قرآن اثري جاودان
سيد محمد علي ايازي٭
قرآن كتاب خداست، «كتابي كه از گذشتگان و آيندگان شما درآمده، حل و فصل كشمكشهاي شما در آن است» حق را از باطل جدا ميكند، پندگويي است كه فريب ندهد و راهنمايي است كه گمراه نكند و حديثخواني است كه دروغ نگويد و كسي با قرآن ننشست، جز كه چون برخاست افزون شد يا از وي كاست، افزوني در رستگاري و كاهش از كوري و بدانيد كسي را كه با قرآن نياز نباشد، بيقرآن بينياز نباشد، پس هر كس هدايت را در غير آن بجويد به ضلالت افتد. اين سخنان نويسنده ناتواني چون من نيست تا بخواهد براي شناساندن قرآن قلمفرسايي كند و با بياني الكن درباره قرآن سخني بگويد؛ اين سخنان از آن كسي است كه در مكتب وحي نبوي تربيت شده و سالها طعم شيرين قرآن را چشيده است و از همه مهمتر تاثير قرآن را بر جامعه آن روز حجاز ديده و موقعيت جامعه را توصيف كرده است؛ جامعهاي كه به هنگام طلوع قرآن در ظلمتي بس سهمناك به سر ميبرد و مردمش در آتش گمراهي، ناداني، كينه و اختلاف ميسوختند و نميدانستند بايد چه كنند و به كه و كجا پناه ببرند، در چنين فضايي بود كه فرياد آزادي بخش قرآن طنين افكن شد و نداي رهايي انسان را از جهل و شرك و كفر سر داد. قرآن مردم را به يگانگي خدا و برادري و صلح و صفا و آرامش و مبارزه با ستم، جهل، دختركشي و فساد دعوت كرد و چنين است كه علي (ع) شاگرد راستين پيامبر و كسي كه از آغاز نزول قرآن همراه پيامبر بود و نكتههاي وحي را دريافته ميگويد: كسي با قرآن ننشست جز آنكه بر دانش او افزود و از نادانيها و كژيهايش بكاست، حق را از باطل جدا ميكند، پندگويي است كه فريب ندهد، از اين رو مومنان چون دل به قرآن بستند، آن را چون جان شيرين خود عزيز داشتند و شالوده و بنيان زندگي خود را بر آن نهادند و چنان شد كه در اندك زماني دگرگوني عميقي در جزيرهالعرب پديد آورد و انسانهاي بيتمدن و به دور از آداب را به مومناني وارسته و خداجوي و عزيز و توانمند بدل ساخت؛ آفاق نور قرآن در كمتر از نيم قرن، شرق و غرب عالم را فرا گرفت و به هر جا كه ميرفت و هر كس آوازه آن را ميشنيد، درخششي در زواياي وجودش تابيدن ميگرفت و او را شعلهور ميساخت و جاذبهاي در دل او ايجاد ميكرد كه رهايي از آن ممكن نبود.
و جاي تعجب نيست كه اين كتاب شريف، طي 14 قرن و در قلمرويي به وسعت جغرافياي كشورهاي مسلمان، ميليونها انسان را به سوي خود جذب كرده است و هر جمعيت مذهبي و دسته و گروهي به اين كتاب متوسل شده و آن را اساس حيات روحي و زندگي فردي و اجتماعي خود قرار دادهاند و از بعد علمي آن را بررسي كرده و به جنبههاي گوناگون علمي، اجتماعي و سياسي آن پرداختهاند، تا آنجا كه هيچ كتابي در جهان، به اندازه قرآن مورد توجه و عنايت جامعه بشري قرار نگرفته و به آن روي آورده نشده است. در اينباره اقبال لاهوري، فيلسوف و شرق شناس بزرگ و منادي بازگشت به قرآن ميگويد:
نقش قرآن چون كه بر عالم نشستنقشهاي پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم، آنچه در دل مضمر استاين كتابي نيست، چيزي ديگر است
چون كه در جان رفت جان ديگر شودجان چو ديگر شد جهان ديگر شود
در اين نوشتارهاي هر چند كوتاه و فشرده قصد آن است كه مسائل قرآن را بازگو كرده و هدف آن بوده است كه از جنبههاي گوناگون قرآن را با زبان ساده معرفي كند و ويژگيها و مفاهيم كليدي و مباحث مهم علوم قرآن را شرح دهد.
٭استاد حوزه علميه قم