• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4832 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۴ دي

به مناسبت هفتمين روز درگذشت اصغر عبداللهي با نگاهي به فيلم «يك قناري يك كلاغ»

بوي عطر او، هنوز اينجاست!

عزيزالله حاجي مشهدي

در پي درگذشت «اصغر عبداللهي»، يكي از چهره‌هاي درخشان فيلمنامه‌نويسي در سينماي ايران، اين روزها، بسياري از دوستان، همكاران و كساني كه با نوشته‌ها و آثار اوآشنايي داشتند، درباره اين داستان‌نويس، فيلمنامه‌نويس و كارگردان نام‌آشنا، مطالب متنوعي نوشته‌اند. بسياري از كارگردان‌هايي كه با استفاده از فيلمنامه‌ها ي او فيلم ساخته‌اند از ويژگي‌هاي اخلاقي، رفاقت، صميميت و خوش خلقي اصغر عبداللهي حرف زده‌اند. عبداللهي اهل جنوب بود و ‌زاده آبادان و خونگرمي و صفا و صميمت او، در ُخلق و خوي مردم خوزستان ريشه داشت. اگرچه تحصيلات دانشگاهي‌اش را ناتمام رها كرد، با اين همه، يكي از جدي‌ترين دانشجويان نمايشنامه‌نويسي در دانشكده هنرهاي دراماتيك سابق (دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران) بود كه به گواهي كارنامه درخشانش در سينماي ايران، به گمان من، از بسيار كساني كه با استفاده از روش‌هاي صد درصد تضميني و گاه حتي بدون آزمون ورودي و... در فاصله‌اي كوتاه مثلا مدرك دكترا مي‌گيرند،  دانش‌آموخته‌تر  بود!
 حاصل 65 سال زندگي او، دستيار كارگرداني در كنار كارگردان‌هايي چون: ناصر غلامرضايي (حريم مهرورزي)، يدالله صمدي (ساوالان)، سيامك شايقي (جهيزيه براي رباب)؛ منوچهر عسگري‌نسب (هي جو!)، رخشان بني‌اعتماد (پول خارجي) و... گذشته از نوشتن چندين داستان، نگارش ده‌ها فيلمنامه است كه نخستين فيلم‌نوشت او در سال ۱۳۶۵، با عنوان «حريم مهرورزي» به كارگرداني« ناصر غلامرضايي» ساخته شد و به روي پرده سينما رفته است و فيلمنامه «يك قناري، يك كلاغ» وي نيز به عنوان يكي از آخرين كارهايش، توسط خود او در سال ۱۳۹۵ ساخته شد.  دست‌كم 27 فيلمنامه اين فيلمنامه‌نويس ارزنده، به فيلم سينمايي تبديل شد. با نگاهي به فيلم‌هاي ساخته شده- با استفاده از فيلمنامه‌هاي او- به سادگي درمي‌يابيم كه بسياري از كارگردان‌هاي صاحب‌نام، از سينماگران نسل دوم سينماي ايران، چهره‌هايي چون: مهدي صباغ‌زاده (مهاجران - خانه خلوت - برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه در جشنواره فيلم فجر)، كيومرث پوراحمد (به خاطر هانيه - خواهران غريب) سيامك شايقي (خواب زمستاني)، محمد حسين لطيفي (عينك دودي)، احمد اميني (غريبانه)، مسعود كيميايي (مرسدس)، رخشان بني‌اعتماد (باران و بومي- بخش سوم داستان‌هاي جزيره) و ديگران  فيلمنامه‌هاي او را دستمايه كار خود قرار داده‌اند.  اصغر عبداللهي در زمينه داستان‌نويسي با نگارشِ آثاري چون: در پشت آن مه (مجموعه 7 داستان كوتاه)، سايباني از حصير (مجموعه 7 داستان)، هاملت در نم‌نم باران (مجموعه 4 داستان كوتاه) و.... كارهايي خلق كرده است كه در همه آنها، مثل بسياري از فيلمنامه‌هايش پرداختن به جزييات و ظرايف مناسبات انساني و روابط اجتماعي، نمايش درست و دقيق احساسات، ضمن پرهيز از احساسات‌گرايي افراطي (سانتي‌مانتاليزم) به خوبي آشكاراست. او در آموزش فيلمنامه‌نويسي، به ويژه به شيوه تمرين‌هاي عملي براي پرورش يك ايده محوري، از طريق برگزاري كارگاه‌هاي فيلمنامه‌نويسي، داراي تجربه‌هاي ارزنده‌اي بود و هنرجويان علاقه‌مند به فيلمنامه‌نويسي از او بسيار آموخته‌اند و بي‌گمان خاطره‌هاي شيريني از وي در ذهن دارند. حتي كساني كه در برخي از فيلمنامه‌هاي او- در مقام كارگردان يا نويسنده فيلمنامه - با وي همكاري داشته‌اند و در شناسنامه و عنوان‌بندي برخي از فيلم‌هاي سينمايي، به عنوان فيلمنامه‌نويس، نام‌شان با اصغر عبداللهي همراه شده است، كساني چون: احمد اميني، حسن قلي‌زاده، رخشان بني‌اعتماد و مسعود كيميايي و.... بي‌گمان همكاري با او براي آنها بسيار دلچسب بوده است.
