• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4848 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۵ بهمن

به بهانه برگزاري سي و هفتمين جشنواره فيلم كوتاه تهران

حباب نازك خيال

احسان آجورلو

دوره سي و هفتم جشنواره فيلم كوتاه تهران در حال برگزاري است. ظاهر امر، بر خلاف سينماي جريان اصلي در حوزه فيلم كوتاه با توجه به شيوع ويروس كرونا همچنان مانند سال‌هاي قبل آثار توليد مي‌شوند. به عبارتي شيوع كرونا در كميت توليدي آثار تفاوتي را رقم نزده است. تنها تفاوت فاحش اين دوره با دوره‌هاي پيشين كيفيت آثار است. سطح آثار اين دوره به قدري نازل است كه اكثر مخاطبان سالن سينما را پيش از پايان سانس ترك مي‌كنند. در اين ميان پرسش اصلي مي‌تواند اين باشد كه چرا بايد تعداد بسيار زيادي فيلم در جشنواره پذيرفته شود؟ آيا برگزاري صرف جشنواره با اين ميزان فيلم اجباري است؟ آيا نمي‌توان جشنواره را با تعداد آثار كمتر اما با حداقل‌هاي عناصر سينمايي در روزهاي كمتر برگزار كرد؟ انجمن سينماگران جوان اعتبار خود را از تعداد آثار مي‌گيرد يا كيفيت آنان؟ اين پرسش‌هايي است كه اميدواريم امسال نيز مانند سال‌هاي قبل بي‌پاسخ نماند. از حدود 70 فيلم حاضر در جشنواره تنها 4يا5 فيلم ايده‌هاي جالبي دارند كه در همان سطح ايده باقي مي‌مانند و مابقي اصلا هدف و انگيزه‌اي ندارند؛ فيلم‌هايي كه به سختي مي‌توان در آن خلاقيت و بعضا حتي عناصر سينمايي را مشاهده كرد. اين جشنواره ماحصل بي‌توجهي به زنگ خطري است كه منتقدان براي اين حوزه چندين سال است به صدا درآورده‌اند، اما با بي‌توجهي محض انجمن و فيلمسازان كوتاه مواجه شده‌اند. 

در ميان آثار جشنواره اين دوره تنها يك فيلم معيارهاي استاندارد فيلم كوتاه را در خود دارد؛ معيارهايي كه بعضا به سطح بالاتري از جشنواره هم پيدا مي‌كنند. فيلم سفيدپوش ساخته رضا فهيمي كه اقتباسي از داستاني از محمد صالح اعلاست. داستان درباره يك پسربچه است كه درگير اداي دين يك پيرزن مي‌شود. فارغ از داستان و فيلمنامه اثر كه يك موقعيت آرام و بدون تنش را دنبال مي‌كند، آنچه فيلم سفيدپوش را از ديگر آثار جشنواره متمايز مي‌كند، اتمسفر و حال و هوايي است كه در فيلم جاري است. فيلم آنقدر آرام و سيال روايت مي‌شود كه دغدغه عجيب كودك داستان به هيچ‌وجه ايجاد التهاب و اضطراب نمي‌كند، دليلي هم براي ايجاد التهاب در داستان وجود ندارد. مخاطب تنها قرار است در اين موقعيت تنها يك داستان را دنبال كند. از سويي با شخصيت اصلي همراه مي‌شود، زيرا مي‌داند براي يك كودك جهان وجهه‌اي ديگر دارد و از سادگي و تفكر او نمي‌توان خرده‌اي گرفت. 
البته برخي ايده فيلم سفيدپوش را به ايده فيلم خانه‌دوست كجاست؟ كيارستمي نزديك مي‌دانند، اما تفاوت عمده اين دو اثر در تلاش مصرانه براي عمق بخشيدن است. خانه دوست كجاست به ‌شدت تلاش مي‌كند با هر ترفندي عمقي انساني و فلسفي به اثر ببخشد. در نهايت نيز اين تلاش باعث ايجاد يك وجوه تصنعي در داستان مي‌شود. اما سفيدپوش هيچ تلاشي براي عمق بخشيدن نمي‌كند، زيرا مي‌داند دليلي ندارد يك كودك 7يا8 ساله فلسفه‌بافي كند يا جهان‌بيني عارفانه داشته باشد. سفيدپوش تنها مخاطب را دعوت مي‌كند كه از يك جهان كودكانه و ساده ديدن كند. بر خلاف خانه دوست كجاست؟ تمام شخصيت‌ها را ساده‌دل و مهربان نشان نمي‌دهد، بلكه در اين بين شخصيت‌هاي خاكستري بسياري هستند كه خيلي واقعي‌تر از شخصيت‌هاي آثار كيارستمي‌اند. حتي اگر بخواهيم سفيدپوش را در دسته فيلم‌هايي قرار دهيم كه به آثار كيارستمي نزديك هستند اين فيلم حداقل به دنبال كاتارسيس جعلي و برساخت واقعيت نيست. از جهتي ديگر المان‌هاي يك فيلم كوتاه را رعايت مي‌كند؛ يك موقعيت و ايجاد يك خاطره با حسي مشخص. نبايد از ياد ببريم كه فيلم‌ كوتاه محلي براي ايجاد ريزه‌كاري‌هاي داستان‌گويي ندارد. در يك زمان فشرده نويسنده و كارگردان بايد تمام آنچه بايد را به مخاطب منتقل كنند. بنابراين وقتي براي كاشت و برداشت‌هاي دقيق فيلمنامه‌اي باقي نمي‌ماند. از اين‌رو خلق اتمسفر بزرگ‌ترين برگ برنده فيلم كوتاه است. از اين‌رو مانند نقاشي‌هاي امپرسيونيستي نبايد به اثر نزديك شويم تا آن را درك كنيم، بلكه بايد از اثر فاصله بگيريم تا بتوانيم به درستي از آن لذت ببريم و آن را درك كنيم. امپرسيونيست‌ها در پي منطق تصنعي واقعيت و چيدمان دقيق سوژه‌ها نبودند. آنان تلاش كردند تجربه بازنمايي واقعيت را در لحظه، در آن، در همان ثانيه‌اي كه بر انسان پديدار مي‌شود، روي بوم‌هاي خود ترسيم و تجلي ببخشند. تجربه‌اي از زنده بودن، سياليت و جريان‌يافتگي زمان كه مخاطب را ناگزير مي‌كرد در فاصله‌اي مشخص از تابلو نقاشي بايستد تا بتواند از پس همنشيني رنگ‌ها و ابهام جاري در كنش بازنمايانه‌ آنها، دركي دروني نسبت به واقعيت پيدا كند. فيلم‌ سفيدپوش نيز در سوداي آفرينش آن گام برمي‌دارد؛ شكستن حفاظ شيشه‌اي ميان مخاطب و اثر در جهت گسترش نامحدود زمينه‌هاي تاويل اثر. مخاطب اين فيلم در لحظه لحظه آن، اين امكان را مي‌يابد تا از طريق همراه شدن با جريان رويداد‌ها، بيش از شخصيت‌ اثر، به درون خود پناه ببرد و دركي از خويشتن خويش در كودكي به دست آورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون