كواكبيان و چمران از نسبت درصد مشاركت و پيروزي جناحها گفتند
برندگان و بازندگان «حماسه انتخابات»
«اصولگرايان دوست ندارند كه مشاركت حداكثري در انتخابات شكل گيرد»؛ گزارهاي تكراري كه در آستانه هر انتخابات به كرات شنيدهايم. هر چند اگر چه در ظاهر و با بررسي سردستي آمار مشاركت و وضعيت جناحي كانديداي پيروز در ادوار گذشته انتخابات، بهخصوص از نيمه دهه 70 به اين سو شاهد بوديم كه تقريبا اغلب اوقات، وقتي مشاركت از حد متوسط بيشتر بوده، اصلاحطلبان از آوردگاه انتخابات سرافراز بيرون آمدهاند و بالعكس، هرگاه مشاركتي حداقلي رقم خورده، اصولگرايان پيروز ميدان بودهاند. البته شايد مواردي مثال نقض هم بتوان برشمرد اما فهرستي از نمونهها و مثالها در تاييد اين گزاره پيش روي ماست از انتخابات مجالس دهم و يازدهم كه اولي با مشاركتي قابلقبول، دستكم در كلانشهرها به پيروزي اصلاحطلبان و ليست اميدشان انجاميد و دومي كه ركورد كمترين ميزان مشاركت را در تمامي ادوار انتخابات درهم شكست، 30 اصولگرا را در تهران راهي «بهارستان» كرد و همزمان بيش از 200 نفر از ديگر اصولگرايان نيز از سراسر كشور مجوز ورود به مجلس گرفتند تا مجلسي با اكثريت مطلق اصولگرايان تشكيل شود. به جز اين، چند انتخابات رياستجمهوري اخير نيز اغلب شاهدي است بر اثبات اين مدعا و در اين دو، سه دهه اگر هم با انتخاباتي مواجه باشيم كه نتايج آن، مويد اين ادعا نيست، احتمالا دلايلي ديگر نيز در تعيين گزينه يا جناح پيروز موثر بوده است؛ شبيه به انتخابات رياستجمهوري 84 كه اگرچه مشاركت نسبتا قابلقبول بود اما آنچه مانع از پيروزي جريان اصلاحطلب شد، نه عدم استقبال رايدهندگان و بهويژه آراي خاكستري جامعه، كه خودشان و تعدد كانديداهاي اصلاحطلب بود كه عملا در رقابت با يكديگر مسيري را براي احمدينژاد نسبتا ناشناخته آن سالها برساختند تا شهردار وقت پايتخت، رياست دولت را برعهده گيرد. اين جمله اما ديروز در حالي از قول مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري روي خروجي ايرنا رفت ؛«اصولگرايان خيلي تلاش كنند 15 درصد راي دارند»، از قول اين چهره سياسي اصلاحطلب، يكي از تيترهاي اصلي خبرگزاري دولت بود كه ايرنا همزمان در گفتوگويي ديگر با مهدي چمران، عضو شوراي ائتلاف اصولگرايان در انتخابات قبل و ازجمله چهرههاي اصولگرا، نوشته است: «نگراني اصلاحطلبان، ردصلاحيت نيست؛ چون خيلي از نامزدهاي اصلاحطلب در انتخابات يازدهمين دوره مجلس تاييد صلاحيت شدند ولي راي نياوردند.» جملاتي كه ازقضا وقتي كنار هم قرارشان دهيم، به روشني شمايي است از يك «رجزخواني انتخاباتي» از زبان دو رقيب كه هر كدام به نحوي سعي دارد خود و همكرانش را از هماكنون پيروز كارزار انتخاباتي جلوه دهد كه قرار است واپسين جمعه بهار نخستين سال از سده آينده برگزار شود. كواكبيان در گفتوگوي اخير با تاكيد بر آنچه پيشتر در بحث «مشاركت» به نقل از او مورد اشاره قرار گرفت، از لزوم تلاش همه جريانهاي سياسي براي جبران مشاركت نازل انتخابات اسفندماه 98 در انتخابات 28 خرداد 1400 گفته و با بينظير توصيف كردن «حضور ۸۵ درصدي مردم در انتخابات رياستجمهوري ۸۸» گفته است: «تجربه انتخابات مجلس يازدهم نشان داد كه ميشود انتخابات [با نرخ مشاركت] ۴۰ درصدي برگزار كرد و افراد پيروز در انتخابات در خوشبينانهترين وضعيت، ۲۵ تا ۳۰ درصد آراي شركت كنندگان را به دست آورند.» او اما بلافاصله ادامه ميدهد: «توصيه ميكنم دستگاههاي نظارتي نگرش انبساطيتري نسبت به صلاحيت داشته باشند.» دبيركل حزب مردمسالاري يادآور شد: «اواخر شهريورماه كه دور دوم انتخابات مجلس يازدهم برگزار شد، به طور مثال استان البرز حدود يك ميليون و ۷۰۰ هزار نفر واجد شرايط داشت، اما فرد پيروز انتخابات، فقط ۲۷ هزار راي را به دست آورد كه اين مقدار به ۲ درصد هم نميرسد.» كواكبيان البته به احتمال كانديداتوري خود نيز پاسخ گفته و اين مهم را منوط به نظر حزب مردمسالاري دانسته است. اما در ادامه آنجا كه به بحث از راهبرد انتخاباتي اصلاحطلبان ميرسد، ضمن تشريح 3 ديدگاه متفاوت به انتخابات 1400، گفته «عدهاي معتقدند كه حتي به قيمت نامزد نيابتي، در انتخابات با هر شرايطي شركت ميكنند»، «عدهاي معتقدند در انتخابات شركت نميكنيم، چون شرايط اجتماعي فراهم نيست و حضور در انتخابات سودي ندارد» و درنهايت گروه سومي كه «به انتخابات مشروط باور دارند» كه حزب مردمسالاري نيز ازجمله آنهاست كه ذيل گروه سوم ردهبندي ميشوند. او بلافاصله ميگويد: «اگر شرايط فراهم شود، اهل قهر با صندوق انتخابات نبوده و نيستيم و اگر از نامزدي حمايت نكنيم، انتخابات را هم تحريم نميكنيم. به احتمال زياد ۳۲ حزب جبهه اصلاحات راهبرد سوم يعني مشاركت مشروط را انتخاب ميكنند.» از ديگر سو اما مهدي چمران، با مشكل خواندن پيشبيني فضاي انتخابات ۱۴۰۰، گفته است: «فضاي انتخابات يا رقابت ميان دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا خواهد بود يا ميان اصولگرايان، حتي ممكن است اصلاحطلبان نيز با هم رقابت كنند.» اين چهره اصولگرا با اشاره به اين رقابتهاي چندگانه اما معتقد است كه حتي «رقابت دو جناح هم مطلوب نيست»؛ چرا كه بهزعم او، «به دو قطبي و شكاف اجتماعي منجر ميشود.» او همچنين بلافاصله ميگويد: «از طرفي رقابتهاي درونگروهي موجب كاهش و ريزش مشاركت ميشود. مضافا اينكه مشكلات اقتصادي موجب نوعي دوريگزيني از انتخابات شده است.» چمران اما درنهايت راهحل افزايش مشاركت را اين طور تشريح ميكند: «اگر طيفهاي درون هر دو جريان نهايتا به نتيجه و گزينه واحد برسند، قاعدتا مشاركت افزايش پيدا خواهد كرد؛ در غير اين صورت مشاركت كم و آرا تقسيم ميشود.»