درباره برنامه «ماه عسل»
تلخ مثل زهر
مجيد ابهري
تكراري شدن برنامههاي مناسبتي در صدا و سيما، به ويژه در ماه مبارك رمضان كه مناسبترين فرصت براي خودسازي و رشد و تعالي است، باعث خستگي روحي و دلزدگي بسياري از مخاطبان ميشود. سريالها بهطوركلي همه درباره آدمهاي بدي است كه در يك ماه، ماهرمضان دچار تحولات تدريجي و تبديل به آدمهاي خوبي ميشوند. گاهي هم چاشني طنز به اين برنامهها اضافه ميشود تا در دايره سريالها و داستانهايي شبيه هم، كمي تنوع به وجود بياييد. اما در كنار اين سريالهاي تكراري، مديران
صدا و سيما در پربينندهترين ساعت تلويزيون و در نزديكي افطار، آنتن را به برنامهاي دادهاند كه نه تنها تغيير مثبت در مخاطبان ايجاد نميكند كه حتي براي نوجوانان و جوانان هم الگوي رفتاري منفي است؛ برنامه «ماه عسل» كه برخلاف نامش به زهري تبديل شده و اضطراب و نگراني را به جامعه منتقل ميكند. در شرايطي كه بهترين فرزندان جامعه از نخبگان انقلابي تا استادان دانشگاه در رسانه ملي ممنوعالتصوير شدهاند، سلطان وحشت با كارنامهاي پر از قتل، آدمربايي و جنايت به برنامه دعوت و توسط مجري برنامه تطهير داده ميشود و براي جوان و نوجواني كه هنوز درك و دريافتش از جامعه به بلوغ كامل نرسيده، به نمايش ميگذارند تا نتيجهاي منفي و پر از گزارههاي اشتباه به وجود بيايد. از طرف ديگر پسري را كه به خاطر اثبات عشقش از بلندي ميپرد، بدون هيچ تحليل روانشناختي مقابل چشم ميليونها دختر و پسر جوان اين سرزمين قرار ميدهند تا آموزههاي غلط اجتماعي به آنها منتقل شود و هيچكسي هم نيست كه بپرسد اين چه تحول و تغييري است كه نتيجه مثبت ندارد و چرا روانپزشك، رفتارشناس و كارشناسي به اين برنامه، سوژههايش و پيامرساني اشتباه نظارت نميكند. در بهترين ساعت آنتن، به جاي آنكه برنامهاي مبتني بر پيشگيري از آسيب اجتماعي، كارشناسي شده و دقيق پخش تا پيامي درست منتقل شود و فرهنگسازي كه رسالت اين سازمان است انجام شود، بايد شاهد برنامهاي باشيم كه مجري برنامه افراد را به خاطر گذشته غيرقانوني و تلخ خود دعوت ميكند و با رفتارها و سوالهاي نمايشي و فيگورهاي مصنوعي، مردم را تلخكام ميكند. در جامعهاي با وجود اينهمه استعداد، اينهمه چهره برتر دانشگاهي و نخبه، در جامعهاي كه فرزندان شهدا و جانبازان اين روزها مدارج علم و پيشرفت را طي ميكنند، كدام كارشناسي به اين نتيجه رسيده كه با نمايش چهره تلخكامي، اضطراب و رفتارهاي هيجانزده، ميشود فرهنگسازي كرد و به جوانان و نوجوانان پيامي درباره بلوغ رفتاري و اجتماعي داد. اگر حتي يكنفر از جواناني كه پاي اين برنامه مينشيند با اين برنامه سراسر پيام منفي، به انحراف و ناهنجاري كشيده شود، چه كسي جوابگو است؟ قصد ما زير سوال بردن همه برنامهها نيست. اما اگر مديران رسانه ملي چند صاحبنظر را براي تحليل دعوت كنند، متوجه ميشوند برنامههايي از اين دست، به جاي كاربرد فرهنگرساني، تقويت روحيه اميد و انگيزه اجتماعي و تربيت جوانان و نوجوانان، تنها به افزايش اضطراب و تنش اجتماعي، تلخكامي و نگراني پدر و مادرها ختم ميشود.