• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4834 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۶ دي

تحليلي بر نقش مستندسازي يا عدم ورود تامين اجتماعي به توليد فيلم مستند

چرا زير اين چتر باران مي‌بارد؟!

علي حيدري

چندي پيش استاد  ارجمند  جناب آقاي دكتر كرباسيان مديرعامل اسبق سازمان تامين اجتماعي تماس گرفتند و گفتند، اينجانب را به خانم كتايون جهانگيري براي انجام مصاحبه معرفي كرده‌اند كه قصد دارند به سفارش اتاق بازرگاني تهران يك مستند پژوهشي در زمينه تامين اجتماعي بسازند و البته روال‌هاي اداري و مجوزات مربوطه ازطريق مبادي ذي‌ربط سازمان انجام شده بود و با كارگردان اين مستند طي چندين جلسه مباحثاتي انجام شد و من هم به نوبه خود افرادي را براي انجام مصاحبه‌هاي بعدي به ايشان معرفي كردم و طي دو جلسه ديگر نيز مصاحبه مجدد به عمل آمده و ضبط و فيلمبرداري شد.  قرار بود اسم اين مستند «زوو» (مربوط به بازي‌هاي دوران كودكي و مسابقات كبدي كه براي اينكه بازيكنان نشان دهند چه زماني ديگر نمي‎توانند نفس بكشند بايد با صداي بلند «زوو» را مي‎كشيدند) باشد و اتفاقا به خانم جهانگيري گفتم كه اسم با مسمايي است چرا كه نفس سازمان تامين اجتماعي ديگر به شماره افتاده است و در زمين رقيب توسط افراد زيادي احاطه شده و نه مي‎گذارند نفس بكشد و نه مي‎گذارند به زمين تيم خودي برگردد و اعضاي تيم خودي هم آن طرف  خط حايل ايستاده‌اند و كاري از دستشان برنمي‌آيد. تا اينكه مطلع شدم اين فيلم مستند كه به سفارش و با تامين مالي اتاق بازرگاني تهران ساخته شده  در جشنواره حقيقت آنلاين با نام «زير اين چتر باران مي‌بارد» شركت كرده است  و ديدم كه اسم مستند از «زوو» به «زير چتر باران مي‌بارد» تغيير يافته و خط سير داستان آن دچار تغييرات زيادي شده است و با ديدن نام آن ياد شعر آقاي مهدي فرجي افتادم: 
«تب ندارم كه هذيان بگويم، با تو هر لحظه يك اتفاق است
ديگر اصلا تعجب ندارد، زير چتر تو باران بيايد.»
البته چند  سال پيش هم يك مستند پژوهشي تحت  عنوان «بمب ساعتي» با همكاري مشترك وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي(معاونت رفاه اجتماعي) و مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري درخصوص مشكلات و مسائل صندوق‌هاي بازنشستگي ساخته شده بود كه مرا ياد شعر ديگري از مهدي فرجي مي‌انداخت: 
«تو پلك مي‌زني و پتك مي‌خورد به سرم
شكنجه كش شدن از بمب ساعتي خوب است.»
البته در مورد اين نام‌گذاري بايد كارگردان مربوطه توضيح بدهد ولي احتمالا استعاره‌اي است از اينكه چتر تامين اجتماعي كه بايد چتري براي پوشش بيمه‌اي نيروي كار باشد، سوراخ شده است و البته بايد بررسي كرد كه چه كسي اين چتر را سوراخ كرده است؟ پر واضح است كه وضعيت فعلي سازمان تامين اجتماعي محصول چندين نسل از دولت‌ها، مجالس،كارفرمايان،كارگران و مستمري‌بگيران تامين اجتماعي و تشكل‎هاي آنها ست و نيز حاصل كار چندين نسل از اركان عالي، مديران، كارشناسان وكاركنان سازمان تامين اجتماعي و اين مشكلات بين‌نسلي طي چند دهه ايجاد شده و چه بسا تصميماتي كه در چند دهه قبل گرفته شده است، نتيجه‌اش كاركرد  و  عملكرد فعلي سازمان تامين اجتماعي است و ايضا نتيجه تصميمات و اقدامات اركان عالي، مديران،كارشناسان و كاركنان فعلي سازمان نيز چند دهه بعد نمايان خواهد شد. 
و اما نكته جالب توجه اينكه مستند مزبور با دو واكنش متفاوت از سوي خبرگزاري «ايلنا»(خانه كارگر) كه به تبليغ و معرفي اين مستند پرداخته بود و خبرگزاري «اكونيوز»(خبرگزاري اقتصادي) كه به انتقاد شديد از اين مستند پرداخته بود كه اين رفتار پارادوكسيكال از سوي اين دو مرجع نسبت به مستندساز مزبور و فتنه‌اي كه مستند مزبور و اتاق بازرگاني تهران به پا كرده‌اند، قابل تامل است. به قول كمال خجندي: 
«ابرويش گفت؛ فتنه در كار است
كج نشسته است و راست مي‌گويد»
و اما به زعم نگارنده‌ها ساخت مستند مزبور في‌نفسه و به‌رغم تغييراتي كه در آن حادث شد را بايد مغتنم دانست و اينكه يك هنرمند به مقوله تامين اجتماعي در قالب يك مستند پژوهشي پرداخته امري ممدوح است و صدالبته بايد آن را تجزيه و تحليل كرد و به نقد كارشناسي آن پرداخت.  متاسفانه فقدان تدريس مقوله تامين اجتماعي به عنوان يك رشته تحصيلي و در سطح آموزش عالي باعث شده است كه حوزه تامين اجتماعي دچار «فقر نظري و يأس علمي» باشد و توليد و نشر محتوا در حوزه تامين  اجتماعي و بيمه‌هاي اجتماعي در قالب مقاله، كتاب، فيلم و مستند آن ‌طور كه بايد و شايد انجام نمي‌شود و اگر فردي و يا مجموعه‌اي در اين زمينه اقدام كرده بايد با حفظ مواضع كارشناسي، نفس كار را قدر دانست و پاسخ آن را كه مي‎تواند مبتني بر روشنگري و نقد سازنده و پيش‌برنده باشد را بايد در همان ميدان و با همان ابزار داد و كساني كه منابع سازمان را صرف ساخت كليپ براي مدح فلاني و ظرفيت‌هاي فرهنگي و اجتماعي سازمان را صرف فروش عروسك هاي بهمان مي‌كردند بايد توضيح دهند كه چرا مستند يا مستندهاي مشابهي براي تبيين مواضع بحق سازمان نساخته‌اند. 
و البته اين سوال همچنان باقي است كه چرا سازمان تامين اجتماعي تا كنون مبادرت به ساخت و يا حمايت از فيلم و مستند در بيان پيشينه و سير تطور، مسائل و مشكلات و چالش‌هاي مبتلابه و ... خود ننموده و يا از ساخت اين قبيل مستندها حمايت نكرده است، اگر چه در دوره جناب آقاي دكتر كرباسيان هر ساله كنگره تامين اجتماعي توسط سازمان تامين اجتماعي و موسسه عالي پژوهش تامين اجتماعي برگزار مي‌شد كه نقش خوبي در گفتمان‌سازي و جريان‌سازي فكري و كارشناسي در حوزه تامين اجتماعي و بيمه‌هاي اجتماعي داشت(كه بعد از رفتن ايشان تعطيل شد) و در خلال اين سال‌ها نيز اقداماتي در سازمان تامين اجتماعي و توابع آن(موسسه آتيه، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، موسسه عالي پژوهش تامين اجتماعي و اداره كل روابط عمومي و معاونت فرهنگي و اجتماعي) با سلايق و فراز و نشيب‌هاي مختلف صورت گرفته و هزينه‌هاي زيادي انجام شده وليكن مشابه مستندهاي «بمب ساعتي» و «زير اين چتر باران مي‌بارد» و در اين قالب كاري درخور و شايسته انجام نشده است به ويژه آنكه بيان مسائل از زبان ديگران، اثربخشي بهتري دارد: 
 «خوشتر آن باشد كه سر دلبران
گفته آيد در حديث ديگران»
اين نقيصه نشانگر فقدان يك مدل سياستگذاري رسانه‌اي مكتوب و مدون و نهادينه شده در سازمان تامين اجتماعي و  عدم استفاده بهينه و مطلوب از ظرفيت‌ها و امكانات بالقوه و بالفعل در اختيار سازمان است. در پايان يك قرن قرار داريم و كم‌ وبيش يكصد سال تجربه بيمه‌گري اجتماعي در ساحت وارداتي و مدرن آن وجود دارد اگرچه مفهوم بيمه‎هاي اجتماعي از منظر توزيع ريسك در آموزه‌هاي ايراني- اسلامي ريشه دارد و شواهد و قرائن آن موجود است اما هنوز نتوانسته‌ايم تاريخ اين دوره را مستند كنيم و آن را نه فقط در قالب كتاب بلكه در قالب فيلم مستند پژوهشي و به ‌طوري‌كه بتواند ذهن مخاطب را با خود درگير كند، ارايه دهيم.  مدتي است كليپ‌هايي جهت‌دار و يكجانبه براي تخطئه سازمان تامين اجتماعي در فضاي مجازي پخش مي‌شود كه در مستند «زير اين چتر باران مي‌بارد» نيز بخشي از آن، بدون پرداختن به صحت و سقم موضوع و چند و چون ماجرا، عينا سنجاق شده است. ولي مشخص نيست چرا سازمان تامين اجتماعي پاسخ آن را در همان قالب بصري نمي‌دهد و مخاطبان را از صحت و سقم كم و كيف موضوع آگاه نمي‌كند. سال‌هاست كه موضوع بازنشستگي پيش از موعد در مشاغل سخت و زيان‌آور و بازنشستگي زودرس ناشي از قانون نوسازي و بازسازي صنايع و خروج صنايع آلاينده از محدوده 120كيلومتري شهرها و ... در حال اجراست و عده‌اي سودجو از اين قوانين براي اخراج محترمانه كارگران و  برچيدن كارخانه و بردن زمين آن به بورس املاك و ساختمان استفاده مي‌كنند. چرا نبايد يك مستند پژوهشي بسازيم و مشخص كنيم چند درصد از اين كارخانجات مجددا تغيير تكنولوژي داده و بازسازي و نوسازي شده و به چرخه كار و فعاليت برگشته‌اند؟ 
يا اينكه چرا از سال 1380 كه قرار شده ديگر اجازه فعاليت به كارخانجات داراي محيط زيان‌آور براي كارگران داده نشود و ظرف دو سال عنصر «زيان‌آوري» از سكوهاي كاري حذف شود(مثل تمام دنيا) و... چرا تاكنون يك مستند پژوهشي نساخته‌ايم كه اين مسائل و چالش‌هاي مبتلابه سازمان تامين اجتماعي را به نمايش درآوريم؟! چرا نشان نمي‌دهيم يك‌سري كارخانجات نساجي و فرش ماشيني تا چند  برابر ظرفيت اسمي نيروي كار خود طي دو دهه گذشته كارگر گرفته‎اند و بدون توليد، آنها را بازنشسته سخت و زيان‌آوركرده‌اند و اين ميانسالان بازنشسته، فرصت‌هاي شغلي جوانان جوياي كار را اشغال كرده‌اند؟! 
متاسفانه طي چند دهه عده‌اي در وزارتخانه‌هاي ذي‌ربط بدون حساب و كتاب بر روستاها اسم شهر اطلاق مي‌كنند و در كنار همين روستاهاي شهرنما، مبادرت به ساخت شهرك صنعتي كرده و بعد بدون انجام مطالعات موقعيت‌يابي، محاسبات و برآوردهاي علمي و گزارشات توجيهي فني و اقتصادي صحيح و دقيق، بدون رعايت اصول آمايش سرزمين و ... به وفور مجوز ساخت كارخانه ماكاروني داده و منابع ارزي و ريالي و تسهيلات زيادي به اين كارخانجات ماكاروني داده‌اند كه به دليل عدم نظارت، از محل اين منابع يك سوله احداث و مابقي آن به بورس، دلالي مسكن، طلا، دلار و... سرازير شده و بعد همين متوليان الان كه بازنشسته شده‌اند در اتاق بازرگاني مي‎نشينند و مي‌گويند، سازمان تامين اجتماعي و سازمان امور مالياتي و... مانع توسعه صنعتي هستند؟! ولي سازمان تامين اجتماعي تاكنون يك مستند پژوهشي تهيه نكرده كه بگويد اشكال كار از كجاست؟ وقتي شما دو دهه قبل به كارخانه كاغذسازي در نقطه‌اي مجوز و پروانه صنعتي مي‌دهيد كه به شعاع صدها كيلومتر فاقد جنگل خس و خاشاك است كه بتوان مواد اوليه آن را از محل ضايعات چوب فراهم كرد و منابع ارزي و تسهيلات ريالي را براي واردات ماشين‌آلات دست دوم و منسوخ شده كاغذسازي به اين كارخانه مي‌دهيد و... اگر اين كارخانه چرخش نچرخد، مقصر سازمان تامين اجتماعي است؟ اين قبيل كارخانجات را حتي با تعطيلي قانون اساسي هم نمي‌توان احيا كرد تا چه رسد به قوانين كار و تامين اجتماعي؟! اگر شما طي دو دهه اخير به اسم خصوصي‌سازي و خروج از تصدي‌گري و كوچك سازي دولت، بسياري از وظايف حاكميتي، تنظيم‌گري و ماموريتي دولت را به افراد صاحب نفوذ همان دستگاه اجرايي واگذار كرديد و الان همين افراد شده‌اند پيمانكاران خودخوانده و مقاطعه‌كاران يك‌شبه، چرا سازمان تامين اجتماعي را مقصر مي‌دانيد و چرا سازمان يك فيلم مستند پژوهشي نمي‌سازد و نمي‌گويد كه برقراري ضريب و حق بيمه پيمان مربوط به دهه 50 است كه غالب پيمانكاران حق و حقوق كارگران را محترم مي‌دانستند. اگر احتكار ماسك توسط چند تن از كارفرمايان در زمستان 98 و متعاقب شيوع كرونا و يا صادرات قاچاق مايحتاج مردم و به ويژه دارو به كشورهاي همسايه توسط چند بازرگان و مدفون كردن راننده و كمك راننده تريلي زير خروارها شن در پروژه سد سازي توسط يك پيمانكار و فرار بيمه‌اي و مالياتي چند فعال اقتصادي را نمي‌توان به كل جامعه شريف و تلاشگركارفرمايان و پيمانكاران تعميم داد علي القاعده نمي‌شود رفتار نامناسب يك كارمند تامين اجتماعي يا اخذ رشوه توسط يك مدير يا كارمند سازمان تامين اجتماعي را به قاطبه مديران و كاركنان سازمان نسبت داد و آنچه كه مهم است، وجه غالب نوع نگاه و رويكرد مديريتي سازمان است كه بايد آن را ملاك قضاوت قرار داد و استثنا را نبايد قاعده تلقي نكرد. به هر تقدير صرف‌نظر از رفتارهاي سليقه‌اي و فردي و استثناهايي كه نبايد آنها را قاعده پنداشت و در هر قشري وجود دارد و نبايد آن را به همه افراد يك سازمان و يا يك قشر تعميم و تسري داد، رويكرد سازمان تامين اجتماعي، انجام اقدامات توسعه‌اي و اصلاحي بوده و هست و مشكلات مبتلابه سازمان نيز علاوه بر اشتباهات و قصور و تقصير اركان عالي، مديران و كارشناسان و كاركنان سابق و لاحق، محصول بسياري از مسائل و مشكلات اقتصادي، سياسي، امنيتي، اجتماعي، فرهنگي و ... است ازجمله نرخ پايين مشاركت اقتصادي، تورم، شرايط ركودي- تورمي،كسري بودجه مزمن و سنواتي دولت، بيكاري، سالمندي جمعيت و افزايش اميد به زندگي بودن اعمال اصلاحات پارامتريك، قوانين و مقررات فاقد بار مالي تضمين شده تعهدي و بين‌نسلي، نيروي كار غيرمجاز خارجي، قاچاق افسارگسيخته، واردات بي‌رويه و نظام تعرفه‌اي غلط و... كه براي هر كدام از آنها و براي تعيين اثرات مخرب آنها بر سازمان تامين اجتماعي مي‌توان يك مستند پژوهشي ساخت.  و دست آخر اينكه بسياري از افرادي كه الان در اتاق بازرگاني به سازمان تامين اجتماعي مي‌تازند، قبل از اينكه كارفرما و پيمانكار شوند؟! روزي روزگاري به عنوان مديران دولتي وارد سازمان تامين اجتماعي شده و در بالاترين مناصب سازمان قرار گرفته و بر مقدرات آن حاكم شدند و الان چيزي را «درو» مي‌كنند كه خود «كاشته»اند.
مستند «زير اين چتر باران مي‌بارد» صرف‌نظر از رپورتاژ آگهي كه به ‌طور يكجانبه و يك‌طرفه براي تعدادي پيمانكار ساخته و پرداخته است به خوبي توانسته بخشي از اين مشكلات سازمان تامين اجتماعي ازجمله بدهي‌هاي بيمه‏اي دولت، مداخلات دولت و مجلس و عدم رعايت سه‌جانبه‌گرايي واقعي هنرمندانه را به نمايش درآورده و در معرض ديد عموم قرار دهد كه بايد آن را قدر دانست و البته اشكالات آن را در يك فضاي كارشناسي و حرفه‌اي و تخصصي مورد تجزيه و تحليل و نقد قرار داد و صدالبته با ساخت مستندهاي پژوهشي مناسب، جنبه‌هاي ديگر مسائل و مشكلات مبتلابه سازمان تامين اجتماعي را كالبدشكافي كرد و در مرعي و منظر جامعه به بوته نقد سپرد تا بتوان از اين گفتمان‌سازي و جريان‌سازي هنري و فرهنگي براي بهبود و تعالي‌بخشي سازمان بهره گرفت. ايدون  باد.
عضو  و  نايب‌ رييس هيات ‌مديره 
سازمان تامين  اجتماعي

 

 


اين سوال همچنان باقي است كه چرا سازمان تامين اجتماعي تا كنون مبادرت به ساخت و يا حمايت از فيلم و مستند در بيان پيشينه و سير تطور، مسائل و مشكلات و چالش‌هاي مبتلابه و ... خود ننموده است و يا از ساخت اين قبيل مستندها حمايت نكرده است، اگر چه در دوره جناب آقاي دكتر كرباسيان هر ساله كنگره تامين اجتماعي توسط سازمان تامين اجتماعي و موسسه عالي پژوهش تامين اجتماعي برگزار مي‌شد كه نقش خوبي در گفتمان‌سازي و جريان‌سازي فكري و كارشناسي در حوزه تامين اجتماعي و بيمه‌هاي اجتماعي داشت (كه بعد از رفتن ايشان تعطيل شد) و در خلال اين سال‌ها نيز اقداماتي در سازمان تامين اجتماعي و توابع آن (موسسه آتيه، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، موسسه عالي پژوهش تامين اجتماعي و اداره كل روابط عمومي و معاونت فرهنگي و اجتماعي) با سلايق و فراز و نشيب‌هاي مختلف صورت گرفته است و هزينه‌هاي زيادي انجام شده وليكن مشابه مستندهاي «بمب ساعتي» و «زير اين چتر باران مي‌بارد» و در اين قالب،كاري درخور و شايسته انجام نشده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون