رييسجمهور امريكا روز پنجشنبه در توييتي از موافقت مراكش براي عاديسازي روابط با اسراييل خبر داد و ضمن مهم بر شمردن توافق ميان رباط و تلآويو اعلام كرد كه اين توافق ميتواند تاثير زيادي بر پايداري صلح در خاورميانه داشته باشد؛ ادعايي كه چندان با واقعيتهاي تاريخي مطابقت ندارد و اسناد نشان ميدهد توافق ميان اسراييل و مراكش پس از 6 دهه همكاري نزديك نه عاديسازي كه تنها آشكارسازي محسوب ميشود.
عصر روز پنجشنبه شبكه خبري سيانان به نقل از يك مقام آگاه نوشت در گفتوگويي تلفني كه ميان دونالد ترامپ و محمد ششم، پادشاه مراكش صورت گرفته توافق شده است كه رباط روابط خود را با اسراييل عاديسازي كند و در مقابل ايالات متحده حاكميت مراكش بر صحراي غربي را به رسميت بشناسد. در پي انتشار اين خبر دونالد ترامپ در توييتر نوشت: «امروز يك گشايش تاريخي ديگر اتفاق افتاد. دو دوست بزرگ ما، اسراييل و پادشاهي مراكش بر سر برقراري روابط كامل ديپلماتيك توافق كردهاند، اين پيشرفتي بزرگ در راستاي صلح در خاورميانه است.» او در توييت ديگري توضيح داد كه «مراكش در سال ۱۷۷۷ ميلادي ايالات متحده امريكا را به رسميت شناخت و بهتر است كه ما نيز حاكميت اين كشور بر صحراي غربي را به رسميت بشناسيم.»جارد كوشنر، داماد و مشاور ارشد رييسجمهور امريكا جمعه صبح در ميان خبرنگاران درباره مفاد اين توافق گفت: «روابط ديپلماتيك ميان دو طرف بهطور كامل برقرار ميشود، مبادلات تجاري از مبادي رسمي و قانوني صورت ميگيرد و دو طرف اجازه استفاده از حريم هوايي يكديگر را پيدا خواهند كرد.» كوشنر همچنين اضافه كرد كه برنامه پروازي مستقيم از رباط به تلآويو در نظر گرفته خواهد شد.
مراكش بعد از اردن، مصر، امارات، بحرين و سودان، ششمين كشور عربي است كه در پي عاديسازي روابط خود با اسراييل برميآيد. در ماههاي گذشته كشورهاي امارات، بحرين و سودان با وساطت امريكا پذيرفتند كه روابط خود را با تلآويو عادي كنند و هر كدام از اين كشورها در مقابل اين عاديسازي امتياز به خصوصي را از ايالات متحده و اسراييل دريافت كردند. با اين وجود برخلاف بسياري از كشورهاي عربي كه سابقه سالها تنش با اسراييل را در كارنامه خود داشتند و دستكم مواضعي جدي عليه اقدامات اين رژيم در فلسطين اتخاذ كرده بودند، مراكش براي سالها ارتباطي محرمانه و گسترده با اسراييل داشت.
6 دهه پنهانكاري
براي نزديك به 60 سال اسراييل و مراكش روابط تنگاتنگ اما محرمانهاي در حوزههاي نظامي، جاسوسي، ترور و همكاري بر سر مهاجرات يهوديان به اسراييل داشتند. اسراييل طي اين سالها كمكهاي فراواني به مراكش داشته تا اين كشور بتواند سلاحها و تجهيزات پيشرفته جاسوسي خريداري كند و همچنين بر اساس خواست سران رباط همكاريهاي زيادي با سازمان اطلاعاتي مراكش به ويژه در ترور يكي از رهبران مشهور اپوزيسيون اين كشور انجام داده است. در مقابل مراكش نيز كمك كرده تا شرايط براي مهاجرت يهوديان اين كشور به اسراييل فراهم شود، عملياتهايي عليه بنلادن صورت گيرد و اطلاعات محرمانه برخي كشورهاي عرب منطقه به اسراييل انتقال داده شود.
نيويوركتايمز نوشته است، همكاريهاي گسترده اسراييل و مراكش – كه در پي مجموعهاي از مصاحبهها با مقامات آگاه و همچنين اسناد تاريخي به دست آمده از مراكش كشف شد – بخشي از سياست طولاني مدت تلآويو در ايجاد روابط پنهاني با رژيمهاي عربي كه منافع مشترك يا دشمن مشترك با اسراييل دارند به حساب ميآيد. بر اساس اين استراتژي، تلآويو تلاش داشت با كشورهاي عرب كه در اختلافات ارضي فلسطين و اسراييل ذينفع نبودند و حساسيت چنداني روي موضوع فلسطين نداشتند، رابطهاي دوستانه برقرار و از طريق اين روابط اتحاد به وجود آمده در جهان عرب بر سر موضوع فلسطين را تضعيف كند.
از سوي ديگر بخش بزرگي از جمعيت اسراييل را يهودياني تشكيل ميدهند كه پيش از 1948 از مراكش به سرزمينهاي اشغالي مهاجرت كردهاند و اين موضوع باعث ميشود كه روابط نسبتا دوستانه ميان رژيم اسراييل و حاكميت مراكش برقرار باشد.
مجوز مهاجرت يهوديان
در سال 1956 زماني كه مراكش از فرانسه مستقل شد، پادشاه وقت مراكش فرمان ممنوعيت مهاجرت يهوديان را صادر كرد و دستور داد كه با كساني كه قصد مهاجرت غيرقانوني دارند، برخوردي قاطع صورت گيرد. در پي اين دستور، موساد تصميم به نفوذ در مراكش و كمك به گروههاي قاچاق انسان گرفت تا بتواند يهوديان را به سرزمينهاي اشغالي منتقل كند. در سال 1961 يكي از كشتيهايي كه حامل يهوديان بود و تلاش داشت آنها را از مراكش به سرزمينهاي اشغالي انتقال دهد دچار حادثه شد و اكثريت مسافران كشته شدند.يك ماه پس از اين حادثه، حسن دوم پادشاه جديد در مراكش به قدرت رسيد و اسراييل موفق شد او را راضي كند تا ممنوعيت مهاجرت يهوديان لغو شود. در آن زمان ماموران امنيتي اسراييل با مهدي بن باركا، رهبر اپوزيسيون كه خواستار كمك براي سرنگوني پادشاه بود، ملاقات كردند اما جزييات برنامه او را به اطلاع حسن دوم رساندند تا سرانجام پادشاه مراكش تصميم بگيرد، مهاجرت يهوديان و استقرار برخي ماموران موساد در خاك مراكش را بپذيرد؛ آغازي براي 6 دهه رابطه صميمانه اما محرمانه رباط و تلآويو.
خيانت به اعراب
نقطه عطف روابط اسراييل و مراكش اما به 1965 بازميگردد؛ زماني كه رهبران ارشد و فرماندهان نظامي كشورهاي عرب منطقه تصميم گرفتند تا در كازابلانكا تشكيل جلسه دهند و پيرامون وضعيت منطقه و همكاريهاي مشترك به بحث و تبادل نظر بپردازند. در آن زمان مراكش به اسراييل اجازه داد تا محتواي گفتوگوها را شنود كند و اين شنود باعث شد اسراييل اطلاعات بسيار كاملي از وضعيت كشورهاي عربي پيش از جنگ 1967 داشته باشد. ژنرال شلومو گازيت كه بعدا رييس اطلاعات ارتش اسراييل شد، در مصاحبهاي در سال 2016 انجام داد درباره شنودهاي سال 1965 ميگويد: «ضبط گفتوگوهاي ارشدترين مقامات عرب كه واقعا يك دستاورد فوقالعاده اطلاعاتي بود، اطلاعات كاملي را در اختيار ارتش اسراييل قرار داد كه مقدمهاي شد بر پيروزي سال 1967 در مقابل مصر.»اندكي بعد از اين خيانت اطلاعاتي، موساد بنباركا رهبر مخالفان مراكش را به پاريس انتقال داد. بن باركا از سوي برخي گروهها در پاريس كشته شد و جسد او با همراهي موساد نابود و تا امروز هيچ اطلاعي از جنازه او نيز به دست نيامده است. يك دهه بعد از اين وقايع در سال 1978 مراكش به كانالي براي مذاكرات محرمانه ميان اسراييل و مصر بدل شد كه اين مذاكرات در نهايت به امضاي توافق كمپديويد انجاميد و به دشمنيها ميان اسراييل و مصر پايان داد.