علمگرايي به جاي آزمون و خطا
مرتضي افقه
زنجيرهاي از حوادث مختلف در اقتصاد ايران به صورت بحران نمايان ميشوند كه همگي برآمده از يك مشكل بنيادين است و آن اينكه اصل شايستهسالاري و تخصصگرايي در اقتصاد ايران اجرا نميشود. بازار سهام كشورمان اين روزها با مشكلات عديدهاي روبه شده است. شاخص بازار سرمايه پس از دورهاي رشد، نزولي شد تا پس از سال 99 يك بار ديگر، صاحبان سرمايه در اقتصاد ايران نزول را تجربه كنند. به نظر ميرسد كه ريشه مشكلات بازار سرمايه در ايران ناشي از فقدان سرمايهريزي درست در اقتصاد است. دولتها يكي پس از ديگري ميآيند و ميروند، بدون اينكه برنامه و راهبرد مشخصي براي نظم و نظامات بازارها ارايه شده باشد. در ايران بيشتر از تخصص به حواشی توجه ميشود و بيشتر از شايستگي به روابط خارج از محدوده. اين ميشود كه اقتصاد را مجموعهاي از مشكلات در بر ميگيرد كه زيان آن به طور مشخص متوجه مردم ميشود. سالهاست كارشناسان از ضرورت علمگرايي و تخصصمحوري صحبت ميكنند، اما همچنان افرادي به عنوان تصميمساز اقتصادي معرفي ميشوند كه نسبتي با علم اقتصاد ندارند. حضور علي صالحآبادي در راس بانك مركزي بدون تخصص و تجربه لازم، بخشي از مشكلات ريشهاي در اقتصاد ايران را نمايان كرد. اين روند در خصوص ساير وزارتخانههاي اقتصادي مهم هم همين گونه است. افرادي در راس وزارتخانههاي كليدي حضور دارند كه تجربه و تخصص لازم براي اداره اين حوزههاي سرنوشتساز را ندارند. اين گونه ميشود كه بازار ارز، بازار سكه، خودرو، مسكن و بازار سهام با نوسانات و ركود مستمر مواجه هستند و ظرفيتهاي كشور در اثر تصميمات اشتباه اتلاف ميشود. مردم اين روزها ميخواهند بدانند تا چه زماني قرار است نشانههاي ركود، نوسان و تلاطم در بازارهاي كشور لانه كند و چه زماني قرار است نشانهاي از ثبات در اين اقتصاد نمايان شود.