خاموشي و زورگيري
سينا قنبر پور
«كرونا» و «سرما» دو سرفصلي است كه اين روزها بار ديگر مفهوم «مديريت» را به چالش كشيدهاند. درست در روزهايي كه ما در تهران يك تجربه تلخ ديگر در كوهپيماييهاي نخستين آخر هفته زمستان داشتيم و شاهد بوديم كه چگونه تعدد مراكز اطلاعرساني و تصميمگير موجب سردرگمي ميشود و حتي شنيديم كه وزارت كشور آمار اعلام شده اجساد كشف شده قربانيان بهمن و سرما در ارتفاعات شمال تهران از سوي جمعيت هلالاحمر را زيرسوال برد، يك اتفاق پرسشبرانگيز ديگر با انواع و اقسامي از اظهارنظرها همراه شد؛ مساله خاموشي معابر پايتخت به ويژه بعد از ساعت محدوديت تردد كرونايي. اين مساله به «سرما» مربوط ميشد و افزايش مصرف گاز خانگي و در نتيجه آن كاهش منابع گاز نيروگاههاي حرارتي و توليد برق. نتيجه آنكه درست در همان زمان كه تصميمي براي مديريت تلفات انساني ناشي از شيوع كرونا با تمديد محدوديت تردد بعد از ساعت 9 اعمال ميشد...
براي مديريت مصرف برق مقرر شده روشنايي معابر عمومي نظير بزرگراهها كاهش يابد و نام اين روش را هم «تعديل روشنايي» گذاشتهاند. جالب اينجاست كه اين تصميم منطقي براي مديريت مصرف برق و جلوگيري از خاموشي خانگي بيشتر از آنكه از طريق اطلاعرساني و اقناعسازي مردم و شهروندان اجرايي شود از نتيجه تاريك شدن خيابانها به اطلاع مردم رسيد! اين كار در حالي انجام شد كه نيروي انتظامي با آن مخالف بود و شوراي شهر و شهرداري تهران هم بر آن نقدهايي داشتند. واقعيت اين است كه براي آنكه در خانههايمان با وجود سرما بيبرقي نداشته باشيم معقول و منطقي است كه برق مصارفي كه ضروري نيست قطع شود. همان شيوهاي كه در تابستان در روزهاي اوج مصرف با مصرفكنندگان غيرضروري انجام ميشد يا شدت عملي كه با ساختمانهاي دولتي يا كارخانهها ميشد. الان به ظاهر خاموش شدن روشنايي بزرگراهها و معابر آن هم در ساعتي كه طبق تصميم ستاد ملي مبارزه با كرونا با منع تردد مواجهيم نبايد آسيبزا باشد. اما اين تصميم به ظاهر منطقي و به ظاهر عاقلانه مسبب مضاعف شدن عاملي خطرناك تحت عنوان «توليد فضاي بيدفاع شهري» است. چگونه؟ شما در ساعتي كه به واسطه تصميم ستاد ملي مبارزه با شيوع كرونا موجب كاهش تردد در شهر شدهايد معابر عمومي را هم خاموش ميكنيد. «كمي تردد» فينفسه بسترساز وقوع جرايمي از جمله «سرقت» و «زورگيري» است. حالا خلوت بودن به همراه تاريك شدن اين بستر را ضريب ميدهد و عملا شرايط را براي سارقان و زورگيران مهيا ميكند. اين جداي از احتمال وقوع تصادفات رانندگي است. به اين معنا كه بسياري از عابران كه مسافر هم هستند براي يافتن تاكسي در معبر ايستادهاند و با تاريك شدن معبر احتمال ديده نشدن آنها و وقوع تصادف افزايش مييابد. يكي از معضلات پايتخت از دهههاي پيش نداشتن پاركينگ متناسب با واحدهاي مسكوني است. بنابراين بسياري از شهروندان خودروهاي خود را در حاشيه معبر عمومي پارك ميكنند. با كاهش نور معابر عمومي فرصت براي سارقان فراهم ميشود. پرسش اين است كه آيا ترجيح ميدهيد بيبرقي را تجربه كنيم يا با خاموشي موارد غيرضروري ضرر كمتري به مردمي كه بايد بعد از ساعت 9 در خانه باشند بدهيم؟ پرسش از شركت توانير و دستاندركاران اجراي اين شيوه مديريت كه اتفاقا بايد مورد قدرداني هم واقع شود اين است كه ميتوانستيد ظرافتهاي بيشتري به كار بگيريد و به جاي تحميل يا توليد «فضاي بيدفاع شهري» به شهروندان برق و روشنايي اماكني را محدود كنيد كه عملا كاربري شبانه ندارند. در گزارش امروز «اعتماد» كه در صفحه 12 ميخوانيد به دو نمونه آن اشاره كردهايم. در تهران برجهاي مرتفع بسياري در حال ساخت هستند كه فعاليت عمراني در اين برجها شبها متوقف است. اما در كمال تعجب شاهد هستيم كه اين برجهاي نوراني در دل شب جلوهگري ميكنند. نمونه ملموس آن در بزرگراههاي همت و كردستان قابل مشاهده است. شما هم ميتوانيد مثالهاي ديگري از اين دست پيدا كنيد. چرا به جاي آنكه اين ساختمانها كه در ابعادي بسيار بزرگ و قابل توجهي هم در شهر قد علم كردهاند خاموش شوند بايد معبر عمومي خاموش شود؟ آيا بهتر نبود برج ميلاد كه از جمله اماكن تفريحي خدماتي است خاموشي بگيرد تا معبر عمومي. در توضيحاتي كه درباره اين طرح داده شده بود به خاموشي پاركها هم اشاره شده بود زيرا طبق مصوبه ستاد ملي مبارزه با كرونا و محدوديت تردد پاركها هم نبايد مورد استفاده مردم باشند. اينجاست كه شيوه مديريت و فاصله آن با حكمراني خوب رخ مينمايد. خلأ نگاه اجتماعي در عمده تصميمات مديريتي كشورمان از جمله اين تصميم ملموس است. اينجا هم مهندسان با خود نشستهاند و محاسبه كردهاند كه اين تعداد چراغ در معابر و بزرگراهها روشن است كه با خاموش كردنشان، اين حجم مصرف برق كاهش مييابد. اما در مديريت به جز فرمول و اعداد رياضي بايد به روابط انساني و تاثير آنها بر هم نيز توجه داشت. جاي خالي جامعهشناسي در مديريتهاي ما اينجا هم خودي نشان ميدهد. به همين دليل است كه ما فكر ميكنيم اگر شركت توانير كه طبيعتا متشكل از مهندسان و متخصصان برق اين تصميم را برنامهريزي كرده از مديران شهري و جامعهشناسان هم كمك ميگرفت با ظرافت بيشتري اين كار ارزشمند يعني مديريت مصرف برق و توليد برق مجازي را محقق ميكرد.