از همان زماني كه بحث حذف هيات انتخاب از جشنواره سي و نهم فيلم فجر مطرح شد، پرسشهايي پيرامون نحوه حضور فيلمها در اين رويداد سينمايي در ذهن شكل گرفت؛ اگر سالهاي گذشته هيات انتخاب فيلمهاي واجد شرايط حضور در جشنواره را ميديدند و 22 فيلم را انتخاب ميكردند و در اين فاصله 22 فيلم براي اخذ پروانه نمايش به شوراي پروانه نمايش فرستاده و با مجوز موقت يا دائم فيلم براي هيات داوران و مخاطبان جشنواره اكران ميشد، اما امسال جشنواره فجر اساسا هيات انتخابي ندارد كه فيلمها را گزينش كند. همين نكته پرسشي را در ذهن به وجود ميآورد مبني بر اينكه پس شرط حضور فيلمها در جشنواره امسال بر چه مبنايي است؟
طبق آنچه دبير جشنواره گفته امسال 62 فيلم واجد شرايط حضور در اين رويداد، ابتدا از خان شوراي پروانه نمايش عبور ميكنند و بعد هيات داوران اين فيلمها را ميبينند و اگر مميزي يا اصلاحيهاي داشته باشند درباره چگونگي اكرانشان تصميمگيري ميشود. اما آنچه تاكنون درباره فيلمها واضح بوده اينكه معضل مميزي درباره اكثر فيلمها اساسا صادق نبوده ولي اين وسط دو فيلم «شيشليك» به كارگرداني محمدحسين مهدويان و «قاتل و وحشي» ساخته حميد نعمتالله نتوانستند از تيغ سانسور جان سالم به در ببرند . برخي منابع درباره اين دو فيلم نوشتهاند گويا فيلم محمدحسين مهدويان در رفت و آمد به شوراي پروانه نمايش به بيست مورد اصلاحيه تن داده و فيلم قاتل و وحشي هم اصلاحاتي را اعمال كرده اما هنوز سرنوشت نهايي اين دو فيلم براي اكران در جشنواره به صورت رسمي مشخص نشده است.
مانعتراشي براي گرماي جشنواره
اما پرسشي كه مطرح ميشود، اين است چرا در آستانه برگزاري مهمترين رويداد سينمايي كشور بعضي فيلمها از حضور در آيين و جشني كه مربوط به خودشان است، محروم ميمانند؟ يك زماني خود فيلمساز از حضور فيلمش در جشنواره احساس خطر ميكند و براي اينكه فيلم به گرداب حواشي جشنواره در اكران عمومي نيفتد قيد نمايش در اين رويداد را ميزند، اما زماني كه خود سينماگر در تكاپو و تقلاي نمايش فيلمش در جشنواره است چرا بايد مانعتراشي براي حضور فيلمي كه اسباب شور و اشتياق اين گردهمايي را فراهم ميكند، صورت گيرد؟ آن هم فيلمسازي كه كارنامه وزيني دارد.
اهميت موضوع آنجا دوچندان ميشود كه ببينيم در سالي هستيم كه جشنواره به صورت كاملا محدود برگزار ميشود و اساسا هيچ پيشفرضي از چگونگي حضور مردم و مخاطبان در جشنواره نداريم. مگر قرار نيست جشنواره آوردگاهي باشد براي ارزيابي و كيفيت محصولات سينما در يك سال اخير؟ پس چرا فيلمهايي كه اتفاقا مضامين ديني دارند با تيغ سانسور جرح و تعديل ميكنيم و فيلمسار را ناچار از انصراف در جشنواره؟
در گزارش پيشرو ضمن گفتوگو با دو نفر از اهالي سينما (سعيد عقيقي و مازيار ميري) به چرايي معضل توقيف و سانسور فيلمها براي ورود به جشنواره فيلم فجر پرداختيم كه از نظر ميگذرانيد.
وقتي بيضايي درگير سانسور ميشود
در همين رابطه با سعيد عقيقي نويسنده، منتقد و تحليلگر مباحث سينمايي درباره مميزي فيلمها پيش از ورود به جشنواره فجر گفتوگو ميكنيم . او با نگاهي به تاريخچه اين رويداد سينمايي به فيلم «شايد وقتي ديگر» از بهرام بيضايي اشاره ميكند كه روز آخر به جشنواره فجر ميرسد و جزو يكي، دو فيلم مطرح و بحثبرانگيز آن دوره جشنواره بوده؛ عقيقي به «اعتماد» ميگويد: «تا سال 71، تك و توك فيلمهايي بودند كه با نگاه مميزي به جشنواره راه پيدا ميكردند و علتش هم اين بود كه در آن دوره، مميزي مربوط به جشنواره نبود و مديريت خودش را مسوول نمايش فيلمهاي جشنواره ميدانست شرط نمايش فيلم را ورود به جشنواره گذاشته بود - بخش مسابقه يا مرور، فرقي نميكرد- ولي از سال 72 به بعد شيوه مميزي بهطور كلي تغيير ميكند و فيلمها با تغييرات گوناگون در اين رويداد به نمايش درميآيند.»
جشنواره فجر بخشي از سينما را در برابر بخشي ديگر قرار ميدهد
اين كارشناس سينما به صحبتهايش ادامه ميدهد: «در حال حاضر سينماي ايران با داشتن انواع متولي، وروديهاي مختلفي دارد و يكي از آنها جشنواره است. الان ديگر جشنواره فجر بخشي از سينما را انتخاب ميكند و در برابر بخشي ديگر از اين سينما قرار ميدهد تا فيلمها را انتخاب و داوري كند. براي يك بخش - كه احتمالا سليقهاش را نمايندگي ميكند- تبليغ ميكند، به آن اعتبار ميدهد و روبهروي بخشي ديگر ميگذارد كه احتمالا سليقهاش را نمايندگي نميكند. در نتيجه سينما مجموعهاي است ظاهرا پيوسته و در باطن گسسته.»
چه ميشود يكسال به جشنواره فيلم ندهيد؟
عقيقي در بخش ديگري از صحبتهايش به نكته جالبي اشاره ميكند كه اگر سينما صاحب مجموعهاي مدون با همبستگي بالا مثلا اتحاديه بود، صاحبان اين اتحاديه با هم به توافق ميرسيدند و مثلا در اعتراض به سياستهاي جشنواره يكسال فيلمشان را به جشنواره نميدادند و در اين صورت جشنواره ميماند و فيلمهاي خودش. آن وقت خودش به اين فكر ميافتاد به معتمدان خودش - كه هر چند سال يكبار هم مديريتش تغيير ميكند و هم معتمدانش- پول بدهد تا برايش فيلم بسازند و با همانها جشنواره برگزار كند و به همانها هم جايزه بدهد. اما متاسفانه در سينماي ايران اين وحدت و همبستگي وجود ندارد و گاهي حتي شاهديم عدهاي از اينكه ديگري فيلم بسازد، جلوگيري ميكنند و عدهاي ديگر از اينكه فيلم همكارشان توقيف بشود، خوشحال ميشوند، چون گمان ميكنند جا براي خودشان باز شده است.
تنها كشوري هستيم كه در دوران جنگ
تنوع ژانري داشتيم
نويسنده فيلم «شبهاي روشن » معتقد است اگر در دورهاي جشنواره فيلم فجر آزادي عمل داشته به اين دليل بوده كه سينما با يك نهاد واحد مواجه بوده و همين باعث ميشود تا ما شاهد تنوع حضور فيلمها در جشنواره باشيم: « خندهدار است. ما تنها كشوري هستيم كه در دوران جنگ تنوع ژانري فيلمهاي ما در جشنواره بسيار بيشتر از دوره صلح آن است. فيلم سالهاي 65 تا 68 را مرور كنيد. حرفي كه ميزنم نه نوستالژيك است و نه در حكم خاطره. داريم درباره دورهاي حرف ميزنيم كه جنگ و قطع برق و نگاتيو وارداتي در كار است، اما «شبح كژدم»، «اجارهنشينها»، «خانه دوست كجاست»، «ناخدا خورشيد»، «باشو غريبه كوچك»، «دستفروش»، « طلسم» و يكي، دو فيلم ديگر فقط محصول يك سالش است. نامها را نگاه كنيد و استانداردهاي متنوع فني فيلمها را هم ببينيد. او ميگويد: «آن زمان نسبتي ميان اشتياق فيلم خوب ساختن و فيلم خوب ديدن وجود داشت كه الان وجود ندارد. فقط هزينههاي توليد بالاتر رفته و تعداد متوليان و صاحبنظران بيشتر شده است. حتي شايعات درباره سانسور فيلمها خود نوعي تبليغ است و اين نكته كه جشنواره فيلمي را به دلايلي غير از كيفيت رد كرده است، بيآنكه حتي كسي فيلم را ديده باشد، به آن اعتبار ميدهد.»
سانسور ذهن ما را معيوب و مريض كرده است!
عقيقي در خلال صحبتش به نكته مهم ديگري اشاره ميكند و آن اينكه سانسور فيلمها يكي از عواملي است كه سبب شده تا مفهوم «فيلمسازي» و «فيلم خوب» ارزش خود را در اين سالها از دست بدهد: «ديگر خيلي كم ميبينيم كه كسي براي فيلم خوب ساختن تلاش كند. بيشتر تلاش براي فيلم ساختن به هر قيمت ديده ميشود. مميزي فيلمها در حال حاضر يعني نبرد سرمايهگذار با آن سيستمي كه چه فيلمي مدنظرش است و چه فيلمي ميخواهد ساخته شود. بسياري از فيلمهاي مورد توجه همان بار اول به سختي تا پايان قابل مشاهده است. نزديك 15 سال پيش ناصر تقوايي حرف درست و مهمي زد كه به نظرم امروز بيش از گذشته مصداق دارد: «سانسور ذهن ما را معيوب و مريض كرده است!» اين بيماري را به راحتي در بسياري از فيلمها ميشود ديد. همانطور كه اين بيماري را در بسياري از فيلمهاي جريان اصلي دهه 1350ميشود ديد. همانطور كه فقر بيماريزاست، پول بيحساب هم ميتواند به همان اندازه بيماريزا باشد. بينندهاي كه خبر سانسور مداوم فيلمها را درست يا غلط ميشنود، به خودش ميگويد حتما بايد دنبال چيزهايي باشد كه در فيلم نيست و بعد از مدتي خسته ميشود و ميرود سراغ فيلمهايي كه چنين تصوري دربارهاش ندارد.»
يكبار ديگر «وقتي همه خوابيم» را ببينيم
عقيقي با بيان اينكه همه فيلمها «خانه پدري» نميشود، ميگويد: «انگار دوباره برگشتهايم به اوايل دهه 1350 كه تعدادي از فيلمها به دليل ابتذال توقيف ميشد و تعداد كمتري به دليل طرح مسائل اجتماعي. شايد لازم باشد به جاي صحبت درباره سانسور، از دلايل عدم توليد فيلم خوب صحبت كنيم. پيشنهاد ميكنم «وقتي همه خوابيم» بهرام بيضايي را كه همين 12 سال پيش ساخته شده و ديويدياش هم در دسترس است، اين بار نه به قصد قضاوت درباره كيفيت فيلم كه به عنوان سندي از يك دوران يادآوري كنيم.»
مگر ميشود فيلمها را گزينش كرد؟
اما مازيار ميري، كارگردان فيلمهاي سعادتآباد، سارا و آيدا كه پنج دوره عضو شوراي پروانه ساخت فيلم بوده و تجربه مميزي و سانسور فيلم را دارد در همين زمينه به «اعتماد» ميگويد: «معتقدم جشنواره فيلم فجر بهار سينماي ايران است و ما سينماگران از آنجاست كه سال آينده سينماي ايران را آغاز ميكنيم.» او ميگويد: «واقعا متوجه نميشوم چرا چند سال است كه اينقدر بداخلاقي در تحويل سال سينماي ايران ميبينيم. مگر ميشود آثار فيلمسازان سينماي ايران كه همه آنها مهمانان اصلي اين آيين و جشنواره هستند را گزينشي انتخاب كرد و به اين جشن دعوت كرد؟»
به گفته ميري ميزبانان اصلي آيين جشنواره فيلم فجر خود سينماگران هستند: «در واقع آنها هستند كه بايد تصميم بگيرند در كنار يكديگر اين آيين را به بهترين شكل برگزار كنند. به نظرم مسوولان سينماي ايران بايد كمي خويشتندار و با سعه صدر بيشتري باشند و بگذارند در اين روزهاي بد و حال بد حداقل سينماي ايران حالمان را بدتر از اينكه هستيم، نكند. به نظرم بهتر است مسوولان بگذارند آيين و جشنمان با تمام توانايي و آثارش در اين سال برگزار شود.»
بدنامي توقيف در كارنامه نداشته باشيد
ميري ميگويد: «تاريخ نشان داده هيچ كدام از فيلمها و آثار سينماي ايران تا ابد در كمد مديران باقي نميماند و اميدوارم دولت آقاي روحاني اين بدنامي توقيف يا اصلاح را در آخرين سال حضورشان براي خود به ارث نگذارند، چون فيلمهاي سينماي ايران بالاخره مسيري را براي نمايش پيدا ميكنند و به اكران در خواهند آمد اما اين سوال همچنان باقي خواهد ماند كه چه كسي در اين سالها جلوي نمايش اين فيلمها را گرفته است؟»
نعمتالله و انس
با مضامين ديني
از آنجايي كه بحث اين روزهاي سينما حول توقيف و مميزي فيلم حميد نعمتالله در جشنواره فجر ميچرخد، نگاه به كارنامه اين فيلمساز مهمترين نكتهاي را كه به ذهن متبادر ميكند، اين است كه او تقريبا در همه ساختههايش (فيلم، تلهفيلم، سريال) ثابت كرده كه كانسپت و مفاهيم ديني را با ظرافت خاصي در آثارش متجلي ميكند و شنيدههاي ما از تعدادي منابع آگاه دربرگيرنده اين نكته است كه اتفاقا فيلم «قاتل و وحشي» اين كارگردان هم مفهوم و مضمون ديني در لايههاي خود دارد. در واقع «قاتل و وحشي» به شكلي هشداردهنده جامعهاي را نشان ميدهد كه اگر اخلاق در آن رعايت نشود و فضائل انساني در آن كمرنگ شود آن جامعه با چه فجايع و اتفاقات مهمي دست به گريبان ميشود. نكته مهم ديگر اينكه گويا فيلم «قاتل و وحشي» با تمام اصلاحات اعمال شده چندان سانسورپذير هم نيست و از آنجايي كه ساختار يكدستي دارد حذف برخي سكانسها به شاكله فيلم ضربه وارد ميكند و همين مساله از ارزش ساختاري فيلم ميكاهد و همين خود نگراني و دغدغه فيلمساز را در پي خواهد داشت .
حال پرسش اصلي اينجاست چرا چنين فيلمي در جشنوارهاي كه عمدتا محل گردهمايي اهالي سينما و كارشناسان و نويسندگان سينمايي است نبايد حضور داشته باشد؟ آن هم دقيقا زماني كه اساسا معلوم نيست مخاطبان از بازگشايي سينما در جشنواره فيلم فجر در شيوع پيك چهارم كرونا استقبال كنند و اتفاقا نمايش اين فيلم در جشنواره، محرك و جاذبه خوبي براي اطمينانبخشي مخاطبان به سالنهاي سينما خواهد بود.
اگر سينما صاحب مجموعهاي مدون با همبستگي بالا مثلا اتحاديه بود، صاحبان اين اتحاديه با هم به توافق ميرسيدند و مثلا در اعتراض به سياستهاي جشنواره يكسال فيلمشان را به جشنواره نميدادند و در اين صورت جشنواره ميماند و فيلمهاي خودش.
واقعا متوجه نميشوم چرا چند سال است كه اينقدر بداخلاقي در تحويل سال سينماي ايران ميبينيم. مگر ميشود آثار فيلمسازان سينماي ايران كه همه آنها مهمانان اصلي اين آيين و جشنواره هستند را گزينشي انتخاب كرد و به اين جشن دعوت كرد؟