• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3272 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۳۰ خرداد

تدوين مجموعه آثار شريعتي و برگزاري سالگردها در گفت‌وگو با امير رضايي

از اينجا كه من ماندم، ادامه بده

كبوتر ارشدي

در بنياد فرهنگي دكتر شريعتي و با لطف دكتر سوسن شريعتي، به يادواره‌هايي دسترسي پيدا كردم كه به مناسبت سالگردهاي شريعتي در سال‌هاي متمادي، توسط تعدادي از علاقه‌مندان و دوستداران او منتشر شده است. نخستين ويژه‌نامه در يكمين سالگرد، به تاريخ 3/7/57 با آثاري از احسان شريعتي، حسن حبيبي، شعري از شفيعي‌كدكني با عنوان «آن مرغ فرياد و آتش» علي اصغر حاج سيد جوادي و . . .  با عنوان «خط سرخ شهادت» انتشار يافته بود. مطالب يادواره‌ها در آن سال‌ها از پراكندگي و تنوع موضوعي پيرامون سرفصل‌هايي از نظرات شريعتي برخوردار است. يادنامه دكتر شريعتي با عنوان دفتر دوم توسط كتابفروشي طلوع مشهد و تعدادي از علاقه‌مندان دكتر منتشر شده كه شامل بيانات استاد محمدتقي شريعتي و وصيت دكتر است. در اين وصيتنامه آمده است: «آنچه نگرانم كرده است، ناتمام مردن نيست. مردن اگر خوب انجام شود، ديگران كار را تمام خواهند كرد، ترسم از نفله شدن است» و جايي ديگر در اين متن تاكيد كرده است: «از اينجا كه من ماندم، ادامه بده»...  چنانچه به گفته خودش «صحبت از يك كار عالمانه نيست و نه صحبت از يك كار عاقلانه، بلكه اساسا بحث بر سر كاري عاشقانه است»، دوستدارانش كه در سال‌هاي بعد شمع راه او را روشن نگه داشتند اذعان كردند كه اين همه به واسطه همين عشق بوده است.  در بين آثاري كه ورق مي‌زدم از جمله به دفتري با عنوان «كدامين راه سوم؟» برخوردم كه سخنراني‌هاي مراسمي در منزل خود دكتر در آذرماه 1359 بود با مطالبي از علي تهراني، حاج سيد احمد خميني، پوران شريعتي رضوي، خانم متحدين و خانم رضايي. اين دفتر توسط كانون ابلاغ انديشه‌هاي شريعتي منتشر شده است.  در اين بازنگري آرشيو بنياد بود كه به نام «امير رضايي»، فردي كه به واسطه همان عشق يكي از دست‌اندركاران تدوين مجموعه آثار علي شريعتي بوده است، برخوردم. كسي كه با همكاري مجيد شريف و دو، سه نفر ديگر، در طول چهار سال 26 جلد از آثار شريعتي را تدوين، اديت و منتشر ساخته است. امير رضايي پژوهشگري است كه گرچه اكنون شايد بسيار كمتر از آنچه انجام داده، آرام به نظر مي‌رسد اما در طول سال‌ها شور و عشقي بسيار او را علاقه‌مند و دوستداري باسابقه ساخته است.  پاي صحبتش نشستم و گفت: «سالي كه شريعتي در گذشت پاريس بودم. اما از سال 58 تا اوايل 63 با همفكري و همكاري زنده‌ياد مجيد شريف و نظارت پوران شريعت‌رضوي، درصدد انتشار مجموعه آثار دكتر شريعتي برآمديم. در اوايل سال 63 بود كه آثار شريعتي توسط ما تدوين نهايي شده بود. مجيد شريف و من توانستيم از سال 58 تا اوايل 63، از مجموعه آثار 9 تا 35 را آماده انتشار كنيم. پروژه سنگيني بود و به ياد دارم كه گاهي روزانه 14 ساعت كار مي‌كرديم، با چنين تلاشي بود كه توانستيم نزديك به 10 هزار صفحه يعني 26 جلد را در طول چهار سال منتشر كنيم. جوان بوديم و عاشق شريعتي و مشتاقانه كار مي‌كرديم. لازم است يادآوري كنم كليد اين كار در ذهن ما زماني خورد كه اول انقلاب در ايران «احسان شريعتي» را ديدم، با او پيش از اين در پاريس آشنا شده بودم. او گفت: «بهترين كار در حال حاضر انتشار مجموعه آثار است چراكه دكتر حبيبي ديگر مايل به ادامه كار نيست.» آن سال‌ها دكتر حبيبي هشت جلد از مجموعه را تدوين و در فرانسه منتشر كرده بود تا زماني كه انقلاب شد، چهار جلد ديگر را هم تدوين كرده بود اما به دليل اينكه ديگر به شريعتي تمايلي نشان نمي‌داد دست از ادامه كار كشيده بود. وقتي فرزندان دكتر پيگير اين چهار جلد شده بودند ايشان اعلام كرد اين چهار جلد از مجموعه آثار از ماشينش دزديده شده است. اين گونه بود كه «احسان» پيشنهاد تدوين و انتشار مجموعه آثار را داد و پوران خانم هم موضوع را طرح كرد و ما حاضر شديم كه تمام وقت كار كنيم. درگروه ما چند نفر هم نيمه‌وقت كار مي‌كردند كه ادامه ندادند و دو جوان هم بودند كه در استخراج منابع كمك مي‌كردند. در ادامه اين عشق و كار مدام بود كه سال 63 به ديدار دكتر سامي رفتم. به ياد دارم كه ايشان وقتي فهميد من هم در كار تدوين اين مجموعه عظيم بودم، گفت: «فكر نمي‌كردم شما اينقدر جوان باشيد، اين كار شما در نوع خودش يك انقلاب فرهنگي بوده است.» ايشان درست مي‌گفت، در واقع براي انجام چنين حجمي از كار، دست‌كم موسسه‌اي 100 نفره لازم بود. تقريبا دوسال از تدوين آخرين مجموعه گذشته بود كه به اين نتيجه رسيديم ياد دكتر علي شريعتي بايد همچنان زنده بماند و در سال‌هايي كه سكوت حكمفرماست، نبايد گذاشت چنين نام‌هايي كمرنگ شوند. در آن سال‌ها شايد بستگان و اقوام دكتر در روزهاي 29 خرداد به ديدار همسر ايشان مي‌رفتند اما به ياد ندارم كه در منزل ايشان به طور رسمي بزرگداشتي برگزار شده باشد. در راه تحقق اين انديشه، ابتدا به فكر جمع‌آوري و انتشار يادواره‌هايي افتادم كه اين يادواره‌ها از نهمين سالگرد شريعتي به مدت پنج سال منتشر شد.  نخستين بار در سال 50- 49 بود كه اسم شريعتي را شنيده بودم، آن سال به توصيه دوستي براي شنيدن صحبت‌هاي دكتر، پياده تا حسينيه ارشاد آمدم و به او گوش دادم و از دور ديدمش. چنان كه مي‌دانيد آن سال‌ها جوانان زيادي از ايده‌ها و سخنراني‌هايش استقبال مي‌كردند اما آشنايي فكري من با او در سال 53 شروع شد، از كتابخانه دانشگاه مشهد. در آن دوره همه افكارش برايم جذاب بود. اين واقعيتي است، انديشه‌اش سيراب مي‌كرد و غناي معنوي ويژه‌اي پديد مي‌آورد. شريعتي خيلي از جوان‌ها را از رخوت و پوچي نجات داد، معنويت خواهي او ما را پايبند اخلاق مي‌كرد. در سال 64 به هر حال به طور جدي با اتكا به چنين سابقه فكري، به فكر انتشار يادواره افتادم. وقتي نهمين يادواره در سال 65 منتشر شد، به قول دوستي «تيري در تاريكي» زده شده بود. اين يادواره با تيراژ سه هزار به مدت 20 روز به تمامي فروش رفت و انگيزه‌اي قوي در ما ايجاد شد كه كار را ادامه دهيم. سال 64 به منزل استاد محمدتقي در مشهد رفتم، آن سال‌ها «عبدالكريم شريعتي مزيناني»، داماد و پسرعموي دكتر بيشتر اوقات در كنار استاد بود و در پروژه انتشار يادواره‌ها نيز با ما همكاري داشت. كاري را كه درصدد انجامش بودم براي استاد بازگو كردم، استقبال كرد و تاكيد داشت كه همچنان عده زيادي خواستار تلخيص آثار دكتر هستند. خوشحال شد كه جواناني به دنبال انتشار يادواره‌اند و درباره تلخيص هم با استاد محمدتقي جلساتي برگزار كرديم كه به نتيجه‌اي نرسيد اما از ايشان درخواست كردم مقاله يا يادداشتي براي انتشار به ما بدهند. لازم است يادآوري كنم اين يادواره‌ها مكتوب بود و همزمان گردهمايي و جلسات حضوري به مناسبت سالگردها به همراه نداشت. دهمين سالگرد هم مطالب جمع و كتاب در پنج هزار جلد منتشر شد كه در سال 66 در مدت كوتاهي فروش رفت. در خلئي كه احساس مي‌شد اين آثار شوري در حد خودش ايجاد كرده بود اما رفته‌رفته يعني دقيقا در سيزدهمين سال بود كه ديگر افرادي كه معمولا همكاري مي‌كردند كمتر تمايل نشان دادند. در سال 68 به تنهايي مقاله‌اي تنظيم كردم و نواري را هم كه در دست داشتم و منتشر نشده بود- از درس‌هاي شريعتي در مشهد- پياده كردم، نوار مربوط به يكي از سخنراني‌هاي دكتر، قبل از انقلاب در مشهد بود كه يادمان رفته بود در مجموعه آثار بگنجانيم. اين مجموعه هم در سه هزار جلد فروش خوبي داشت و استقبال زيادي شد. نخستين يادواره را «چاپخ» منتشر كرد و بعد «فرپخش» و «انتشارات الهام» ناشران ديگر ما بودند. فرپخش متعلق به زنده‌ياد دكتر توانايان فرد، استاد اقتصاد بود كه از دانشگاه اخراج شده بود - در اوايل دهه 60 -. ايشان تحصيل كرده انگليس بود، پيش از انقلاب به ايران آمد و سخنراني‌هاي بسياري درباره سوسياليسم و عدالت در اسلام انجام مي‌داد. نفوذ كلام داشت و از روشنفكران مطرح آغاز انقلاب بود. بعد از اخراج و بيكار شدن، در صندوق عقب ماشينش كتاب‌هايش را براي فروش اطراف دانشگاه و خيابان 16 آذر، عرضه و به اين واسطه امرار معاش مي‌كرد. كمي بعد از همين سال‌ها انتشارات فرپخش را تاسيس كرد كه من هم دو، سه سالي با ايشان همكاري داشتم. اما ارتباط ما قطع شد و بعد خبر‌دار شدم كه انتشارات را هم تعطيل كرده است. ايشان در 73 سالگي درگذشت، او چهره معروفي در زمان ما بود. رفته‌رفته با تغيير شرايط انتشار يادواره‌ها، اتفاق ديگري افتاد. «دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي دكتر شريعتي» به پيشنهاد يوسفي اشكوري و با ايده رضا عليجاني شكل گرفت كه فعاليت پژوهشي در حوزه نواديشي ديني را آغاز كرد. ابتدا شش نفر در منزل يوسفي اشكوري جمع شديم، اساسنامه‌اي تدوين شد و كار را صرفا فرهنگي تعريف كرديم، فقط در حوزه نظرات شريعتي و نوزايي كه به هيچ‌وجه رويكرد سياسي نداشت. در ادامه اين تلاش يكي از فعاليت‌هاي دفتر پژوهش‌ها معطوف به سالگرد‌هاي دكتر بود كه در حسينيه برگزار مي‌شد. هماهنگي‌هاي لازم با زنده‌ياد «ميناچي» انجام و مراسم برگزار مي‌شد. از سال 75 دفتر پژوهش‌ها متولي برگزاري اين سالگردها بود و زنده‌ياد «ميناچي» هم صميمانه همكاري مي‌كرد و با اقبال مخاطب هم روبه‌رو مي‌شد. در اين سالگردها در حوزه‌هاي مختلفي بحث‌هايي پيرامون ضرورت‌هاي نظري دكتر شريعتي ارايه مي‌شد. اين تلاش ادامه داشت تا سال آخر، يعني سال 86، در دوران رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد كه ديگر اجازه برگزاري جلسات در حسينيه داده نشد كه همچنان هم ادامه دارد.  بعد از اين سال‌ها بود كه سنت ديگري رايج شد و آن رفتن دوستداران و اقوام به خانه دكتر است. از زماني كه فرزندان دكتر به ايران بازگشتند، مراسم سالگرد دكتر شريعتي به طور نمادين در خانه همسرش و همچنين در «بنياد فرهنگي دكتر شريعتي» برگزار مي‌شود. در ادامه تورق دفاتر يادواره و محراب و ويژه‌نامه‌ها به نام‌هاي بسياري برخوردم، كساني كه در طول سال‌ها بخشي از فعاليت اجتماعي و فرهنگي جامعه ما را در حوزه انديشه شريعتي و روشنفكري ديني زنده نگه داشتند كه در اينجا به ذكر همين خاطره اكتفا مي‌شود تا مجالي ديگر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون