گزارش اختصاصی «اعتماد» از جشنواره فیلم کن - 1
به دنبال سنتهاي قديمي و بيطرفانه
لادن موسوي
جشنواره كن امسال سهشنبه ١٦مه، برابر با ٢٦ ارديبهشت با برگزاري مراسم افتتاحيه و نمايش فيلم «ژان دو باري» «ماي ون» از فرانسه آغاز به كار كرد.
زماني كه هنرمندان در اقصينقاط دنيا و ديگر جشنوارههاي بزرگ مثل برليناله، به دنبال برابري حقوق زنان و جريانات «من هم» و «زن، زندگي، آزادي» هستند، جشنواره كن و البته مدير جنجالياش «تيري فرمو»، هنوز اما انگار به دنبال سنتهاي قديمي و البته بيطرفانه هستند. اولين نشانه اين نگاه پوستر جنجالي امسال كن است. پوستري با عكسي از هنرپيشه قديمي و معروف فرانسوي «كاترين دنوو» كه دستش را در موهايش كرده است. اگر تا چند سال گذشته «كاترين دنوو» فقط براي بازيهاي بهيادماندنياش در شاهكارهاي كلاسيك مثل «دافعه» «رومن پولانسكي» يا «زيباي روز» «لويي بونوئل» معروف بود، امروزه بيشتر به دليل حرفها و عقايد جنجالياش درباره زنان مورد توجه است. در سال ٢٠١٨، در بحبوحه ماجراهاي جهاني «من هم» مخصوصا در سطح سينماي جهاني، صد زن مطرح فرانسه در نوشتهاي كه در روزنامه «لو موند» (يكي از مهمترين و پر اعتبارترين روزنامههاي فرانسه) چاپ شد، از «من هم» و انقلاب زنان انتقاد كردند. اين صد نفر كه «كاترين دنوو» از بنامترين آنهاست جنگي را با ديگران كه خواهان برابري زنان و مردان بودند آغاز كردند كه از آغاز انتهايش مشخص بود.
چندي بعد «كاترين دنوو» كه متوجه اثر بهشدت منفي اين نامه سر گشاده بر وجهه و تصويرش شده بود، سعي كرد كه خود را قرباني اشتباه و سوءتفاهم نشان دهد كه البته تاثير چنداني نداشت. نام او در آن نامه در تاريخ سينما به مانند لكهاي، تا هميشه بر دامن اين بازيگر قديمي و توانا خواهد ماند. انتخاب او براي پوستر امسال جشنواره كن كه برگزاركنندگان ميگويند «از جشنواره امسال و فيلمها و مهمانهايش محافظت خواهد كرد» حتي اگر به دليل بازيهاي بينظيرش در شاهكارهاي سينماي كلاسيك هم باشد، باز هم نشان از بيذوقي و وقتنشناسي جشنواره كن و مديرانش دارد. همانطور كه اسم «كاترين دنوو» پاي آن نامه در حافظه تاريخ خواهد ماند، بيطرفي جشنواره كن در اين هنگام نيز قطعا در حافظه تاريخ خواهد ماند.
ديگر اتفاق اما انتخاب فيلم افتتاحيه امسال جشنواره است كه آنهم به نوبه خود سوالبرانگيز بود. هرچند كه فيلم افتتاحيه هيچگاه شاهكار نيست و معمولا كسي خيلي حرفي از آن نميزند، انتخاب امسال جشنواره «ژان دوباري» اما به دليل بازيگر نقش اول آن «جاني دپ» كه داستان طلاق جنجالياش با زن سابقش، همين چند ماه پيش، تيتر اول تمام اخبار جهان بود، باز هم عجيب است. هرچند كن با گفتن: اين فيلم ساخته كارگرداني زن است، قصد توجيه اين انتخاب را دارد! شروع جشنواره اما با فيلمي با بازي اين بازيگر محبوب اما كه فيلم خشونتهاي خانگيش نسبت به همسرش مانند سريالهاي تلويزيوني، مدتها سر تيتر اخبار جهان بود، در بهترين حالت باز هم نشان از كمهوشي و كجسليقگي جشنواره كن دارد؛ جشنوارهاي كه همچنان مهمترين و قدرترين جشنواره فيلم جهان است اما ديگر جشنوارهاي سياسي محسوب نميشود.
