• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4850 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۷ بهمن

مروري بر چند فيلم جشنواره فيلم كوتاه تهران

تنوع ايده‌هاي درخشان

ياسمن خليلي‌فرد


 
جشنواره فيلم كوتاه تهران امسال به شكلي متفاوت برگزار شد و خوشبختانه اكران آنلاين فيلم‌ها اقدامي هوشمندانه بود تا مخاطبان در شرايط همه‌گيري امكان تماشاي فيلم‌ها را از دست ندهند. در اين دوره نيز فيلم‌هايي با كيفيت‌هاي متفاوت اكران شدند كه سعي مي‌كنم در اين يادداشت كوتاه مروري بر تعدادي از آنها داشته باشم. تعداد قابل توجهي از فيلم‌هاي امسال جشنواره حول محور موضوعات خانوادگي مي‌چرخيدند. از فيلم‌هاي خوش‌ساخت و باكيفيتي كه در اين گروه قرار مي‌گيرند، مي‌توان به «وضعيت اورژانسي» به كارگرداني مريم اسمي‌خاني اشاره كرد. فيلم شروعي كنجكاوكننده دارد. با آنكه به نظر مي‌رسد بيهوشي مادر محوريت اصلي درام را شكل دهد، اما بحران يك زندگي زناشويي كه بعدا از سوي دختربچه باهوش خانه به پزشك اورژانس توضيح داده مي‌شود محور اصلي قصه است. درام در فرصت كوتاهش تزلزل خانواده و مساله خيانتي را كه تنها دختربچه از آن آگاه است با ظرافت به تصوير مي‌كشد. فيلم دو بازي حساب‌ شده از سعيد چنگيزيان و بازيگر خردسالش دارد كه از امتيازات اصلي آن به شمار مي‌روند. شوك پاياني داستان غافلگيركننده است و كمك شاياني به فيلم مي‌كند. مضاميني چون «دروغگويي»، «خيانت» و «پنهانكاري» از مضامين اصلي اين فيلم هستند. «تشك مواج» ايده اوليه خوبي دارد؛ نامزد سابق مردي ناشنوا مي‌خواهد خبر فوت پدر مرد را به او بدهد، اما نمي‌تواند. در اين ميان مساله خريد تشك مواج براي پدري كه حالا ديگر نيست، بخش عمده‌اي از زمان درام را به خود اختصاص مي‌دهد. اين فيلم نيز با غافلگيري جسورانه‌اي به پايان مي‌رسد با اين حال بخش مياني آن مي‌توانست كوتاه‌تر از نسخه فعلي باشد. به نظر مي‌رسد فيلمساز ماجرا را خيلي كش داده و پيچانده تا در نهايت به مخاطب بفهماند كه مرد ناشنوا از مرگ پدرش آگاهي داشته است. درواقع به نظر مي‌رسد ظرف انتخابي فيلمساز بزرگ‌تر و عميق‌تر از پيرنگ داستان فيلمش است و به همين جهت فيلم به‌‌رغم جمع و جور بودن و موضوع تازه‌اش در مرز يك اثر متوسط توقف مي‌كند. «پارك دوبل» به كارگرداني دريا آذري امتياز مثبت برجسته‌اي دارد و آن ريتم مناسبش است. فيلمساز با تقسيم درست زمان، رخدادهاي قصه‌اش را به تصوير كشيده است و تعليق درام را در همين مدت زمان اندك به آستانه اوج مي‌رساند. موضوع داستان به خودي خود موضوع جديدي نيست و شايد بارها دستمايه ساخت فيلم‌هاي بلند، كوتاه و حتي سريال‌هاي تلويزيوني قرار گرفته باشد، اما رويكرد فيلمساز در پرداختن به اين موضوع است كه «پارك دوبل» را به فيلمي خوشايند بدل مي‌كند. پرداختن به مساله شرمساري پسربچه از شغل مادرش، در پيكره كلي اثر دست‌وپا نمي‌زند تا تلخي زندگي آنها را تشديد كند، بلكه به مثابه برشي از واقعيتي پذيرفته‌ شده از سوي شخصيت‌هاست كه در واقع نحوه كنار آمدن آنها را با مساله به شكلي رقيق‌ شده در كليت متن كار به منصه ظهور مي‌رساند. اما از پست‌مدرن‌هاي خوش‌ساخت و خلاقانه جشنواره امسال بايد از «ترس خودش را جابه‌جا مي‌كند» نام برد؛ فيلمي سوررئاليستي كه طرح اوليه آن به‌زعم من قابليت تبديل شدن به يك فيلم بلند را هم دارد. «فاصله» فيلمي كليشه‌اي درباره پيامدهاي بيماري كوويد19 است. براي پرداختن به معضلي چون يك همه‌گيري بايد كمي صبور بود، بايد اندكي فرصت داد تا از آن گذر كنيم و بعد سراغش برويم اگرنه كار به همين شكل از آب درمي‌آيد؛ شعاري، دم‌دستي و سرشار از احساسات غلو شده. فيلمي كه بيشتر به آگهي‌هاي سفارشي تلويزيون براي قدرداني از كادر درمان شبيه شده است تا يك اثر دراماتيك با جذابيت‌هاي نمايشي. «سايكو» درامي روانشناسانه است. فيلمي با فيلمنامه‌اي دقيق و حساب ‌شده كه تا لحظه گره‌گشايي نه تنها يكي از شخصيت‌هايش بلكه مخاطبانش را نيز فريب مي‌دهد. چرخش تدريجي موقعيت آدم‌هاي داستان از امتيازات فيلمنامه است كه بدون لو دادن خود به مخاطب اتفاق مي‌افتد. متن و اجراي كار پابه‌پاي هم جلو مي‌روند و متن از كارگرداني عقب نمي‌افتد. بازي‌هاي روان و يكدست از ديگر ويژگي‌هاي مثبت «سايكو» است. در جشنواره امسال فيلم‌هايي هم به نمايش درآمدند كه قابليت تبديل شدن به فيلم‌هاي بلند را داشتند. علاوه بر «ترس خودش را جابه‌جا مي‌كند» كه از آن نام بردم، «شاهد» فيلم ديگري است كه پيرنگ جاندار و پركششي دارد و عناصر فيلمنامه‌اش هر يك در جاي درست خود نشسته‌اند. زني در پي خريد يك لباس براي دخترش در فروشگاهي ناخواسته منجر به بروز حادثه‌اي براي فردي ديگر مي‌شود. حال در اين بزنگاه اخلاقي او بايد ميان وجدان خود و فرارش از مهلكه يكي را انتخاب كند، غافل از اينكه دختركش تمام مدت شاهد اين بزنگاه دشوار اخلاقي است. فيلم به شكل اصغر فرهادي‌واري، خود را وارد موقعيت‌هايي چون چالش دشوار پنهانكاري، دروغ و وجدان‌آگاهي مي‌كند؛ موقعيت‌هايي كه البته پس از سينماي فرهادي در بسياري از فيلم‌هاي سينماي ايران چون «ملبورن»، «جمشيديه»، «عادت نمي‌كنيم»، «بدون تاريخ، بدون امضا» و ... تكرار شدند و «شاهد» نمونه موفقي از همين جنس فيلم‌هاست. آناهيتا افشار بازي درخشاني را در فيلم ارايه مي‌دهد. برخي فيلم‌هاي جشنواره امسال در حد ايده‌هايي بكر اما درنيامده باقي مي‌مانند. «انباشتگي» فيلمي استعاري است كه فرم انتخاب شده‌اش مناسب آن نيست و پيام داستان را به شكلي خسته‌كننده و البته تكراري به مخاطب منتقل مي‌كند. «روح» فيلمي است كه صرفا بر پايه بهره‌گيري از جلوه‌هاي بصري بنا شده و عملا محتوايي ندارد. چنين فيلم‌هايي گرچه به‌ واسطه ايده‌هايي مبتكرانه جلو دوربين رفته‌اند، اما به   نتيجه  مطلوبي  دست   نيافته‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون