اصولگرايان از ديدگاههاي گوناگون به موضوع «مذاكرات ديپلماتيك» پرداختند
ابتدا، مذاكره درونگفتماني
«اصولگرايي» تعبيري است كه براي توصيف يك جريان سياسي قدرتمند در ايران بهكار ميرود اما واقعيت آن است كه همين كه از سطح كاغذ فراتر بياييم و لابهلاي تحركات و كنشگريهاي زمين سياست قدم بزنيم، ديگر سخت بتوانيم همه كساني را كه با اين تعبير دستهبندي ميشوند، يكجا و كنار هم تحليل و تبيين كنيم. چه آنكه بهفراخور اينكه مصداق و موضوع خاص بحث سياسيمان چه باشد، با طيفهاي متفاوتي مواجهيم كه نهتنها نگاهي يكسان به آن موضوعات و مصاديق ندارند، كه گاه يكسر مقابل يكديگر قرار ميگيرند و گويي مشخصا با دو رقيب سياسي طرفيم، نه دو فرد، حزب يا تشكل همفكر و همگرا. يكي همين بحث «مذاكره» كه انگار موضوع روز هميشه و هر روز سياست ايراني است و هيچگاه كهنه نميشود. اصولگرايان البته در مباحث مختلف فرهنگي، مدني و البته موضوعات سياست داخلي هم گاه، تفاوتديدگاهي عميق دارند اما در بحث سياست خارجي، از آنجا كه هرچه نباشد بحث ملي است و بهخصوص آنطور كه در چارچوب سياستورزي در جمهوري اسلامي صورتبندي شده، از پايه در حيطه اختيارات رهبري نظام است و وراي حوزه تصميمات احزاب و جناحها. اما حتي در همين حوزه و حتي در همين فقره خاص كه «مذاكره» باشد، هرگز يك صداي واحد از جريان اصولگرا شنيده نشده و محض نمونه، حالا اگرچه مجلس يكدست اصولگراي يازدهم بهتازگي در مصوبهاي اهدافي در تضاد با برجام و مذاكرات هستهاي را دنبال ميكند اما مجلسي كه راي به تصويب برجام داد نيز مجلسي با اكثريت اصولگرا بود و ازقضا رياستش را نيز چهرهاي اصولگرا برعهده داشت.
اين تناقض اما حالا فراتر از تفاوت ديدگاه طيف اصولگرايان ميانهرو و تندروهاي جناح راست است و درحالي كه چندي پيش حميدرضا ترقي، عضو ارشد حزب موتلفه اسلامي، بهصراحت از اين گفت كه مشكل با نفس مذاكره نيست و بحث بر سر «مذاكرهكننده» است، اخيرا اميرحسين قاضيزاده هاشمي، نايبرييس مجلس و ازجمله اعضاي رسمي جبهه پايداري نيز همين مواضع را با ادبياتي ديگر تكرار كرد. اما تنها همين چند مورد خاص نيست. «مذاكره با امريكا سراب است» و «گناه موافقان مذاكره از گناه قاتلان شهيدان سليماني و فخريزاده بيشتر و نابخشودنيتر؛ چون آنها فقط يك «نفر» را ترور ميكنند، ولي آنها كه به امريكا براي مذاكره چراغ سبز نشان ميدهند، در واقع يك «ملت» را ترور ميكنند.» اين را شايد بتوان خلاصهاي خواند از اظهارات اخير احمد كريمياصفهاني، دبيركل انجمنهاي اسلامي اصناف و بازار و ازجمله اصولگراياني كه به طيف سنتي جناح راست نزديك است. كريمياصفهاني ازجمله اصولگراياني است كه بهشدت منتقد احمدينژاد است و گاه بهمراتب تند و تيزتر از منتقدان اصلاحطلب رييس دولت نهم و دهم به او ميتازد.
«براساس نظرسنجيها، بالاي۸۰ درصد مردم، ضد امريكاييها و مذاكره با امريكا هستند متاسفانه اين القاء يك جريان سياسي است چون ورشكسته شده و هيچ برنامهاي ندارد اين اظهارات را مطرح ميكند.» اين را لطفالله فروزنده گفته كه زماني معاون پارلماني احمدينژاد بود و باتوجه به عضويتش در حزب ايثارگران با حضور چهرههايي چون عليرضا زاكاني و محمد دهقاني، بيشتر به پايداريها و طيف تندروي جناح راست قرابت دارد تا سنتيها و ميانهروهايي چون نزديكان لاريجاني.
اما اين هم همه ماجرا نيست. اخيرا سعيد جليلي كه حالا از او به عنوان «گزينه مطلوب» پايداريها ياد ميشود و اگرچه خود زماني مسوول مذاكرات هستهاي بود اما درعين حال نماد گفتمانِ منتقد «مذاكره» است، در يك نشست دانشجويي، در شرح فتوحات آن روزها كه ازقضا همان زمان قرار گرفتن نام ايران ذيل فصل هفتم شوراي امنيت سازمان ملل از دستاوردهاي ديپلماتيك است، گفته «سال ۹۲ به پشت خيمه دشمن رسيده بوديم، گفتند خزانه خالي است» و نه اصلاحطلبان يا احيانا آنها كه احيانا به دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي از خالي بودن خزانه مملكت خبر دادهاند، بلكه چهرههاي اصولگرا -نگوييم همفكر- در نقد او اعلامموضع كردند، آنهم با ادبيات تند و تيز و كلامي برّا. اين عين متن توييت محمد مهاجري، روزنامهنگار اصولگراست: «وقتي آقاي سعيد جليلي كه اين روزها براي انتخابات ۱۴۰۰ كت وشلوار دوخته، به برجام و مذاكره بد ميگويد ياد توصيف آن شخصيت عزيز ميافتم كه درباره او گفته بودند: او نه فقط مذاكره كردن بلد نيست، بلكه نميداند كه اين كار را بلد نيست!» همينطور رسول جعفريان، روحاني و استاد دانشگاهي كه اگرچه نميتوان او را در دوگانههاي جناحي دستهبندي كرد اما ديدگاهش در اين رابطه، دستكم بهواسطه آنكه از شاگردان مصباحيزدي بوده، محل تامل است، در توييتي نوشته «اولا دست از سر تاريخبرداريد. ثانيا اصلا با اين همه تحريم ناشي از مذاكره عجيب شما، وقتي خزانه خالي است، آنطرف خيمه هم برسيد، بيمايه فطير است؛ بايد سلاح و پول و مردم باشند تا بشود كاري كرد.» اما اگر شاگرد سالهاي دور آيتالله مصباح اينچنين به جليلي ميتازد، محمد عراقي كه داماد آيتالله مصباحيزدي است، 180 درجه برعكس، نهتنها با مواضع انتقادي جليلي عليه برجام همدل است، بلكه در رشتهتوييتي خود را «بهجاي رييسجمهوري» تصور كرده و نوشته اگر اين خيال به واقع ميپيوست، «بهخاطر مذاكره با امريكا از مردم و رهبري عذرخواهي ميكردم.»
اصولگرايان با مشكل ناتواني در تحقق وحدت در انتخابات خوب آشنا هستند و معلوم نيست مشكل از كجاست. شايد بازخواني برخي ديدگاههاي آنان و «مذاكره» با يكديگر درباره اين ديدگاهها اما بتواند راهگشا باشد!