جشنوارهاي كه در سال ١٩٦٨ و در هنگام انقلاب فرهنگي و اجتماعي فرانسه جايگاه و تريبون اعتراض سينماگران بنام آن زمان مانند ژان لوك گدار بود، چند سالي است كه زير نظر مدير جديدش «تيري فرمو» تصميم گرفته كه بيشتر به سمت هاليوودي شدن برود و ستارهها و فيلمهاي پرهزينه امريكايي و نگاه صنعتي را به نگاه هنري و سياسي ترجيح ميدهد. جشنواره كن در مراسم افتتاحيه نه از جنگ روسيه و اوكراين حرفي به ميان آورد و نه ايران و افغانستان و نه حتي تظاهرات داخلي فرانسه كه همچنان بهشدت ادامه دارد.
جشنواره كن اين روزها بيشتر به مهماني بزرگي شبيه است كه بزرگان سينما، اسمهايي تكراري مانند «نوري بيلگه چيلان»، «ناني مورتي»، «ويم وندرز»، «كن لوچ» و ... و البته دوستان «تيري فرمو» مانند «ونسان لندن»، «ايزابل هوپرت» و.... هر سال و هر سال به آن دعوتند. جشنوارهاي كه سالها كاشف سينماگران جوان و گمنام جهان و معرفيشان به دنيا بود، حالا ديگر به غير از استثنا، جايي براي جوانان و ناشناسان در بخش مسابقه اصلي ندارد يا خيلي كم دارد. هرچند هنوز ميتوان از وجود بخش مسابقه جنبي كن «نوعي نگاه» خوشحال بود. اين بخش كه داورها و سالن مخصوص به خود «دبوسي» را در مدت جشنواره در اختيار دارد، امروزه نقش كاشف و معرفيكننده فيلمها و كارگردانان جديد را به تنهايي بر عهده دارد. فيلمها و كارگرداناني كه همانطور كه از اسم اين بخش مشخص است، نگاهي متفاوت و جديد را دنبال ميكنند.
افتتاحيه جشنواره امسال مثل هر سال با معرفي داوران بخش اصلي جشنواره شروع شد. رييس داوران جشنواره امسال «روبن استلند» است. اين كارگردان جزو كلاب خاص اندك كارگردانان برنده دو نخل طلاي جشنواره كن است؛ نخلهايي كه در فواصل خيلي كوتاهي به دست آورده است. او اولين نخل طلاي خود را در سال ٢٠١٧ براي فيلم «مربع» به دست آورد. پارسال هم نخل طلاي دوم خود را براي فيلم «مثلث غم» كه كمدي سياه درباره طبقات اجتماعي است برنده شد .
او سخنراني كوتاه خود روي صحنه را معطوف به بزرگداشت سينما كرد. «استلند» گفت: «امروزه بيش از ٤٥ ميليارد دوربين در جهان وجود دارد. اين يعني كه ما امروزه بيشتر از هر وقت از دوربين و در نهايت تصوير براي برقراري ارتباط با يكديگر استفاده ميكنيم. اما هيچ صفحه و موقعيتي جاي سالن تاريك سينما را نميگيرد. تفاوت و يگانه بودن اين تجربه از نظر فيزيكي است. جايي كه همه در سكوت و تاريكي به يك صفحه نگاه ميكنيم. جايي كه نفر كناريمان را نميشناسيم، اما در كنارش به تماشا و تجربه احساسي جديدي دست ميزنيم.»
ديگر اعضاي هيات داوران كه امسال در كنار «روبن استلند» حضور دارند «مريم توزاني» كارگردان مراكشي، «دنيس منوشه» بازيگر فرانسوي، «رونگانو نيوني» سناريست و كارگردان بريتانيايي- زامبيايي، «بري لارسون» بازيگر و كارگردان امريكايي، «پل دانو» ديگر بازيگر امريكايي، «عتيق رحمان» نويسنده افغان، «دامين زفرون» كارگردان آرژانتيني و بالاخره «جوليا دوكورنو» كارگردان فرانسوي هستند. اين ٩ هنرمند امسال، وظيفه سنگين داوري بخش اصلي مسابقه جشنواره را بر عهده دارند .
بعد از اجراي گروه «گابريلز» كه آهنگ «در كنارم بايستی» را روي صحنه اجرا كردند نوبت به اهداي نخل افتخاري امسال جشنواره رسيد.
امسال اين جايزه را بازيگر و تهيهكننده معروف امريكايي «مايكل داگلاس» از دست همكار همميهن خود «يوما تورمان» به دليل يك عمر فعاليت هنري در سينما به دست آورد. «يوما تورمن» در هنگام اهداي جايزه گفت: «نخل افتخاري به كساني داده ميشود كه تاثيري بسزا، عميق و ماندني بر سينما گذاشتهاند و من كسي را سزاوارتر از «مايكل داگلاس» براي بردن اين جايزه نميدانم.» «مايكل داگلاس» هم گفت: بعد از سالها بيماري و اپيدمي جهاني و جنگهايي كه جهان را پاره پاره ميكنند، اين جشنواره بيشتر از هر زمان به ما يادآور روشنايي و تمام چيزهاي مثبت است. «داگلاس» از پدرش ياد كرد كه باعث حضور او در سينما شده و از همسرش، بازيگر معروف «كاترين زتاجونز» براي بودنش در تمام اين سالها قدرداني كرد.
و در آخر «كاترين دنوو» روي صحنه در كنار «مايكل داگلاس» حاضر شد تا هر دو در كنار هم جشنواره كن امسال را افتتاح كنند.
فيلم افتتاحيه، «ژان دوباري» بعد از مراسم به نمايش درآمد. فيلمي برگرفته از داستان واقعي معشوقه لويي پانزدهم، پادشاه فرانسه. ژان دختري روستايي كه با بلندپروازي به كاخ ورساي دست پيدا ميكند و سوگولي پادشاه ميشود. شوكت و جلالي كه با مرگ پادشاه و اخراجش از كاخ به پايان ميرسد. از بازي متوسط «جاني دپ» كه تمام تمركزش گويا بر تلفظ صحيح و بدون لهجه زبان فرانسه است، شايد بشود گذشت، از بازي و كارگرداني بد «ماي ون» اما نه! اين كارگردان فرانسوي كه فيلمهايي تحسينشده مانند «پليس» و «شاه من» را در كارنامه خود دارد، متاسفانه بار ديگر تصميم اشتباه بازي در فيلم خودش را تكرار كرده است. «ماي ون» در نقش معشوقه زيبا و جذاب شاه كه با يك نگاه دل او را ميبرد و با عشوه و لوندي جاي خود را به عنوان سوگلي در كاخ شاه، براي سالها باز ميكند، بيشتر جنبه كمدي به خود گرفته است. زيبايي قطعا سليقهاي است، اما با هر سليقهاي كه به فيلم و مخصوصا صحنه برخورد اوليه «ماي ون» (ژان) با پادشاه نگاه كنيم، نميتوان زيبايي خيرهكنندهاي در او ديد كه شاه را در مقابل خود مبهوت نگاه دارد. از اين هم كه بگذريم، بازي سرد و بيروح «ماي ون» كه هميشه همينگونه است هم تو ذوق تماشاگر ميزند. و البته بازي در فيلمي تاريخي، با تمام سختيهاي طراحي صحنه و لباسي كه به همراه دارد، باعث شده كه اين كارگردان كاربلد، اينبار در كارگرداني فيلمش هم بيدقت باشد. اينگونه شده كه تقريبا نيمي از فيلم، صحنههايي جدا و تك به تك شده است. پس از پايان هر صحنه، تصوير به سياه فيد ميشود، تا صحنهاي جديد، در زمان و مكاني جديد و صداي راوي شروع شود. اين صحنهها به هم انگار با سنجاق وصله پينه شدهاند، بنابراين فيلم شل و وارفته است. حكايت زندگي كامل «ژان دوباري» از بچگي تا ميانسالي، در كمتر از دو ساعت قبول شرطي سخت و شايد نشدني است. «ماي ون» اين شرط را قطعا و كاملا باخته است. نتيجه تلهفيلمي است كه اگرچه سر و ته دارد، اما از سر تا تهش، تا بازي بازيگرانش، همه و همه وصلههاي نابهجايي هستند كه مثل تيكههايي ناجور به هم وصل و رفو شدهاند.
هر چند هيچكس انتظار خاصي از اين فيلم خارج از مسابقه نداشت، اما «ماي ون» موفق شد تا حتي همين سطح پايين توقعات را هم برآورده نكند .
بعد از اين شروع عجيب و غريب و نابهجا، اميدوارم كه فيلمهاي مسابقه و فردا غافلگيرمان كنند!