ترس متحدان امريكا: بازگشت دوباره پوپوليسم
شركاي واشنگتن ميدانند براي جلوگيري از بازگشت ترامپ بايد به بايدن كمك كنند
ترجمه: هديه عابدي
امريكايي كه جو بايدن روز 20 ژانويه 2021 تحويل ميگيرد با بحران اعتبار روبهروست. پس از 4 سال رفتار متغير از سوي دولت دونالد ترامپ، اكنون جامعه بينالملل، امريكا را قدرتي غيرقابل اعتماد ميداند. حتي بسياري از متحدان نزديك و ديرينه واشنگتن نيز معتقدند ديگر نميتوان روي حمايت ديپلماتيك يا نظامي ايالات متحده حساب كرد.
بايدن به راحتي نميتواند اين حجم از خسارت به اعتبار امريكا را جبران كند. اما شايد بتواند اتحاد و روابط امنيتي كشورش را مقاومتركند. شايد عجيب باشد ولي ترامپ اين كار را براي رييسجمهور آينده آسان كرده است. به قدرت رسيدن او نشان داد كه مسائلي مانند تقسيم هزينههاي دفاعي و اختصاص بودجه از سوي متحدان براي مسائل نظامي، ميتواند موجب برانگيختن احساسات پوپوليستي شده و در نتيجه اتحادهاي ديرينه را به خطر بيندازد. دولت بايدن بايد از اين تهديد و خطر روي كار آمدن پوپوليست ديگري مانند ترامپ براي ايجاد روابط امنيتي عادلانهتر استفاده كند. اگر قرار باشد تخريب نظام امنيتي امريكا به همين شكل ادامه پيدا كند، كشورهايي مانند فرانسه، آلمان، استراليا و كره جنوبي با آيندهاي خطرناك و نامعلوم مواجه خواهند بود.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «فارن افرز» در انتخابات اخير بيش از 73 ميليون امريكايي دوباره به ترامپ راي دادند. اين عدد بايد به خوبي در ذهن شركاي ايالات متحده حك شود تا به آنان يادآوري كند كه نظام اتحاد و روابط امنيتي امريكا هميشه تنها به اندازه يك انتخابات با سقوط فاصله دارد. بايدن بايد اين شركا را متقاعد كند تا به اتحاد خود با واشنگتن بيشتر كمك كنند چراكه در غير اين صورت خطر بازگشت پوپوليسم امريكايي وجود دارد و چنين اتفاقي ميتواند در طولانيمدت آنها را در معرض خطر قرار داده و آسيبپذير كند.
يكي از درسهايي كه ميتوان از سالهاي رياستجمهوري ترامپ ياد گرفت اين است كه اختلاف بر سر تقسيم هزينهها، خصوصا هزينههاي دفاعي، تهديدي جدي در روابط كشورهاي دو طرف اقيانوس اطلس محسوب ميشود. در سال 2006 همچنين در سال 2014 كشورهاي عضو ناتو متعهد شدند تا هر يك 2 درصد از توليد ناخالص ملي خود را صرف توانمنديهاي نظامي كنند اما تنها كمتر از نصف آنها سر قول خود ماندند. ترامپ در جريان انتخابات سال 2016 از عدم پايبندي متحدان ناتو در انجام تعهداتشان براي تامين هزينههاي دفاعي شديدا انتقاد كرد و تا جايي پيش رفت كه بايد پرسيد در صورت حمله روسيه به هر يك از اين متحدان آيا امريكا از آنها دفاع خواهد كرد يا خير؟
او حتي پس از نشستن بر مسند قدرت نيز پيوسته نسبت به كوتاهي متحدان امريكا در ناتو درخصوص تقسيم هزينهها اعتراض ميكرد تا بتواند آنها را متقاعد كند كه بودجه نظاميشان را افزايش داده و به اين ترتيب به جبران هزينههاي امريكا كمك كنند. او از متحدان ديرينه خود در آسيا نيز در ازاي حضور نيروهاي نظامي امريكا درخواست مشابهي كرده بود. اين رويكرد افراطي نه تنها به اتحادهاي اصلي امريكا آسيب زد بلكه اين واقعيت را گوشزد كرد كه بدون ايجاد تغيير واقعي از سوي متحدان واشنگتن، اين روابط ميتواند كاملا تحتالشعاع انتخابات در ايالات متحده قرار بگيرد. بر اساس يكي از نظرسنجيهاي مركز تحقيقات پيو، تا سال 2017 تقريبا نيمي از مردم امريكا فكر ميكردند ناتو براي حل مشكلات جهاني به اندازه كافي تلاش نميكند.
