معرفي كتاب «نگرشهاي ايراني»- بقايي ماكان
عناصر هويت ساز فرهنگ، شيرازه بند كتاب ملت هستند
عاطفه شمس/ در كتاب «نگرشهاي ايراني» نوشته محمد بقايي ماكان آمده است ايرانيان، چنان كه از شواهد تاريخي برميآيد سهمي عظيم در پروراندن انديشههاي بزرگ داشتهاند كه هرچند تحت عنوان كلي دنياي اسلام قرار ميگيرد ولي حقيقت اين است كه برآمده از روح و انديشه ايراني است. انديشههايي خاص سرزمين ايران يا برآمده از آن، نظير آراي افرادي چون غزالي، سهروردي، پورسينا، زكريا رازي، ابوريحان،
خواجه نصير و فارابي كه تاثيري شگرف بر فرهنگ و تمدن غرب و بالمآل تمدن آن داشتهاند. همچنين نويسنده كتاب، گفتوگوي تمدنها كه در سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته را مبين سهم بزرگ فرهنگ ايراني در گسترش مدنيت جهان ميداند و ميگويد اگر بخواهيم همه اتاقهاي آسمانخراش دانش و فرهنگ جهان را يك به يك بكاويم بيگمان نشاني از انديشه ايراني در بسياري از آنها خواهيم يافت. نگارنده در مقدمه «نگرشهاي ايراني» مينويسد؛ معمولا گفته ميشود نخستين كسي كه عقل و دانش را برابر توانايي دانسته و گفته دانايي همان توانايي است، فرانسيس بيكن است، حال آنكه اول بار فردوسي گفت كه دانايي و خرد اين توانايي را به انسان ميدهد تا جهان را آنگونه كه ميخواهد بسازد و اين انديشه او كه
«توانا بود هر كه دانا بود» به صورت مثل درآمده است. نويسنده، يعقوب كندي را پيش از فرانسيس بيكن مطرحكننده منطق استقرايي ميداند و معتقد است دانته در نگارش كمدي الاهي از «ارداويراف نامه» و شايد هم از «سيرالعباد» سنايي تاثيرپذيرفته است. به گفته بقايي ماكان و آنگونه كه خود در معرفي اثرش ميگويد «نسل امروز ايران در زمانهاي سر ميكند كه به واقع نياز به شناخت تاريخ، فرهنگ و انديشههاي برآمده از اين خاك دارد تا هويت خويش را بازيابد و خود را در عرصه حيات چنان بنماياند كه شايسته تاريخ پر بار اوست. كتاب حاضر، پيالهاي است از خمخانه اين فرهنگ با نگاههاي تازه به برخي موضوعات اصلي و عمده كه كمتر به آن توجه شده است. آنچه در اين مجموعه فراهم آمده متشكل از عناصر هويتساز ايراني است كه رگه مشترك موضوعات هر مبحث را شكل ميدهد».
نويسنده با اين پيشگفتار به نگارش كتاب «نگرشهاي ايراني» در قالب 44 عنوان پرداخته است؛ پيوند سنت با هويت ايراني، يلدا سنت مهرانگيز ايراني، از شيدان شيد تا نورالانوار، نوروز؛ ميلاد هويت ايراني، نوروز؛ مبارزي هميشه پيروز، اگر نوروز نميبود، اسطوره عمو نوروز، نوروز و آيينهايش، نوروز و آفرينندگي، نوروز در ادب فارسي، سيزده نوروز؛ منهاي اكاذيب به اضافه حقيقت، گردونه نوروز در گذر زمان، مهرگان و جلوههايش، معتزله؛ حلقهاي از سلسله سيادت ايراني، پوزيتيويسم ايراني، بازگشت به كدامين خويشتن، جريان روشنفكري در ايران، بخت اهل قلم، زبان مادر يا زبان مادري، نقش زبان فارسي به عنوان زبان ملي، از طلا تا مس (زبان فارسي در شبه قاره)، در باب جدانويسي افراطي، با آنان كه مفتون شهريارند،
لاله رخي با هويت ايراني، اينجا ايران است، خليج فارس و ملاي محبوب تاريخ، جامعه ايراني و توسعه فرهنگي، فرهنگ مطالعه و پژوهش در ايران، ايرانيان و تاريخ، بيهقي؛ نخستين گزارشگر، تاريخ هرودوت؛ كتابي بهتر از هيچ، غم در غياب خداوند، همايشي براي همايشها، آه؛ دارالفنون، دارالفنون تنها يادگار امير، من اين ويران سرا را دوست دارم، نقش دارالفنون در جنبش مشروطه، از وقايع اتفاقيه تا نيويورك تايمز، از گرده فردوسي تا شانه دهخدا، از خانه بتهوون تا مدفن فروزان فر، نيچه و انديشههاي ايراني، كرزوس روحاني نبود، ماندلا و آموزههاي ايراني.
بقايي ماكان ميگويد: «فصلهاي
44گانه اين كتاب گرچه داراي عنوانهاي مختلف هستند و به ظاهر به موضوعات متفاوتي ميپردازند ولي رگه مشترك همه آنها نگرشهاي ايراني است و پرداختن به اين عامل مهم، كه ميتوان در مجموع نام همه آنها را عناصر هويت ساز فرهنگ ايراني گذاشت. به خصوص اينكه اين فصلهاي 44 گانه چندان به لحاظ محتوايي به هم نزديك هستند كه انتهاي هر فصل آغاز فصل بعدي محسوب ميشود».
وي معتقد است ما در دورهاي زندگي ميكنيم كه هجوم تبليغاتي از خارج براي از بين بردن هويت ملي يا حداقل براي تضعيف آن سعي فراوان ميشود تا ميان مردم تفرقه و چنددستگي ايجاد كند و تنها راه مبارزه با چنين پديدهاي اين است كه جامعه به فرهنگ خودي و عناصر هويت ساز كه در تاريخ آن وجود دارد رجوع كند كه در واقع مانند چسبي، شيرازه بند كتاب ملت خواهد بود. هدف از تاليف «نگرشهاي ايراني» نيز يافتن عناصر هويت ساز بوده كه بسياري از آنها فراموش شده يا چنان كه بايد نمود پيدا نكرده است.