چرا کشورهای عربی تا این اندازه مشتاق خرید سلاح هستند؟
ارتشهای کاریکاتوری تا دندان مسلح
آرمين منتظري
کشورهای حاشیه خلیج فارس همواره به واسطه خریدهای تسلیحاتی بسیار زیادشان مشهور بودهاند. برای مثال اخیرا امارات متحده عربی قرارداد خرید 80 فروند جنگنده رافایل را با روسیه امضا کرد. چند ماه قبل از آن نیز قطر نخستین سفارش خرید خود شامل 30 فروند جنگنده اف 15 را دریافت کرد. اما چند سالی است که این خریدها، ارتش این کشورها را به کاریکاتوری از یک ارتش تا دندان مسلح تبدیل کرده است. گویی خریدهای سرسامآور اعراب حاشیه خلیج فارس صرفا خریدهای حاکمان متمولی است که نمیدانند پولشان را چطور خرج کنند، بنابراین برای کسب پرستیژ و نه لزوما مقابله با تهدیدات خارجی، دست به چنین خریدهایی میزنند. چه اینکه برخی از این خریدها اساسا با اندازه ارتش و تعداد نیروی متخصصشان هیچ تناسبی ندارد.
در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس، عربستان سعودی ارتش بزرگتری دارد. تعداد نیروهای گارد ملی این کشور حدود 100 هزار نفر است و ارتش این کشور نیز 75 هزار نیروی داوطلب دارد. عربستان سعودی در سال 2015، در میان کشورهایی در جهان که بیشتر هزینه نظامی را انجام داده بودند، در مقام سوم ایستاد و تنها دو کشور امریکا و چین بیشتر از عربستان هزینه کرده بودند. در آن سال، بودجه نظامی عربستان سعودی به 87 میلیارد دلار رسید. اما با کاهش قیمت نفت عربستان این بودجه را در سال 2019 به 78 میلیارد دلار و در سال 2020 به 57 میلیارد دلار کاهش داد. اما ریاض همچنان بیشترین هزینه نظامی را در منطقه انجام میدهد. امارات متحده عربی 20 میلیارد دلار در سال 2020 و قطر 11 میلیارد دلار در سال 2021 هزینه نظامی کردهاند و در مقامهای دوم و سوم بعد از عربستان قرار میگیرند. عمان و کویت هم هر کدام 6 میلیارد دلار هزینه نظامی در بودجه خود دارند و بحرین نیز در سال گذشته حدود یک میلیارد و 400 میلیون دلار هزینه دفاعی نظامی داشته است.
البته توجه اصلی عربستان سعودی در هزینهها و استراتژی نظامیاش حفظ امنیت داخلی است نه مقابله با تهدیدات خارجی. مهمترین وظیفه گارد ملی عربستان نیز حفظ نظم و امنیت داخلی است. البته در استراتژی نظامی عربستان، ایران یک استثناست، چراکه ریاض در دکترین نظامی خود، تهران را به عنوان یک تهدید عنوان کردهاست. جالب اینجاست که ایران از بسیاری جهات، از سختافزارهای مدرن نظامی که عربستان در اختیار دارد، برخوردار نیست! اگرچه برخی کشورهای کوچکتر حاشیه خلیج فارس هر کدامی راهی برای حل مشکلاتشان با ایران یافتهاند، اما عربستان همچنان معتقد است که ایران ظرفیت برهم زدن ثبات منطقه را داشته، چالشی بالقوه برای امنیت عربستان بوده و طرحهای منطقهای عربستان را با مشکل مواجه میکند، بنابراین ریاض مجبور است به لحاظ نظامی با خریدهای تسلیحاتی بزرگ و تمرکز بر امنیت داخلیاش، بر این چالش فائق آید.
عربستان سعودی با مبنا قرار دادن این استدلال و همچنین تمایل برای کاهش وابستگی تسلیحاتی به کشورهای دیگر، طرحهایی برای توسعه صنایع نظامی خود به اجرا گذاشته است. در سال 2017، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی اعلام کرد که قصد دارد صنایع نظامی عربستان سعودی را راهاندازی کند. طرح او این است که این مجموعه صنعتی تا سال 2030، وابستگی تسلیحاتی عربستان به کشورهای خارجی ، خصوصا در بخش قطعات و مهمات را به نصف کاهش دهد. در سال 2019، سازمان سیا امریکا اعلام کرد که عربستان سعودی با کمکهای فنی چینیها یک برنامه موشکی را آغاز کرده که میتواند به عنوان پلتفرمی برای حرکت این کشور به سمت تولید سلاح هستهای مورد استفاده قرار گیرد. هر چند سازمان سیا اعلام کرد، عربستان سعودی در خصوص حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای، چشم به رفتار ایران در برنامه هستهای دوختهاست.
قطر
قطر نیز سرمایهگذاری عظیمی در بخش صنایع دفاعی صورت داده اما هدف دوحه از این سرمایهگذاری بیشتر اقتصادی است. هدف قطر این است که بتواند تولیدات این صنایع را صادر کند. دوحه باور دارد که صنایع نظامی یکی از روشهای کاهش وابستگی قطر به درآمدهای نفتی خواهد بود. در همین راستا، به فاصله کوتاهی پس از تاسیس صنایع دفاعی عربستان سعودی، قطر نیز اعلام کرد که قصد دارد صنایع دفاعی بومی خود را راهاندازی کند و با برخی تولیدکنندگان بینالمللی نیز برای تولید تسلیحات در قطر، قرارداد امضا کرد. در سال 2018، این کشور هلدینگ برزان را تاسیس کرد. هدف قطر این است که این هلدینگ به بزرگترین تولیدکننده تسلیحات در جهان تبدیل شود و برای تحقق این هدف از سرمایهگذاران خارجی نیز برای سرمایهگذاری دعوت به عمل آمده است. در حال حاضر نیز مجموعه صنعتی برزان در وسعتی 26 هزار مترمربعی در حال ساخت است. همچنین قطر با شرکت Aselsan ترکیه یک قرارداد همکاری امضا کرده است. این شرکت ترکیهای در زمینه تولید تجهیزات نظامی زمینی، هوایی و دریایی تخصص دارد. علاوه بر این قطر برای تولید یک نفربر زرهی با شرکتهای Nexter فرانسه، Patria از فنلاند و Kongsberg نروژ قرارداد همکاری و تولید امضا کرده است. برزان با شرکت آلمانی Rheinmetall نیز برای تولید مهمات و مواد منفجره قرارداد امضا کرده است. شرکت ایتالیایی Leonardo نیز قرارداد با قطر امضا کرده که براساس آن قرار است 28 موتور هلیکوپتر NH90 به قطر بفروشد. قطر همچنین یک آکادمی دفاع سایبری نیز تاسیس کرده تا در آن کادر آموزش دیده برای شرکت در عملیاتهای دفاع و دزدی سایبری را تربیت کند. البته یکی از مشکلات قطر در عملی کردن این طرحها کمبود نیروی کار ماهر است، چراکه این کشور تنها 400 هزار نفر جمعیت دارد.
امارات متحده عربی
امارات متحده عربی نیز تواناییهای دفاعی خود را افزایش داده است. در سال 2019، این کشور اعلام کرد که گروه صنعتی Edge که یک گروه صنعتی دفاعی و تکنوپوژیک با شرکت 25 کمپانی و تولیدکننده دیگر است را تاسیس کرده است. شرکت Halcon یکی از شرکتهای تولیدی اقماری این گروه است که در زمینه تولید گلولههای توپ و خمپاره وتوسعه یک سامانه دفاع موشکی محلی، فعال است. این شرکت با شرکت Theinmetall که سامانههای دفاع هوایی میسازد، مشارکت دارد. علاوه بر این ابوظبی قراردادهایی با شرکتهای لاکهید مارتین و رایتون امریکا، امبرائر برزیل و ایرباس امضا کرده است. ماه گذشته نیز امارات قرارداد همکاری با صنایع هوایی اسرايیل امضا کرد. امارات روی ساخت پهپاد QX-6 کار میکند که میتواند به صورت عمودی از زمین برخاسته و به صورت عمودی نیز بر زمین فرود آید. دیگر شرکتهای اقماری گروه صنعتی Edge روی ساخت نفربرهای زرهی و جنگنده سبک Badr-250 فعالیت میکنند.
برای فهم چرایی هزینهکرد بالای کشورهای حاشیه خیلج فارس در بخش نظامی باید تاریخ معاصر این کشورها و روابطشان با یکدیگر را از نظر گذراند. تاریخ این کشورها مملو از رقابتشان با یکدیگر بودهاست و این کشورها هرگز همکاری معناداری با هم نداشتهاند.
شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 با شرکت 6 کشور عربی حاشیه خلیج فارس، یعنی عربستان، امارات، قطر، بحرین، عمان و کویت تاسیس شد. یکسال پس از تاسیس این سازمان کشورهای عضو یک سپر دفاعی برای شبه جزیره ایجاد کردند که شامل تنها یک تیپ پیاده مکانیزه بود و طبیعتا این تیپ در عملیات طوفان صحرا چندان کارکردی نداشت. در سال 2000، این کشورها یک توافقنامه دفاع مشترک امضا کردند که در صورت حمله به یک کشور دیگر کشورها به حمایت برخیزند. تلاش این کشورها برای شکل دادن استراتژی دفاعی در سال 2009 تنها در دو مورد کارکرد داشت. نخست اعزام 2 هزار نیروی اکثرا سعودی به بحرین در میانه وقوع بهار عربی در سال 2011 با هدف سرکوب اعتراضات مردم بحرین و دوم شکلدادن مرکز فرماندهی نظامی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در سال 2013 برای مواجهه با تبعات بهار عربی و افزایش خریدهای تسلیحاتی. البته در سال 2014 هم این کشورها به کمپین مبارزه با داعش در سوریه پیوستند که البته دلیل اصلیاش این بود که امریکا این کمپین را رهبری میکرد. یعنی اگر قرار بود که این کشورها به تنهایی در چنین کمپینی شرکت میکردند، مسلما قادر به هماهنگی و اتحاد نبودند. چه اینکه در سال 2015، وقتی که عربستان سعودی عملیات نظامی علیه حوثیهای یمن را آغاز کرده و سعی کرد ائتلافی در این خصوص شکل دهد، کویت و عمان از شرکت در این ائتلاف خودداری کردند. البته قطر راضی به حضور در این ائتلاف شد اما تنها 10 فروند جنگنده و هزار نیروی نظامی به این ائتلاف اختصاص داد.
مثال دیگر از اختلافات میان کشورهای حاشیه خلیج فارس، کیفیت رابطه عربستان سعودی و قطر است. این دو کشور دهههاست روابط پرتنشی با یکدیگر داشتهاند. در دهه 1990 میلادی این دو کشور به دفعات در قالب مناقشات مرزی با یکدیگر درگیر شدهاند. در سال 1996 نیز قطر عربستان را متهم کرد که سعی داشته کودتایی را در این کشور طرحریزی و اجرا کند. همانطور که گفته شد قطر تنها 400 هزار نفر جمعیت دارد و ارتش این کشور نیز تنها حدود 9 هزار نیرو دارد که فقط 30 درصد از این نیروها شهروند قطری هستند بنابراین قطر مجبور بوده برای تامین امنیتش همواره به حمایت خارجی وابسته باشد. قطر در طول تاریخ کوتاه خود با کشورهای فرانسه و انگلیس قراردادهای دفاعی امضا کرد و در نهایت در سال 1996 با امضای قراردادی امنیتی با امریکا پایگاه هوایی العدید را در اختیار نیروهای این کشور قرار داد. قطر در غیاب یک قدرت حامی در منطقه، به ترکیه گرایش پیدا کرد. در سال 2007 میلادی، قطر یک قرارداد همکاری دفاعی با ترکیه امضا کرد و در سال 2012 نیز دو کشور توافقنامه آموزش نظامی میان خود امضا کردند. نزدیک شدن قطر به ترکیه خشم عربستانیها را برانگیخت، چراکه ریاض در برخی مسائل اختلافات عمیقی با آنکارا دارد. در سال 2014 نیزپس از اینکه عربستان سعودی، امارات و بحرین سفرای خود را از دوحه فراخواندند، قطر یک قرارداد همکاری نظامی با آنکارا امضا کرد. دوحه در پاسخ به طرح محاصره قطر توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس، به ترکیه اجازه داد در خاک قطر یک پایگاه نظامی داشته باشد.
بنابراین تاریخ این کشورها نشان میدهد که شکافها میان آنها آنقدر زیاد است که همکاری معناداری میانشان شکل نمیگیرد. یکی از بهانههای کشورهای عربی برای خریدهای عجیب و غریب تسلیحاتی، تهدید ایران است. این در حالی است که آنقدر این کشورها از یکدیگر و نقض حاکمیت ملیشان توسط همسایگان عربشان بیم دارند، از ایران بیم ندارند. به طور کلی رهبران عرب حاشیه خلیج فارس در طول تاریخ کوتاهشان مدام علیه یکدیگر دسیسه کردهاند. در چنین شرایطی و در چنین فضایی، وقتی یکی از آنها یک پروژه نظامی عظیم را کلید میزند یا یک خرید تسلیحاتی بزرگ صورت میدهد، دیگری بلافاصله سعی میکند اقدام مشابهی صورت دهد. نخست به این دلیل که قصد دارد پرستیژ خود را حفظ کند و دوم اینکه میخواهد به لحاظ امنیتی تا آنجا که ممکن است در جایگاه برابر قرار بگیرد.