مرز مغشوش عدالتخواهي و حمايت از سرمايهگذاري و كارآفريني
طبيعي است كه بانك در جهت تضمين سود سپردهگذار، مسير ورود به بازار بورس و سرمايه را از همين طريق بايد دنبال كند. در مقام آسيبشناسي، ناگزير از يادآوري اين نكته هستيم كه در طول تاريخ معاصر اقتصاد ايران چه پيش از انقلاب و چه پس از آن، نگاه چپ به سرمايهگذاري و كارآفريني نگاهي بدبينانه و ملهم از نوعي فوبيا بوده و همين نگاه زمينهساز فرار سرمايهها و ايدهپردازان از سرمايهگذاري در موطن اصلي خود بوده است. در چنين فضايي هر كس خود را بينياز از نگاه دقيق به آمار و ارقام ميبيند كافي است قلمي با مضمون غارت و تاراج بگرداند تا در فضاي بياعتمادي و ناخرسندي از فسادهاي ريز و درشت اقتصادي حتي اندك تقلا در جهت رونق اقتصادي را معادل توطئه و پولشويي جديد تلقي كنند غافل از آنكه اين اظهارات لبريز از دادههاي غلط و تحريفآميز به جز ضربه سنگين به منابع انساني شاغل در اين پروژهها تا چه حد به يأس و بيانگيزه شدن صاحبان ايده و سرمايه منجر ميشود. پروژه ايران مال در فاصله زماني 3/2/91 تا 11/2/97 ساخته شده و در 3 شيفت كاري نزديك به 26 هزار نفر مشغول به كار بودهاند آن هم در شرايط تحريم و اين در محاسبات اقتصادي يعني اين پروژه 56 ميليون نفر روز، شغل ايجاد كرده است و در صورت بهرهبرداري كامل 18 هزار نفر به شكل مستقيم و 90 هزار نفر به شكل غيرمستقيم اشتغال پايدار خواهند داشت. نزديك به 1200 شركت پيمانكاري ايراني كه آنها هم از مصالح ايراني استفاده كردهاند و صنايع و بخشهاي مختلف را به كار انداختهاند در اين پروزه فعاليت داشتهاند و به جز اين توان فني و مهندسي اين شركتها نيز با تجربه ساخت ايران مال افزايشي چشمگير و قابل عرضه در بخش «صادرات بيحجم» داشته است. صرف نظر از اين بخش ماجرا از ياد نبريم كه با احتساب سفر توريستي سالانه 10 ميليون ايراني به خارج كشور كه عمدتا مالهاي كشورهايي چون تركيه، قطر و امارات را مقصد نهايي خود كردهاند(با فرض هزينه حداقلي 2هزار دلار) سالانه شاهد خروج 20 ميليارد دلار ارز از كشور هستيم كه اين صرف نظر از تبعات منفي فرهنگي است و با يك محاسبه ساده درخواهيم يافت كه در صورت بهرهبرداري نهايي ايران مال و معكوس شدن اين روند سالانه 40 ميليارد دلار ارز وارد كشور ميشود. نگارنده بر اين امر واقف است كه سخن گفتن از ارزش كار ايدهپردازان و كارآفريناني چون علي انصاري يا تمجيد از پروژه ايران مال در ذايقه ذهنيتي كه بيشتر ميل به زير سوال بردن همه چيز و تقليل همه امور به فساد و غارت دارد تا چه حد با بدبيني قضاوت ميشود اما در عين حال ميداند كه همين افراد وقتي سخن از تركيه و دوبي ميشود چگونه به تمجيد هوشمندي آنان در احداث مالها و جذب ارز مينشيند. وجدان و خرد اجتماعي و اقتصادي ما براي يك بار هم كه شده ضمن اسقبال از شفافيت و پاسخگويي بايد به اين پرسش جواب دهد كه بالاخره چه تعريفي از مفاهيمي چون سرمايهگذاري و كارآفريني دارد و تا كجا ميخواهد در فضايي آرماني و اتوپيايي بر همه چيز و همه كس خط بطلان بكشد؟ كوبيدن بر طبل تهمت و تخريب و ايراد اظهارات حماسي در كسوتي به ظاهر عدالتخواه تا كجا ميخواهد هزينه خود را از سبد صنعتگران، كارآفرينان، سرمايهگذاران و شاغلين و منابع انساني اين حوزهها خرج كند و درنهايت با ظاهري حق به جانب مرثيه «ديگران كجايند و ما كجا؟» بسرايد؟