بعيد است كه اين مساله به اين زوديها حل شود. بايدن بايد متحدان دموكراتيك بزرگي مانند فرانسه و آلمان را راضي كند تا بودجههاي دفاعي خود را متناسب با تعهداتشان افزايش دهند. با اينكه ممكن است برخي از متحدان امريكا نسبت به اين تصميم اعتراض كنند يا مانند قبل در انجام آن بيميل باشند اما دولت بايدن براي مجبور كردن آنها از اهرم ويژهاي استفاده خواهد كرد. برخلاف كشورهايي مانند پاكستان، شركاي ليبرالدموكراتيك امريكا نميخواهند براي تامين امنيت خود به روسيه يا چين رو بزنند و به تنهايي هم نميتوانند از پس انجام اين كار بربيايند.
اين وضعيت متزلزل نشان ميدهد كه متحدان اروپايي بايد براي راضي نگاه داشتن دولت بايدن از روز اول پيشقدم شوند. آن دسته از شركايي كه از مسووليت خود در قبال تامين بودجه دفاعي شانه خالي ميكنند بايد عادت ديرينه خود را كنار بگذارند. يك هفته به مقامات امريكا گفته ميشود موثرترين راه فشار علني است و هفته بعد اصرار ميكنند كه مذاكره خصوصي ارجحيت دارد. پيشنهاد اخير برلين مبني بر ايجاد يك «توافقجديد» براي تقسيم مخارج-كه به موجب آن آلمان بودجه خود را به ميزان قابل توجهي افزايش ميدهد و ميتواند عمليات نظامي خارجي خود را بدون كمك امريكا انجام دهد- همچنين تصميم اخير آنها مبني بر حذف شركت مخابراتي «هواوي» چين، شروع بسيار قدرتمندي محسوب ميشود. اما بايدن بايد آلمان را متقاعد كند تا كمي فراتر برود؛ لغو برنامه احداث خط لوله گاز «نورد استريم2» كه روسيه و اروپا را به هم متصل ميكند و هماهنگي كامل مواضع برلين در قبال روسيه و چين با مواضع واشنگتن ميتواند از جمله گامهاي مثمرثمر بعدي باشد.
بايدن بايد فرانسه را نيز تحت فشار قرار دهد تا بودجه دفاعي خود را تا سقف 2 درصدي ناتو يا بيشتر از آن افزايش دهد همچنين حملات روسيه به اوكراين، حمايت اين كشور از پوپوليستهاي تندرو و تلاش آن براي براندازي دموكراسيهاي غربي را نيز شديدتر محكوم كند. او در ازاي آن ميتواند به متحدان اروپايي خود اطمينان دهد كه از روابط نزديكتر امريكا و اتحاديه اروپا و همكاريهاي بيشتر كشورهاي دو طرف اقيانوس اطلس كاملا پشتيباني كرده و حامي ستاد نظامي اروپايي مستقلي است كه به خوبي با ناتو هماهنگ خواهد بود.
با توجه به اينكه بوريس جانسون، نخستوزير انگليس از زمان انتخابات امريكا خواستار افزايش قابل توجه بودجه نظامي شده است، رويكرد بايدن نسبت به اين كشور بايد كمي متفاوت و سنجيدهتر باشد تا بتواند گسترش پوپوليسم در اين كشور را متوقف كند. برگزيت به اقتصاد و جايگاه بينالمللي انگلستان آسيب زده و عواقب آن تهديدي براي منافع امريكا و اروپاست. بايدن بايد مشخص كند كه «رابطه خاصي» با هيچ يك از اين كشورها ندارد - و هيچ توافق تجاري را به ديگري ترجيح نميدهد- مگر آنكه لندن در توافق برگزيت مشخص كند كه «پيمان جمعه نيك» يا «پيمان بلفاست» را در ايرلند شمالي حفظ كرده و انگلستان را به ساير نقاط اروپا نزديك نگه ميدارد.
