نور اميد در تونل
اولين آن سقوط كارايي دولت يكدست و دوم نيز اعتراضات پاييز و بالاخره مساله مسموميتها و در آخرين گام نيز توافق با عربستان در چين و كوششهاي جدي براي احياي برجام. وجود نارساييهاي اقتصادي و فقر و فساد به علاوه گزارههاي رايج و شايع شبه علم و ضد علم در حوزه سياست و اقتصاد و پزشكي و اجتماعي و... و روشن شدن ابتذال آنها نيز نقش موثري در اين تحول داشته است. اين مهمترين نقطه تحول در سال ۱۴۰۱ بوده كه فرآيند تكميل آن در سال ۱۴۰۲ رخ خواهد داد. نقطه تحول ديگر توافق با عربستان در چين است. معناي اين توافق چيست؟ پاسخ اين است كه ساختار سياسي غيرمنعطف و متصلب نيست. در برابر واقعيات بيروني واكنش نشان ميدهد، واكنشي براساس بازي بردـبرد و نه لزوما تسليم و نه لزوما زيادهخواهانه. اتفاقا اين ساختار قادر است كه همه حاميان خود را در اين مسير به خط كند. نمونه آن نحوه مواجهه روزنامه كيهان با اين توافق است كه در ذهن كسي نميگنجيد. لازمه اين توافق، آمادگي و پذيرش طرف مقابل نيز بوده است. فقط يك نكته ظريف وجود دارد كه اين توافق با حضور واسطه يا كاتاليزور سياسي صورت گرفته است. ما در جريان تحولات سياسي داخلي نيز ميتوانيم همين الگو را مدنظر داشته باشيم، اينكه راه تفاهم و سازش را بايد باز كرد. اگر منتقدان قدرتمند و قادر به بسيج آن باشند و دست قدرتمند خود را براي تفاهم دراز كنند، جفت خود را پيدا ميكنند. دير و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. از سوي ديگر تحول فكري نزد اغلب مردم و منتقدين نيز در سال ۱۴۰۱ به مرحله كيفي رسيد و بازگشتناپذير مينمايد. اين تحول نيز ابعاد گستردهاي دارد كه پرداختن به آن مجال ديگري ميطلبد. اگر با اين رويكرد نگاه كنيم و با نتيجهگيريهاي آن موافق باشيم، سال ۱۴۰۱ را ميتوان سال پايه براي عبور از بحران و رسيدن به پايان تونل نااميدي و ورود به عرصه اميد و روشنايي دانست. اميدوارم چنين بشود.