موجودي در زير اين لباس آراسته
سيد علي ميرفتاح
تا همين چند سال پيش، ماه رمضان كه ميرسيد، آمار جرم و جنايت هم پايين ميآمد. زندانها خلوت ميشد و دادستان و پليس و قاضي و زندانبان ميتوانستند لختي استراحت كنند و پا روي پا بيندازند. رمضان آدمها را سر عقل ميآورد تا بياعتباري دنيا را درك كنند، با برادران و خواهران خود مهربانتر شوند و بر ضعفها و ناتواناييهاي خود وقوف يابند. ما حقيقتا موجودات ضعيفي هستيم و ساعتي غذا نخوردن تاب و توانمان را ميگيرد. ما از هر موجود ديگري ضعيفتريم و همين كه ساعاتي آب و غذا به دهانمان نرسد، آن وقت است كه پلشتيهايمان خود را نشان ميدهند. همين بوي بد دهان بهتر از هر طبيب و حكيمي خبر از پليديهاي متراكم در درونمان و در دستگاه گوارشمان ميدهد. روزهاي ديگر اين پليدي را با خوشبوكنندهها لاپوشاني ميكنيم. اما رمضان فرصتي است تا بفهميم در زير اين لباسهاي آراسته چه موجودي را پنهان كردهايم. همين گرسنگي و تشنگي پليديهاي روح را هم رو ميآورد. سر يك چيز كوچك عصباني ميشويم و كظم غيظ نتوانيم. حال آنكه اصلا رمضان آمده تا در سايهاش ياد بگيريم بر خود مسلط شويم و ضعفها و سستيهايمان را كنترل كنيم. كنار اين همه گرسنگي و تشنگي، اين همه ادعيه و آداب و دستورات اخلاقي را تعبيه كردهاند تا از بركت «اندرون از طعام خالي داشتن»، نور معرفت پرتوافكن شود و ما حقيقتا آدمهاي بهتري شويم. خدا رحمت كند مادرم را وقتي ميديد كه با زبان روزه دروغ ميگوييم يا آنچنان كه شايسته روزهداران است رفتار نميكنيم «سگ دهن بسته» خطابمان ميكرد و به زبان خود حاليمان ميكرد كه از رمضان جز گرسنگي و تشنگي نصيبي نداريم.
راست ميگفت آن زن صافي دلِ آدابدان؛ نماز و روزه مالِ آدم شدن و راستگو شدن و مهربان شدن است. اگر بنا باشد در رمضان هم، خبرگزاريها همان دعواهايي را گزارش كنند كه قبلا گزارش ميكردند و اگر بنا باشد همانطوري كه قبلا براي هم سرِ جيفه دنيا و پست و مقام و تمناهاي نفس بهيمي، خط و نشان ميكشيديم، خط و نشان بكشيم- فوق فوقش براي ملاحظه رمضان قدري تعابير ديني قاطي دنياطلبيمان كنيم- معلوم ميشود كه دور از جان «سگ دهنبسته» را ميمانيم كه جز گرسنگي و تشنگي و ناراحتي از اين و آن و پرخاش به اين و آن نصيبي نداريم.
يادتان هست كه چند سال پيش بعدِ يكي از جديترين دعواهاي سياسي، امام(ره) به مسوولان عاليرتبه مملكتي چه گفت و چه هشدارشان داد؟ گفت معلوم شد كه هيچ كدام بر رمضان وارد نشدهايد. رمضان آمده و رفته و شما نصيبي از آن نبردهايد. حال و روز روزهدار و نمازگزار كه اين نبايد باشد. اتفاقا در مثنوي شريف داستاني هست كه گناهكاري براي رو گم كردن به نماز ميايستد و در غايت آلودگي قامت ميبندد: «بر سرش زد سيلي و گفت اي مهين/ ظاهر مرد نمازي باشد اين؟» نماز اقتضائاتي دارد، چنان كه روزه هم. اصلا مگر نه اينكه اين گرسنگي و تشنگي را تحمل ميكنيم براي اينكه طفل جانمان را از شير شيطان منفطم كنيم و بعد از آنش با ملك انباز كنيم؟ انبازي با ملك آيا همين چيزي است كه در جامعه جريان دارد و خبرگزاريها مخابره ميكنند و روزنامهها مينويسند؟ درست عينا همان كه گفت نه خاني آمده و نه خاني رفته، رمضان هم نه آمده و نه رفته.
قبلش دارم به خودم ميگويم كه اين رفتار و اين گفتار و اين سلوك، سلوك متناسب با رمضان نيست. رمضاني كه دروغمان را كم نكند، بيادبيمان را مهار نزند، با خلق- بلكه با مخالفانمان- مهربانترمان نكند، حال بدمان را خوش نكند، از صرافت دنيادوستي نيندازدمان، آزار زبانيمان را به ديگران كم نكند، خوشخلقترمان نكند، رمضاني است كه ما بر درش در زمره محرومانيم.
يك كلام ديگر بگويم و ختم كلام؛ رمضان ماه همدلي است. از قديمها اينطور بود. خدا ميگويد همدلي، پيغمبر ميگويد همدلي، آداب اسلامي ميگويد همدلي. رهبري تاكيد ميكند بر همدلي. ما نيز يك خط در ميان ميگوييم همدلي اما آيا اين چيزها كه ميبينيم و ميشنويم نامشان همدلي است؟ همدلي اين شكلي است؟
«پس چنان كن فعل كه آن خود بيزبان/ باشد اشهد گفتن و عين بيان.»