نگاهي بر رفتار مديريت توييتر به عنوان يك شبكه اجتماعي فراكشوري
سياست دوگانه در قبال آزادي بيان
اكبر نصراللهي
اقدام اخير فيسبوك، اينستاگرام و توييتر در مسدود كردن حساب كاربري ترامپ نقض آشكار ماده ۱۹ اعلاميه جهاني حقوق بشر سال ۱۹۴۸ و همينطور مغاير با ادعاهاي غربيها مبني بر آزادي بيان، نقد مخالفان، ابراز نظر و حق همه مردم در دريافت آزادانه اطلاعات و اخبار و حق آزادانه انتشار اخبار است. در اينكه ترامپ شخصي قانونشكن، قانونگريز و خطرناك براي صلح جهاني بوده و هست شكي نيست، اما طبق ادعاهاي غرب مبني بر آزادي بيان، نميتوان يك فرد را به دليل انتشار حرفهايي مغاير با نظر ديگران از حضور و بهرهبرداري از شبكههاي اجتماعي منع كرد. اگر ديدگاههاي ترامپ يا هر شخص ديگري مغاير با صلح جهاني يا منطق يا امنيت ملي باشد، يا اين ادعاها ترويج خشونت بكنند، در اين صورت همان بخش از صحبتها ميتوانند نشانك بخورند و از طرف پلتفرمهاي مجازي به ساير مخاطبان اخطار داده شود كه اطلاعات مندرج در اين پست اينستاگرام يا توييت حاوي مطالب تاييدنشده يا نادرست است. با وجود اين و در صورتي كه اين پلتفرمهاي مجازي پيش از اين چنين رويهاي را دنبال ميكردند، حالا شاهديم كه حساب كاربري رييسجمهور فعلي امريكا كه در انتخابات اخير نيز حدود ۷۰ ميليون راي كسب كرده است و در شبكه توييتر حدود ۹۰ ميليون دنبالكننده دارد، كاملا مسدود ميشود. از اين روست كه چنين اقدامي را ميتوان بيسابقه و حتي عجيب و درخور انتقاد خواند.
پيش از اين اهالي دانشگاه و صاحبنظراني كه نسبت به دكترين رسانههاي غربي منتقد بودند، همواره به رويكرد دوگانه رسانهها و كنشگران رسانههاي غربي اشاره داشتند، اما واقعيت اينجا بود كه اين انتقاد براي بخشي از دانشجويان و فعالان اين حوزه قابلقبول نبود كه رسانههاي غربي اقدام دوگانه صورت ميدهند و رويكرد دوگانه دارند. حالا اما همين اقدام اخير مصداقي است بر انتقادهايي كه پيش از اين نسبت به نقض آزادي بيان و دادن تريبون به مخالفان و مقابله با سانسور در غرب مطرح ميشد، حالا ميتوان باتوجه به اين مصداق، روشن كرد كه اگر پاي منافع و امنيت يك گروه در ميان باشد، حقوق مخالفان نيز نقض و آزادي بيان محدود مسدود و بيطرفي نقض ميشود و براساس ارزشهاي خبري توليد و انتشار اخبار نميكنند. اين نكته قبلا با دشواريهاي خاص خود قابل اثبات بود اما حالا به لطف تكنولوژيهاي نوين ارتباطي ملاحظه مصداق چنين انتقاداتي ممكن شده است.
تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و شبكههاي مجازي حالا همچون يك كارگاه بزرگ رسانهاي و ارتباطات سياسي شده است و همه ميتوانند آنچه را كه قبلا منتقدان رسانههاي غرب در مورد بيطرف نبودن اين رسانهها و اقدامات دوگانه ميگفتند را در اين كارگاه به چشم ببينند. در دوران رياستجمهوري ترامپ اگرچه بيشترين مصيبت براي مردم دنيا رخ داده است، اگرچه ما ايرانيها شاهد تحريمهاي ظالمانه امريكا و اقدامات مغاير با قوانين بينالملل و خروج امريكا از برجام را ميديدم، اما از سويي ديگر، در اين برهه يك فرصت تاريخي ايجاد شده است كه ابعاد ديگر واقعيت نيز به نظر بيايد، حالا شاهديم كه رييسجمهور امريكا از كاخ سفيد امنيت امريكا و جهان را به مخاطره ميكشد و از اين روست كه معتقدم دستاوردهاي كشف واقعيت در دوران ترامپ ابعاد وسيع و قابلتوجهي دارد، حالا مردم با واقعيتهايي روبهرو ميشوند كه پيش از اين امكان مواجهه مستقيم با آن را نداشتند. البته تاكيد ميكنم كه انتقاد من نسبت به اقدام شبكههاي اجتماعي عليه ترامپ به معناي طرفداري من از او نيست، به اين مفهوم است كه فضاهاي رسانهاي و پلتفرمهاي مختلف در مواجهه با گزارههايي كه ميتوانند امنيت مردم را مخدوش كنند، يا حاوي اطلاعات نادرست باشند، به شكل موردي برخورد كنند و حالا كه شاهد چنين واكنشي از سوي اين شبكههاي اجتماعي نسبت به ترامپ نيستيم، ميتوانيم ببينيم كه وقتي پاي امنيت ملي ميان باشد، امنيت ملي مقدم بر اصول ديگر شناخته شده است، اما يك رويكرد و اقدام دوگانه در شرايطي اين ارجحيت را بايسته ميداند و در شرايطي ديگر و در ارتباط با ساير كشورها به آن نقد وارد ميكند و انگ مقابله با آزادي بيان را به آن ميچسباند. چنين نگاهي در صورتي مورد تاييد ميتواند قرار بگيرد كه به ساير كشورهاي جهان نيز اين حق داده شود كه در صورت مواجهه با مواردي از اين دست، حق مديريت و مقابله را داشته باشند.
علاوه بر اين، از ذكر اين نكته نبايد غافل شد كه اين امر نشاندهنده قدرت رسانهها و شبكههاي اجتماعي خصوصي و عمومي است، اين قدرت يك رسانه است كه ميتواند حساب كاربري يك رييسجمهور را مسدود كند و شايد حالا زمان آن رسيده باشد كه به قدرت رسانهها، در هر شكل و اندازه آن ايمان بياوريم و بدانيم كه رسانهها قدرتمند هستند و اشكال مختلفي از قدرت خود را عيان ميكنند. از طرف ديگر، پيش از اين هميشه انتقادهايي مبني بر شيوه مديريت شبكههاي مجازي مطرح ميشد، مبني بر اينكه اين رسانهها بي در و پيكر هستند و در آنها مسووليتپذيري چنداني نسبت به اقدامهاي غيرقانوني به چشم نميخورد. اقدام اخير فيسبوك و توييتر و اينستاگرام نشان داد كه حالا شبكههاي مجازي نيز به اين جمعبندي رسيدهاند كه نسبت به ادعاهاي نادرست يا ادعاهايي كه عليه امنيت يك كشور شكل ميگيرد، پروتكلهايي را تدوين كنند و در شيوه مديريت محتواي منتشر شده در پلتفرمهاي خود بازنگري داشته باشند كه بهزعم من اين بازنگري بايد در ارتباط با تمام مسائل حساسيتبرانگيز، مثل نژادها و اقوام مختلف، اديان و باورهاي مورد احترام كشورهاي مختلف و در جهت صلح جهاني باشد و صدالبته چنين پروتكلهايي بايد براي تمام كشورها و اشخاص جهان عادلانه صورت بگيرند و صرفا منافع يك گروه يا يك شيوه انديشه يا يك كشور را پوشش ندهند.
مسدود كردن حساب توييتري رييسجمهوري آمريكا نشاندهنده قدرت رسانهها و شبكههاي اجتماعي خصوصي و عمومي است، اين قدرت يك رسانه است كه ميتواند حساب كاربري يك رييسجمهور را مسدود كند و شايد حالا زمان آن رسيده باشد كه به قدرت رسانهها، در هر شكل و اندازه آن ايمان بياوريم و بدانيم كه رسانهها قدرتمند هستند و اشكال مختلفي از قدرت خود را عيان ميكنند.
توضيح
پس از ماجراي حملهور شدن جمعي (به نظر) سازماندهي شده از طرفداران ترامپ به ساختمان كنگره، به موازات نقدهاي تند و حملات سياسي و اجتماعي به دونالد ترامپ كه آخرين روزهايش را در كاخ سفيد ميگذراند، اينبار نوبت به شبكههاي اجتماعي رسيد كه واكنشي بيشتر از گذشته نشان دهند. توييتر كه پيش از اين هم وقتي ترامپ مطالبي خلاف واقع گفته بود، توييتهاي او را نشاندار كرده و به خوانندگان هشدار داده بود محتواي توييت مستدل نيستند، اينبار به اتهام «امكان ترويج به خشونت» حساب كاربري او را به صورت دايم حذف كرد. اين اقدام با واكنشهاي بسيار گستردهاي مواجه شده است؛ حتي از سوي دشمنان ترامپ. بحث اين است كه آيا آزادي بيان كه مورد تاكيد قانون اساسي اين كشور است چنان اجازهاي ميدهد يا خير. از سمتي اين بحث مطرح ميشود از قضا شايد از نشانههاي همين آزادي بيان باشد كه حذف يك كاربر به دليل تخطي از قوانين و مقررات حضور در اين شبكه اجتماعي صورت گرفته است فارغ از اينكه شهروند عادي است يا رييسجمهوري فعلي ايالاتمتحده امريكا. البته در مواردي كه در كشورهايي بيرون از امريكا اتفاقاتي مشابه از سوي برخي نيروهاي مخالف حكومتي مي افتاد، توييتر نه تنها مطالب را حذف نمي كرد، بلكه عرصه را براي حمله توييتري باز نگهميداشت كه اين خود نشانه اقدامي خلاف موازين ادعايي مديران اين رسانه است.
اكبر نصراللهي، استاد ارتباطات در اين نوشته توضيح داده است كه چرا با نظر اول موافق است و حذف ترامپ از توييتر را مخالف آزادي بيان ميداند و در عين حال حالا ديگر نوع قدرت رسانه تغيير كرده و اين درسي است براي پي بردن به جايگاهي كه رسانههاي نوين در معادلات دنيا دارند.