اگر چه متحدان دموكراتيك امريكا در آسيا مثل كشورهاي اروپايي از زير بار مسووليت شانه خالي نميكنند اما دولت بايدن در همين ابتداي كار خود بايد به دنبال گرفتن برخي امتيازات در منطقه اقيانوس آرام باشد. توافق بر سر تامين بودجه پايگاههاي نظامي امريكا در ژاپن و كرهجنوبي ميتواند براي بايدن شروع خوبي باشد. دولت همچنين بايد بر اين نكته تاكيد كند كه وقتي صحبت از توجيه حضور امريكا در شمال شرق آسيا به ميان ميآيد، وخامت روابط ميان دو كشور اصلا به صلاح نيست.
مصون سازي در برابر ترامپ
اين ابتكارها در اروپا و آسيا بايد بخشي از برنامه وسيعتر دولت بايدن براي مصونسازي شبكه متحدان خود در برابر ترامپ و امثال او باشد. اينكه اين نظام در 4 سال گذشته توانسته جان سالم به در ببرد و از هم نپاشد گواهي بر اهميت روابط نهادينه ميان وزارتخانهها و ادارات سرتاسر جهان است. حتي با وجود اينكه ترامپ تهديد كرد متحدان امريكا را ترك ميكند، مقامات نظامي و غيرنظامي امريكا همچنان با همتايان خود در سرتاسر جهان همكاري كردند. اين شبكههاي حرفهاي باعث ميشوند كار ترامپ براي پايان دادن به تعهدات امنيتي امريكا دشوار شود و بسياري از ديگر توافقها نيز به همين وسيله جان سالم به در ببرند.
امريكا بايد به عنوان بخشي از اين برنامه وسيعتر، روابط خود با دولتهاي ديگر به ويژه با متحدان اروپايي را تقويت و گسترش دهد. ناتو بايد قابليتهاي غيرنظامي خود را توسعه بخشد تا اين اتحاد بتواند عمليات بازسازي پس از جنگ و گسترش ثبات در اتحاديه اروپا را به خوبي انجام دهد. اروپا نيز بايد نيروي نظامي نه چندان بزرگ اما كارآمد خود را براي مقابله با بحرانها در نزديكي مرزهاي خود مستقر كند. به ويژه آلمان و فرانسه ميتوانند به عنوان بخشي از پيشنهاد خود مبني بر ترميم و بازسازي روابط با امريكا اين فرآيند را پيش ببرند.
امريكا و متحدان اروپايي آن بايد با تجهيزات و نفرات بيشتر مانورهاي نظامي و گشتهاي هوايي مشترك بيشتري برگزار كنند. در عين حال نيروهاي امريكايي و متحدان آنها بايد در مركز اروپا حضور بيشتري داشته باشند و تعداد مقامات امريكايي در دفاتر مركزي نظامي و سياسي ناتو و اتحاديه اروپا افزايش يابد. اين كار باعث ميشود روابط ميان سياستگذاران دو طرف تقويت شده و توجه امريكا بار ديگر به اروپا معطوف شود.
در منطقه موسوم به هند - پاسيفيك، دولت بايدن بايد تلاش كند مانورهاي نظامي مشترك چند جانبه بيشتري با متحدان منطقهاي برگزار كند و در عين حال در اين منطقه نيز مثل اروپا نيمنگاهي به تقويت روابط ديپلماتيك و نظامي خود داشته باشد. در اين جبهه، ترامپ استراليا را در بحث چين تقريبا به حال خود رها كرده است. اكنون بايدن بايد كانبرا را تحت فشار بگذارد تا نقش مهمي در بازسازي ائتلافهاي آسيايي و محافظت از آنها در برابر افرادي مثل ترامپ ايفا كند. استراليا در كنار متحدان امريكا مثل ژاپن و كرهجنوبي احتمالا به محض ورود بايدن به كاخ سفيد از گسترش همكاريها حمايت ميكند و اين تلاشها به توسعه همكاريهاي راهبردي با هند و ديگر بازيگران خارج از نظام متحدان امريكا كمك ميكند.
در نهايت اينكه نخستين سفر خارجي بايدن احتمالا به مقصد بروكسل و به منظور حضور در يك نشست بيسابقه مشترك ميان اتحاديه اروپا و ناتو در فصل بهار خواهد بود. پس از اين سفر بايدن احتمالا در فصل پاييز براي ديدار با متحدان آسيايي دموكراتيك به توكيو سفر ميكند و در اوايل سال 2022 نيز در نشستي مشترك ميان شركاي اروپايي و آسيايي حضور خواهد يافت. در گذشته امريكا ترجيح ميداد بين اين دو گروه از متحدان خود فاصله را رعايت كند. اما اكنون يكپارچگي اقتصادي، چالشهاي امنيتي جهاني و عضويت هر دو گروه در نظام امنيتي امريكا باعث ميشود چنين رويكردي ديگر موضوعيت نداشته باشد.
شوك بعدي
اگر در 4 سال آينده پيشرفت قابل اندازهگيري، علني و سريعي اتفاق نيفتد، شبكه اتحاد امريكا به ويژه در منطقه غرب اروپا در برابر موج ديگري از عوامفريبي آسيبپذير باقي ميماند. مصونسازي اين اتحادها و شراكتها در برابر افرادي مثل ترامپ نيازمند اقدامات بيشتري از سوي هر دو طرف خواهد بود. نكته جالب اينجاست كه سرنوشت نظام امنيتي امريكا همان قدر كه به نحوه واكنش متحدان امريكا به دولت بايدن بستگي دارد به همان اندازه هم به رفتار دولت جديد امريكا وابسته است.
تلاشهاي زودهنگام براي برقراري رابطه دوستانه با دولت بايدن نشان ميدهد متحدان دموكراتيك امريكا- به ويژه در قاره اروپا- ميدانند بازگشت به وضعيت فعلي به منزله افزايش خطر يك شوك پوپوليستي ديگر است، شوكي كه اين بار ديگر كل نظام را از هم ميپاشاند. اين به آن معناست كه بايدن در مذاكرات خود براي ترميم روابط ديرباز با متحدان، اهرم فشار قابل توجهي در اختيار دارد. اگر چه رويكرد «اول امريكا» ترامپ جهان را به مكان خطرناكتري تبديل كرد اما عواقب آن بيشتر متوجه شركاي امريكا شد نه خود امريكا. اين امر باعث ميشود كشورهايي مثل آلمان و فرانسه كه سوداي رهبري بر جهان را دارند، بفهمند در حالي كه رويكرد مقابلهاي ترامپ شكست خورده، رويكرد مبتني بر مشاركت بيشتر ميتواند موفق شود. با اين حال ترك عادت موجب مرض است. اگر متحدان دموكراتيك امريكا اشباع شوند و فكر كنند اوضاع بر وفق مراد است، آن وقت دولت بايدن بايد به آنها يادآوري كند كه تا چه حد ضمانتهاي امنيتي امريكا به خطر ميافتد. البته نه به اين دليل كه بايدن ارزش آنها را درك نميكند بلكه ممكن است رييسجمهور پس از بايدن بخواهد آنها را لغو كند.
نخستين سفر خارجي بايدن احتمالا به مقصد بروكسل و به منظور حضور در يك نشست بيسابقه مشترك ميان اتحاديه اروپا و ناتو در فصل بهار خواهد بود. پس از اين سفر، بايدن احتمالا در فصل پاييز براي ديدار با متحدان آسيايي دموكراتيك به توكيو سفر ميكند و در اوايل سال 2022 نيز در نشستي مشترك ميان شركاي اروپايي و آسيايي حضور خواهد يافت. در گذشته امريكا ترجيح ميداد بين اين دو گروه از متحدان خود فاصله را رعايت كند. اما اكنون يكپارچگي اقتصادي، چالشهاي امنيتي جهاني و عضويت هر دو گروه در نظام امنيتي امريكا باعث ميشود چنين رويكردي ديگر موضوعيت نداشته باشد.