اين همكاريها در ادامه گستردهتر نيز شد؛ در پي ديدارهاي سران رژيم اسراييل و مقامات مراكش در رباط در سال 1993 دو طرف توافقهايي محرمانه براي گسترش روابط صورت دادند و در سال 1995 طي عملياتي مشترك تلاش كردند تا محل اختفاي بنلادن را بيابند و او را به قتل برسانند. نيويوركتايمز از قول يك مقام سابق موساد كه در اين عمليات مشاركت داشته آورده است كه سطح همكاري مراكش در آن زمان بسيار فراتر از حد انتظار بود. پس از مرگ حسن دوم، جانشين او، محمد ششم نيز تلاش كرد تا با استفاده از روابط خوب اسراييل، امريكا را راضي كند تا حاكميت مراكش براي صحراي غربي را بپذيرد. ديدارهايي محرمانه نيز از سال 2006 ميان دو طرف وجود داشت كه در نهايت روز پنجشنبه مراكش با پذيرش عاديسازي و آشكارسازي روابط با اسراييل به اين خواسته قديمي دست يافت.بين مغرب و جبهه پوليساريو طي چند دهه بر سر منطقه صحراي غربي تنش و درگيري نظامي بوده كه آخرين اين درگيريها ماه آبان گذشته بود. جبهه پوليساريو اين منطقه را منطقهاي مستقل ميداند و خواستار به رسميت شناختن اين منطقه است. جبهه پوليساريو يك سازمان سياسي و نظامي در صحراي غربي است. اين گروه در سال ۱۹۷۳ به عنوان يك گروه مقاومت عليه تسلط استعمار اسپانيا بر صحراي غربي و با هدف استقلال اين منطقه ايجاد شد. پوليساريو پس از خروج اسپانيا در سال ۱۹۷۶، جمهوري دموكراتيك عربي صحرا را در مستعمره پيشين اسپانيا ايجاد كرد و به مخالفت با اقدام اسپانيا در تقسيم صحراي غربي ميان مراكش و موريتاني پرداخت. موريتاني و پوليساريو در سال ۱۹۷۹ با يكديگر صلح كردند و بدين ترتيب بخش جنوبي جمهوري صحرا (به نام وادي الذهب) به اين جمهوري بازگشت، اما پادشاهي مراكش تمام منطقه شمالي صحراي غربي را كه «الساقيه الحمراء» ناميده ميشود، در اشغال خود نگه داشت و ضميمه خاك خود كرد. از آن پس جبهه پوليساريو روي مقاومت عليه مغرب متمركز شده است. مغرب خواهان حكومت خودگردان وابسته به خود در صحراي غربي و وجود دولت و پارلمان محلي تحت حاكميت خود در اين منطقه است و ميگويد اگر قرار به برگزاري همهپرسي باشد بايد در خصوص خودمختاري اين منطقه و نه براي جدايي از مغرب باشد. اما جبهه پوليساريو مخالف اين طرح است و خواهان برگزاري همهپرسي تعيين سرنوشت براي صحراي غربي است.
مردم مراكش بهرغم امتيازي كه رباط از امريكا دريافت كرده، در تظاهراتي عمومي اعتراض خود را به عاديسازي روابط با اسراييل اعلام كردند.
بياطلاعي وزراي دفاع و خارجه اسراييل از توافق عاديسازي
«تايمز اسراييل» روز جمعه گزارش داد: بني گانتز - كه در توافق ائتلاف كابينه قرار است نخستوزير چرخشي بعدي اين رژيم باشد - و «گابي اشكنازي» وزير خارجه اين رژيم - همحزبي گانتز – به جاي اينكه از نتانياهو درباره توافق با مراكش اطلاع پيدا كنند، خبر را از كاخ سفيد دريافت كردند. سخنگوي وزارت خارجه اسراييل با صدور بيانيهاي توضيح داد دولت امريكا از چند هفته پيش اطلاعاتي درباره پيشرفت توافق سازش بين تلآويو و رباط به آنها داده بود و روز چهارشنبه نيز بعد از پايان تمام كارها، خبر نهايي شدن آن را به اين حزب داد.