ادامه از صفحه اول
ماجراجويي روزهاي واپسين
رقباي او بخت بيشتري براي شكست دادنش در يك انتخابات زودهنگام پيدا كردهاند. در نتيجه بيراه نيست اگر تصور كنيم كه او اينبار براي نجات خود از بحران داخلي، قصد داشته باشد به ماجراجوييهاي بزرگتري دست بزند. انباشت شكستهاي متوالي بنيامين نتانياهو در كنار شكستهاي دونالد ترامپ در امريكا، موجب شده است كه اين دو همزمان دنبال ماجراجوييهايي براي اثبات توانايي خود بروند. اتفاقاتي كه اخيرا در بغداد رخ داد، از جمله حملات راكتي به منطقه سبز بغداد، به دونالد ترامپ بهانهاي داده است تا بتواند در آخرين روزهاي حيات سياسي خودش در كاخ سفيد دست به ماجراجويي بزند تا بلكه از طريق ايجاد بحران خارجي بتواند جايگاه خود را در واشنگتن براي مدتي بيشتر حفظ كند. به هر تقدير، از برآيند واكنشهاي رييسجمهور امريكا بر ميآيد كه هنوز پايان زمامداري خود را نپذيرفته و تصور ميكند راهي براي استمرار رياستجمهورياش از طريق ايجاد بحران جديد وجود دارد. همزماني شكست دونالد ترامپ با دورنماي حذف نتانياهو از قدرت، يك هماهنگي ميان اين دو ايجاد كرده است هر دو طرف دنبال راهي براي نجات خودشان باشند. در هر صورت به نظر ميرسد كه اگر نتانياهو نتواند از طريق ايجاد بحرانهاي جديد، استمرار قدرت خود را براي رايدهندگان صهيونيست ناگزير كند، انتخابات فروردين ماه باتوجه به پرونده فساد اقتصادي و كاهش محبوبيت حزبش، به معناي پايان هميشگي حيات سياسي او باشد. به نظر ميرسد كه تا يك ماه آينده كه انتقال قدرت از دونالد ترامپ به نامزد پيروز حزب دموكرات امريكا جو بايدن انجام شود، رخدادهاي زيادي پيش رو هستند. ترامپ تلاش خواهد كرد كه به هر قيمتي يك ماجراجويي بزرگ به عنوان آخرين قمار براي باقي ماندن در قدرت آغاز كند. عبور اخير زيردريايي اتمي امريكا به سمت خليجفارس و اتهامزنيهاي واشنگتن درخصوص حملات راكتي به منطقه سبز بغداد، شواهدي از تلاش او براي زمينهسازي چنين بحراني باشد. منافع مشترك ترامپ و نتانياهو در ضربه زدن به محور مقاومت و بهويژه قدرت ايران در منطقه غرب آسيا است و اگر قرار باشد اين دو، بحران جديد آغاز كنند، هدف نهايي آن چيز جز آسيب رساندن به قدرت محور مقاومت نخواهد بود. قطعا اگر ايالاتمتحده امريكا و رژيم صهيونيستي، در اين شرايط قصد هرگونه ماجراجويي داشته باشند، جمهوري اسلامي ايران، در پاسخ به آنها دست بالا خواهد داشت و ميتواند با قدرت و وسعت به چنين توطئهاي پاسخ متناسب و قوي دهد.
تغيير پارادايم در سند تحول قضايي
اما رويكرد تعاملي و همكاري با ساير بخشها و نهادهايي كه بهطور رسمي در كشور فعاليت ميكنند، ميتواند يك همافزايي جدي را رقم بزند. در مساله سيل خوزستان شايد در نگاه اول به نظر برسد خيلي ارتباط مستقيمي با قوه قضاييه نداشته باشد اما نگاه فعالانه ميگويد كه مسووليتهايي وجود داشته و اشخاصي بايد اين مسووليتها را انجام ميدادند و چه بسا غفلتي صورت گرفته باشد و قوه قضاييه قبل از اينكه شكايتي در دستگاه قضايي صورت بگيرد، به موضوع ورود ميكند و نمايندهاي از قوه قضاييه فرستاده و همه جوانب بررسي ميشود. در سند تحول قضايي، قوه قضاييه رويكرد فعالانهاي نسبت به موضوعات دارد و از اين دست مصاديق در سند تحول به چشم ميخورد.
نكته بسيار مهم ديگر در سند تحول قضايي، تغيير پارادايم استفاده از ظرفيتهاي فناورانه و نوآورانه به جاي نگاه كاملا سنتي است. خوشبختانه در چند سال اخير رويكرد قوه قضاييه نسبت به استفاده از ظرفيت فناوري كشور بسيار مشهود است. چندي پيش پرديس نوآوريهاي حقوقي و قضايي با همين محور افتتاح شد؛ يعني ظرفيت شركتهاي دانشبنيان و فناوري كشور براي اينكه مسائل قوه قضاييه را با نگاه فناورانه حل كنند، بسيج شود. وقتي پاي فناوري به ميان ميآيد، بسياري از آسيبها به كنار ميرود و خوشبختانه در سند تحول قضايي نگاه بسيار عميقي به موضوع فناوري شده و استفاده از فناوري كاملا مشهود است و همين الان نيز شروع شده است. اگر مسالهاي به نام اطاله دادرسي داريم يا موضوع وحدت رويه را در آراء قضايي داريم يك پاي بسيار مهم آن موضوع فناوري است. تنوع فناوريها براي قوه قضاييه در نظام حقوقي و قضايي بسيار حائز اهميت است كه در سند تحول قضايي بهكرات به چشم ميخورد.
نكته مهم ديگر آن است كه همه اسناد يك نگاشت نهايي دارند و مسووليت هر بخشي را مشخص ميكنند. آنچه در سند تحول قضايي اتفاق افتاده اين است كه سند تحول قضايي مخل برنامههاي اصلي سازمانها نشده و هر سازماني وظايف خود را دارد. در سند تحول قضايي سعي شده نگاه به موضوعات برنامهمحور باشد و مشخص باشد كه هر بخشي چه مسووليت و وظيفهاي را برعهده دارد و معيارهايي وجود دارد كه براساس آن ميزان پيشرفت برنامه هر بخش سنجش ميشود.
يكي ديگر از موضوعاتي كه بسيار مهم است و در سند تحول قضايي به آن توجه شده، نگاه پيشگيرانه درخصوص فعاليتهايي است كه قبل از ورود به حوزه اقدام قضايي اتفاق ميافتد، است. علاوه بر اينكه راهكار و راهبردهاي متنوعي در اين زمينه ديده شده، ارتقاء سواد قضايي مردم و آشنا كردن مردم با نظام حقوقي و قضايي است؛ هرقدر كه سواد قضايي مردم ارتقا پيدا كند، شاهد ارجاعات كمتري به قوه قضاييه خواهيم بود و در اين حوزه، شركتهاي دانشبنيان و فناور و موضوع تكنولوژي بسيار قابل اهميت است و ميتواند فضايي را ايجاد كند كه مردم با آگاهي كامل نسبت به موضوعات حقوقي و قضايي كمتر با درگيريهاي قضايي مواجه شوند.
٭استاديار پژوهشكده مطالعات بنيادين علم و فناوري