• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4834 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۶ دي

نقد فيلم «دادگاه شيكاگو هفت»

اين‌ بار، هفت مرد نيمه خشمگين ...

آريو راقب كياني

فيلم «دادگاه شيكاگو هفت» به نويسندگي و كارگرداني «آرون سوركين» را مي‌توان جزو فيلم‌هاي قابل توجه امسال هاليوود بر شمرد. سوركين فيلمنامه اين فيلم را سال‌ها قبل بر اساس داستاني واقعي كه سعي در بازنمايي پاره‌اي از شورش‌هاي ضدجنگ ويتنام در دهه شصت ميلادي دارد به تحرير درآورده و در همان سال يعني سال 2007 اسپيلبرگ از سمت كارگرداني به دلايلي كه مربوط به بودجه ساخت فيلم مي‌شد، كناره‌گيري كرد. بعد از 13 سال تاخير مولف اثر، كارگرداني فيلمنامه خويش را در شيكاگو و اطراف نيوجرسي عهده‌دار شد و به خوبي توانست از پس ساخت دومين فيلم بلند خود در قالب يك درام تاريخي-دادگاهي برآيد. البته كه رويدادنگاري اين فيلم را صرفا نمي‌توان معطوف به ثبت يك سند تاريخي از گذشته دانست و پرداخت تاثيرگذار كاراكتر «بابي سيل» با بازي «يحيي عبدالمتين» كه گروهي به نام پلنگ سياه را رهبري مي‌كرد، قصه او را از يك داستان فرعي به يك داستان اصلي در فيلم تبديل كرد و در نتيجه كارگردان فيلم با اينكه سكانس‌هاي زيادي صرف نماياندن تبعيض نژادي و بي‌عدالتي در دادگاه نسبت به اين چهره سياهپوست نمي‌كند، اما از پتانسيل پيش آمده استفاده مطلوبي در همسان‌سازي اين اتفاق با حوادث مشابه در بستر زمان‌هاي مختلف مي‌كند. 
«دادگاه شيكاگو هفت» همان‌طور كه از اسم فيلم بر مي‌آيد، فيلم پر پرسوناژي محسوب مي‌شود كه تمامي اين شخصيت‌ها نياز به رابطه‌سازي‌هاي متناسب فيمابين هستند. وليكن فيلم هيچ‌گاه متمايل به يك ژانر اتوبيوگرافي‌گونه نمي‌شود و سهم هر يك از كاراكترها را به اندازه‌اي مي‌دهد كه خط سير داستاني در اولويت باقي بماند و كاراكترها همانند آن چيزي كه در دادگاه واقعي آن سال رخ داد، محوريت شخصيت خود را فداي هدف فيلم كه همان خط بطلان كشيدن بر بازي‌هاي دموكراسي‌نماي دادگاهي صوري هست، مي‌كنند. دادگاهي كه هيات ژوري‌اش را در بزنگاه‌هاي مختلف دستخوش تغييرات خودخواسته قاضي دادگاه مي‌بيند و در تمامي مراحل دادرسي سعي در اخلاق‌گرايي كاذب و پس زدن قانون اساسي امريكا به دلخواه و سليقه قاضي دادگاه دارد. اما نقطه عطف قوس شخصيت‌هاي فيلم و به تبع آن مركز ثقل آنها را مي‌توان به كاراكتر وكيل با بازي «مارك ريلنس» مرتبط دانست كه با افزودن و در عين حال تعديل‌هاي به موقع در رفتار شخصيت از او فردي حق‌طلب و البته قانونمدار ساخته است كه نمي‌گذارد اين دادگاه به درازا كشيده شده دچار روزمرّگي شود. در نقطه مقابل كاراكتر دستيار دادستان با بازي ساده و بدون اضافات كليشه‌اي «جوزف گوردون- لويت» باعث ايجاد يك توازن صحنه‌اي و محيطي در اين دادگاه مي‌شود كه بازي الاكلنگي به جايي با وكيل پديد مي‌آورد. 
فيلم «دادگاه شيكاگو هفت» با اينكه جهت جلب مخاطب به قدري دراماتيزه شده است، تا انتهاي فيلم نسبت به همه كاراكترهايش بي‌طرف مي‌ماند و رابطه بين شخصيت‌ها را بر اساس قهرمان -  ضدقهرمان‌هايي نمي‌كند كه از متهمان خود چهره‌هايي بدون خطا و اشتباه و ابرقهرمان بسازد و اين موضوع معطوف به ديالوگ‌نويسي فوق‌العاده «آرون سوركين» است كه برخلاف كارگردان قبلي پيشنهادي اين فيلم (اسپيلبرگ) كه استاد خلق موقعيت‌ها با ديالوگ‌هاي شعاري يا به قولي سفارشي است، او در ورطه يك سينماي ايدئولوژيك نمي‌افتد. «آرون سوركين» وقار فيلم را در انساني كردن لحظات قصه‌اش حفظ مي‌كند و نه انساني‌سازي تحميلي! بنابراين حتي مخاطب با شنيدن ديالوگ «من تا پيش از اين هرگز به دليل تفكراتم به دادگاه نرفته بودم!» توسط ابي هافمن احساس نمي‌كند ديالوگي نقش‌بندي شده در دهان او چپانده شده است و اين شوخ‌طبعي «ابي هافمن» است كه شنونده ديالوگ را همراه مي‌كند. حتي درام اين فيلم تا آخرين لحظه از اين دادگاه يك‌طرفه، طرف هيچ كدام از اين هفت كاراكتر كاملا متفاوت با توجه به هدف‌ها و نگرش‌هاي مختلف‌شان در اين شورش اجتماعي را نمي‌گيرد و همه‌ چيز را در قضاوت اين محاكمه‌شونده‌ها  به مخاطب  واگذار مي‌كند. 
حسن دوربين «آرون سوركين» آن است كه همه ‌چيز را با شفافيت تمام و بدون روتوش به تصوير مي‌كشاند؛ از جامعه‌اي كه در تقابل آزادي‌انديشي‌اش با تفكرات شبه‌دموكراتيك توسط پليسي خشن سركوب مي‌شود، از پيشگامان معترضي كه گاهي خود دچار اشتباه و تضاد در آرمانگرايي خود مي‌شوند، از دادگاهي كه سوءگيرانه به دنبال هدف از پيش جهت‌دهي شده مي‌رود و همچنين از دردناكي نام بردن كشته‌شدگان امريكايي در ويتنام كه پرده‌برداري مي‌كند! دوربين «آرون سوركين» حتي نمي‌خواهد احساسات و عواطف تماشاگر را به شكل غلو شده به بازي بگيرد و سعي كند به زور اشك تماشاگر را با شخصيت «بابي سيل» كه دچار بي‌مهري فزاينده‌اي از طرف دادگاه شده و اعتراض‌اش ره به جايي نمي‌برد، درآورد. در واقع «دادگاه  شيكاگو  هفت» قصد اين را دارد كه رخت و لباس قضاوت را در هرج‌ومرج و آتش زير خاكستر شهر شيكاگو كه به ظاهر فروكش كرده را بر تن تك‌تك مخاطبانش كند! 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون