توكلي از بنيصدر ميگويد
خائن بود و عوام فريب
گروه سياسي| ميگويد: «تا اسم بنيصدر را آوردم، امام خنديد و فرمود درست ميشود و نگذاشت من حرف بزنم و باز هم بحث جنگ را مطرح و نصيحت كرد.» احمد توكلي، نماينده مردم تهران در مجلس در گفتوگوي مفصلي با فارس به بيان خاطراتي از چگونگي رييسجمهور شدن بنيصدر تا سقوط او پرداخت. توكلي علت اقبال عمومي مردم به بنيصدر را ناشي از «عوامفريبي» او ميداند و در تفسير اين خصوصيت ميگويد: «ايشان خودش را به عنوان مبارزي كه در فرانسه در تبعيد بود و در ايران فضاي كار كردن نداشت جا زد، در آن كشور نيز در خدمت امام بود، ضمن اينكه شهرت در تخصص نجات وضعيت اقتصادي كشور داشت و پرداختن به مسائل اقتصادي هم در آن برهه بسيار جدي بود. سخنگوي دولت شهيد رجايي يكي ديگر از مهمترين دلايل پيروزي بنيصدر را داشتن تيم قوي عنوان كرد و اظهار داشت: او تيم داشت و با تيمش فعال شد، اما يكي ديگر از دلايل اقبال عمومي مردم به او مواضع ضد ماركسيستياي بود كه اتخاذ ميكرد. در آن زمان نيروهاي انقلاب و خط امام، ماركسيستها را خطر جدي ميديدند و بنيصدر روي موج تمايل ضد ماركسيستي نيروهاي انقلاب و تودههاي ملت سوار شد و به مجلس خبرگان راه يافت. احمد توكلي در توصيف صحنه انتخابات در آن دوران ميگويد:«صحنه انتخابات خالي ماند و رقابت بين مرحوم حبيبي باحياي متينِ كم تحرك و بنيصدر پرتحرك حراف آغاز شد». سخنگوي دولت شهيد رجايي در توصيف شخصيت مرحوم حبيبي به نقل خاطرهاي ميپردازد: «مرحوم حبيبي به جامعه مدرسين رفته بود تا آنجا به اين سوال پاسخ دهد كه نظرش راجع به ولايت فقيه چيست يا سوالي به اين مضمون. مرحوم حبيبي پاسخ داد: «من به كليگويي افلاطوني اعتقاد ندارم و به صحنه نگاه ميكنم و حرف ميزنم». يعني پاسخي نداد كه آقايان جامعه مدرسين خوششان بيايد، ولي اگر بر فرض از بنيصدر چنين سوالي شده بود ميگفت: «مگر اداره كشور بدون ولايت فقيه امكانپذير است؟» يعني هم جواب داده هم نداده بود». توكلي با نقل خاطرهاي ديگر زواياي شخصيت عوامفريب بنيصدر را آشكار ميكند: «بنيصدر خدمت امام (ره) رسيده بود و با تلويزيون نيز هماهنگ كرده بود تا به محض خروج از اتاق امام(ره) مصاحبهكننده تلويزيون نزدش برود، دوربين سراغ بنيصدر رفت و از او پرسيد: نظرتان راجع به انتخابات چيست؟ او پاسخ داد: «از همين لحظه خودم را نامزد ميكنم» يعني ميخواست اينطور به ذهن متبادر كند كه من نزد امام رفتم و امام به من گفت كه كانديدا شوم». توكلي مهمترين عامل سقوط بنيصدر را خودپسندي و كبر بسيار او عنوان و تاكيد كرد: بسيار ادعا داشت، در مجلس خبرگان ميگفت اگر شما مجتهديد من اجتهدم! مثلا ميخواست فعل تفضيل بسازد! احمد توكلي در خصوص شايبه خائن بودن يا نبودن بنيصدر و اينكه برخي اعتقاد دارند بنيصدر قصد خيانت نداشت و اشتباه كرد، گفت: بايد ابتدا مفهوم «خيانت» را تعريف كنيد. اين ادعاي درستي نيست كه كسي بگويد او قصد خدمت داشت ولي اشتباه ميكرد. بنيصدر قدرتطلبي داشت و شاهد آن هم كارهايي بود كه ميكرد. دروغ ميگفت و مبانياش با مباني انقلاب يكي نبود. توكلي با اشاره به اينكه امام به خاطر مصالح كشور، خيلي از بنيصدر دفاع ميكرد، به اين تعبير كه دستش را عسل كرد و در دهان بنيصدر گذاشت اما او دست امام را گاز گرفت، خاطرهاي از امام را نقل كرد و ادامه داد: يك روز آقايان خامنهاي، هاشمي، يزدي، رجايي، پرورش، بنده و مرحوم محمد منتظري خدمت امام رفتيم. نوبت به من رسيد، به امام گفتم بنيصدر نوار پر ميكند، نامه سرگشاده عليه مجلس مينويسد و در ميتينگهايش مثل ميدان آزادي عليه مجلس حرف ميزند اما نوبت به ما كه ميرسد شما ميفرماييد هيچي نگوييد. امام گفت: شماها هم ميگوييد! ما تعجب كرديم و گفتيم ما كه خفه شديم از بس هيچ چيز نگفتيم. امام فرمود آن نامهاي كه آشيخ محمد (منتظري) نوشته است خوب بود؟ روز قبل محمد منتظري يك نامه محرمانهاي نوشته بود (از اين نامههاي محرمانه كه منتشر هم ميكرد) و در آن يك كيسه حسابي از بالا تا پايين بنيصدر را كشيده بود. براي ما تعجبآور بود كه امام آن نامه را خوانده بود و در جريان آن قرار داشت و آن را هم به حساب همه ما گذاشت. به اينجا كه رسيد، محمد منتظري خنديد و گفت حالا 100 تا او گفته يكي هم ما گفتيم. بعد امام شروع به نصيحت كرد و گفت كه جنگ است، بچسبيد به جنگ، از اين حرفها كوتاه بياييد نبايد اختلافي شكل بگيرد. ما هم دست از پا درازتر از اين جلسه بيرون آمديم.