خنديدن از سر دلتنگي

گروه اجتماعي

از پاييز و زمستان بسيار سختي گذر كرده بوديم كه خبر شيوع كرونا رسيد. اتفاقات تلخ آبان و دي ماه ضربه‌هايي به روحيه جمعي زده بود و درست زماني كه بسياري فكر مي‌كردند شايد با رسيدن به اسفند و برقراري حال و هواي عيد، كمي از بار غم‌ها كاسته شود ناگهان خبر عبور كرونا از مرزهاي كشور در آخرين روزهاي بهمن رسيد. آنچه قبلا رنگ شايعه داشت ديگر رسما رنگ واقعيت گرفت: كرونا رسيد. تا نوبت به عيد برسد ديگر موج ترس و ابتلا و مرگ راه افتاده بود. درست همان زمان‌ها بود پزشكان و پرستاران نرم‌نرمك ويديوهاي خود را فرستادند. تصاويري كوتاه از پايكوبي در عين مصيبت، ناگهان آبي روي آتش ريخته شد. از پس‌زمينه اين ويديوها صداي خنده مي‌آمد. 

همان زمان هر چند عده‌اي شروع كردند به نقد كه مگر مرگ آدم‌ها رقص و خنده دارد؟ اما از آنجايي كه اين تصاوير داشت از خط مقدم نبرد با مرگ و بيماري مي‌آمد ديگر جاي حرف زيادي باقي نمي‌گذاشت، كساني كه در دل فاجعه بودند و با آن شوك اوليه ورود بيماري و نبود امكانات كافي داشتند شبانه‌روز بر گرد بيماران مي‌گشتند، خودشان دست به كار شده بودند تا راهي براي رهايي از لحظات فاجعه‌بار پيدا كنند. به دنبال آن موج، برخي كاربران شبكه‌هاي اجتماعي همديگر را دعوت كردند به ارسال عكس خودشان در حال خنديدن. مثل هر بار شكل‌گيري موجي كه معمولا در فضاي مجازي از آنها به نام «چالش» ياد مي‌كنند، اين‌بار هم شمشيرها بيرون كشيده شده بود كه به چه مي‌خنديد؟ چرا فاجعه را به عكس‌هاي خندان خودتان تقليل مي‌دهيد؟ اما اين خنديدن‌ها با وجود تمام نقدهايي كه ممكن بود گاهي درست هم به نظر برسند ادامه پيدا كردند. شايد براي اينكه در آن وضعيت ناتواني و ترسي كه اسفند ماه همه را فراگرفته بود، در آن روزهايي كه ابهام در مورد يك ماه، دو ماه آينده بيشتر از هر زمان ديگري بود كه تجربه كرده بوديم، يا بايد تسليم مي‌شد يا به گونه‌اي مقاومت مي‌كرد. مي‌گويند خنديدن يكي از همين راه‌هاي مقاومت است. 
پس از شوك اول، پس از اينكه ديگر داشت مشخص مي‌شد كه رهايي از اين بيماري بسته به گرماي هوا نيست و شايد بايد مدت‌ها با آن زندگي كنيم، موتور طنز كاربران شبكه‌هاي اجتماعي و طنزپردازان گرم شد. در اين مدت، كرونا دستمايه طنزپردازي‌هاي بسيار بوده است. يك نمونه‌اش يكي از كاربران اينستاگرام بود كه هر بار با انتشار ويديويي، صورت خودش را روي شكل ويروس كرونا مي‌انداخت و به جاي ويروس با مخاطبان حرف مي‌زد. ويديوهاي او در مدت زمان كوتاهي به ‌شدت مورد استقبال قرار گرفت و خنده‌هاي بسياري به بار آورد. يكي از اين ويديوها درست پس از زمين‌لرزه دماوند بود كه تهران را لرزاند و مردم را روانه خيابان كرد. پس از آن شب ترس و وحشتي كه مردم با اسپري الكل و پتو راهي خيابان شدند، ويديوي ويروس آمد كه بابت «ناهماهنگي» از مردم معذرت مي‌خواست و مي‌گفت كه زلزله با او هماهنگ نشده بوده و شرمنده است كه مردم نمي‌دانند بايد بمانند توي خانه يا بريزند توي خيابان. 
صفحه‌هاي طنز اينستاگرام در اين مدت بازار داغي داشتند. مثل صفحه‌اي با اسم «عني ميشن» كه در ماه‌هاي گذشته همراه با هر يك از موضوعات مربوط به كرونا انيميشني روي صفحه‌اش مي‌گذاشت: از الكلي كردن دست و سطوح گرفته تا قرنطينه و موضوع سفر رفتن و نرفتن تا عيدديدني و فاصله اجتماعي و غيره. 
درمان‌هاي سنتي كه گاه توسط برخي‌ها در كانال‌هاي تلگرامي توصيه مي‌شدند تا همين حالا همچنان محل شوخي و جوك‌هاي بسيار بوده‌اند. نحوه ماسك زدن آدم‌ها در خيابان، رفتار كساني كه دستكش به دست مي‌كنند، نوع دوركاري‌ها، نحوه نظارت بر تعطيلي كسب‌وكارها و غيره، از موارد شخصي گرفته تا موارد دولتي و حاكميتي، طنزهاي رنگ ‌به رنگ با رويكرد نقد به رفتارهاي شخصي و اجتماعي سر از شبكه‌هاي اجتماعي درآوردند. ترس و ابهام در مورد آينده در لايه زيرين اين شوخي‌ها موج مي‌زند. ترسي كه گام به گام از ابتداي شيوع تاكنون پيشرفته است و حالا در آخرين مورد نوبت رسيده است به شوخي در مورد واكسن كرونا. هنوز كسي نمي‌داند كه آيا واكسن كي و از كدام كشور و كدام شركت قرار است به دست شهروندان ايراني برسد. در مورد واكسن ايراني خيلي‌ها سوالات بسيار دارند. همين ابهام‌ و نگراني را اين روزها مي‌توانيد در قالب جوك‌ در سراسر شبكه‌هاي اجتماعي پيدا كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون