دام خطرناك تفرقه
احمد دستمالچيان
ايران در جنگ نامتقارن كه آخرين آن جنگ نيابتي تكفيري تروريستي در سرزمين شامات بود نشان داد كه دست برتر را در تحولات جاري منطقه دارد و ميتواند با بسيج نيروهاي مردمي توطئه بسيار بزرگ و خطرناك تجزيه منطقه را كه تروريستهاي برساخته مثلث شوم تدارك ديده بودند، خنثي كرده و به شكست بكشاند. كما اينكه درسال ۲۰۰۶ ميلادي نيز در جنگ ۳۳ روزه همين اتفاق مهم رخ داده و نشان داده شد كه پيروز نبرد نامتقارن، شركاي منطقهاي ايران هستند. اكنون در يمن نيز چنين اتفاقي براي عربستان درحال رخ دادن است و به زودي يمنيها پيروزي خود را در برابر ائتلاف عربي ارتجاعي به رهبري عربستان، جشن خواهند گرفت. اما توضيح يك مطلب بسيار مهم و ضروري هست كه بايد حتما به آن توجه كافي شود: آنقدر كه رژيم صهيونيستي اشتهاي حمله به ايران و محور مقاومت را دارد امريكا چه در دوره ترامپ و چه پساترامپ چنين انگيزهاي ندارد اما به دليل بازي بسيار خطرناك به هم ريختن ميز بازي كه توسط رژيم صهيونيستي طراحي و در حال اجرا است ممكن است امريكا مجبور شود براي حمايت از كيان صهيونيستي وارد درگيري با ايران شود. در صورت تحقق اين سناريو، مهار اين جنگ بسيار سخت خواهد بود چون استراتژي نظامي و دفاعي ايران، راهبرد ضربه دوم است كه در آن پاسخ به صورت ضربات سخت و بيامان و دامنهدار خواهد بود.به نظر ميرسد كه در حال حاضر رژيم صهيونيستي بنا به دلايل متعدد از جمله فرار از چالشهاي بزرگ داخلي و تبعات تلخ شكستهاي سنگين در سابق اكنون هوس كرده بار ديگر اين ريسك و حماقت بزرگ را مرتكب شود و البته معالاسف ارتجاع عرب را نيز اين بار به صورت آشكار و علني به همراه خود خواهد داشت. اما بدون شك اگر رژيم صهيونيستي چنين حماقت بزرگي را مرتكب شود به دليل تغييرات شگرفي كه در توان كيفي وكمي جنگ نامتقارن در محور مقاومت به وجود آمده و قدرت باز دارندگي بسيار بالاي ايران، اين رژيم صدها برابر بيش از سال ۲۰۰۶ صدمهپذير خواهد بود و ممكن است حتي تحولات تا نابودي اين رژيم جعلي هم به پيش برود. در اين پازل، بايد نگاه ژرفي به بحران اخير قرهباغ، حضور پررنگ تركها، شعرخوانيهاي حساسيت برانگيز اردوغان در باكو و الان تغيير ناگهاني موضع تركيه به نفع رژيم صهيونيستي كه با پادرمياني آذربايجان صورت گرفت، داشت كه كاري عادي و معمولي نبوده و نيست. به هر حال همان طور كه بارها مورد تاكيد قرار گرفته پروسه تغيير در خاورميانه كه يك دهه از عمر آن گذشت و احتمالا تا ثبات كامل يك يا دو دهه ديگر نيز طول خواهد كشيد، نبرد بيامان نيروهاي اهريمني و الهي در محور خير و شر براي تعيين سرنوشت آينده منطقه ادامه خواهد داشت و هيچ كدام از طرفين نميتوانند از مواضع خود عقبنشيني كرده و به سازش برسند چرا كه جنگي بيامان با ظرفيت كامل براي تعيين سرنوشت است. اين نبرد تا تعيين تكليف نهايي ادامه خواهد داشت و در نهايت با يك درگيري تمامعيار به اتمام خواهد رسيد. پيروز اين نبرد صاحب آينده اين منطقه خواهد بود. قدرت هژمونيك منطقه را بايد مثلث ايراني- روسي- تركي تشكيل بدهند. اين امر نيازمند يك طراحي و تلاش بسيار هوشمندانه و دقيق ايران براي همپوشاني ظرفيتهاي استراتژيك اين محور است. چيزي كه تا به حال ايران توفيق آن را پيدا نكرده كه اين همپوشاني را مديريت كند.