وقتي كه قرارشد من هم به سهم خودم درباره اين هنرمند ارزنده و فروتن حوزه ادبيات و سينماي ايران، چيزي بنويسم، پيش از هرچيز، به آخرين تصويري كه از او در ذهن داشتم، فكر كردم. تصويري از آخرين نشست مشترك‌مان در در پاييز سال 1396، در خانه هنرمندان ايران. تصويري از برگزاري جلسه نقد و بررسي تنها فيلم سينمايي و آخرين يادگاري متفاوت او يعني «يك قناري، يك كلاغ» (با بازي درخشان هنگامه قاضياني و حبيب رضايي) كه در گروه «سينماي هنر و تجربه» به نمايش درآمد و من به عنوان منتقد فيلم، در  آن  نشست حضور  داشتم.
خوب به ياد دارم كه در همان نشست كه پس از نمايش فيلم يك قناري، يك كلاغ برگزارشده بود، براي نخستين‌بار با «علي حضرتي» تهيه‌كننده به نسبت جوان فيلم نيز در همان جا آشنا شدم و به خاطر دارم كه پيش از ورود به مباحث فني و محتوايي فيلم، به اصغر عبداللهي گفتم: وقتي تهيه‌كننده‌اي، فارغ از دغدغه‌هاي معمول بسياري از تهيه‌كنندگان اين روزگار دشوار اقتصادي، دل به دريا مي‌زند و براي فيلم اول يك كارگردان «تجربه‌گرا» و فيلمي متفاوت و به اصطلاح «غيرتجاري» آستين بالا مي‌زند و به توليد كارهاي تجربي اهميت مي‌دهد، بايد قدرش را دانست. 
اصغر عبداللهي، فيلمنامه‌نويس نام‌آشناي سينماي ايران، در مقام كارگرداني، در نخستين تجربه فيلمسازي خود آشكارا نشان مي‌دهد كه به هيچ روي، قصد تكرار و تقليد كارهاي متعارف و معمول ديگران را ندارد. تلاش او در ارائه كاري متفاوت، چه در نوع روايت و چه در نحوه چينش رخدادهاي فيلم- چيزي كه جنس فيلم او را به آثار اقتباسي و فيلمنامه‌هاي وام‌گرفته از آثار ادبي و نمايشي بسيار نزديك مي‌كند-  نيازي به اثبات ندارد. در فيلمنامه «يك قناري، يك كلاغ» جانمايه داستان او در حال‌وهواي روحي نويسندگاني چون صادق هدايت و هوشنگ گلشيري و... شكل مي‌گيرد و لحن نمادين داستان، حتي در انتخاب عنوان اصلي فيلم «يك قناري، يك كلاغ» نيز آشكارا خود را به رخ ما مي‌كشد و به‌خوبي نشان مي‌دهد كه در قفس بودن زن با همه ظرافت‌ها و شكنندگي‌ها و حساسيت‌هايش، تمثيلي است كه با تصويري از در قفس بودن هميشگي قناري به تماشاگر فيلم ارائه داده مي‌شود و شومي و بدشگوني و بدخبري مرد نيز در قالب كلاغ در نگاه‌مان جان مي‌گيرد! استفاده نمادين از همين تصاوير به گونه نقاشي متحرك و فضاي پويانمايي در عنوان‌بندي آغازين فيلم و فرو افتادن دو پر (يكي سياه و ديگري رنگي) و آرام گرفتن آنها در كنار هم، تصويري روشن از همجواري پُرتناقض  و سرشار از تضاد  معنادار را به رُخ  ما  مي‌كشد.
«يك قناري، يك كلاغ» به عنوان نخستين فيلم يك نويسنده فيلمنامه كه «هنگامه قاضياني»، بازيگر اصلي فيلم، از او به عنوان مايستر (استاد) در سينماي ايران ياد مي‌كند، مي‌تواند در ذهن مخاطبان خاص سينما، به عنوان اثري تجربي يا  نوعي تجربه‌گرايي متفاوت، تا  هميشه،  به  ياد بماند و  فراموش  نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون