نگاهي به نمايش «دقيقا 9 سال و 3 ماه و 20 روز پيش كجا بودي؟» اثر سيد فرشاد هاشمي
نور بر تاريكي
محسن آزموده
9 سال و 3 ماه و 20 روز پيش؟ تو بگو هفته پيش، اصلا همين ديروز. اكثر ما يادمان نميآيد. اتفاق ويژهاي بايد باشد كه آدم روز و محل وقوع آن را بعد از اين همه سال به خاطر داشته باشد، خيلي خيلي خاص و حايز اهميت كه هرگز از ياد نرود. شوربختانه، بله شوربختانه براي مرد روي صحنه اين اتفاق رخ داده. ظهر آن روز در خانه، در حالي كه قابلمه قورمه سبزي روي اجاق گاز قل ميزده، با همسرش مشغول يافتن نامي براي نوزاد در راه بوده و عصر هنگام خريد با همسرش، گرفتار شلوغيهاي خيابان ميشوند. او با چشمان خودش ميديده كه همسر باردارش چطور كتك ميخورد و او داد ميزده كه نزن... حاملهست، حاملهست، حاملهست...
پيشفرض ناگفته دو پرده اول از نمايش چهار پردهاي سيد فرشاد هاشمي اين است كه دستكم برخي آسيبديدگيهاي رواني و عصبي به علت شرايط نامساعد بيروني و محيطي و رخدادهاي نامطبوع و خشن عارض ميشوند. جوان سرباز پرده دوم تا پيش از اعزام به خدمت سربازي مثل همه است، جواني از طبقه متوسط كه بعد از گذراندن تحصيلات متوسط، به دنبال عشق و علاقهاش در دانشگاه عكاسي ميخواند، اما در پايان دوره كارشناسي، بايد به خدمت سربازي برود. استفاده از او و تخصصش در پستي عجيب و غريب و نيازمند آدمي باتجربه و آماده، يعني عكسبرداري از قربانيان سوانح رانندگي، او را به مرز جنون ميرساند. به نظر ميرسد بيماران رواني دو پرده بعدي نمايش زمينههاي موروثي ابتلا به آسيبديدگي رواني را داشتهاند، اما در اين دو مورد هم نوع برخورد جامعه و محيط در پيشرفت بيماري موثر است. در واقع در نمايش «دقيقا 9 سال و ...» شاهد آسيبپذيري آدمها هستيم، موجوداتي كه شايد در نگاه اول بسيار قدرتمند و پر مدعا بنمايند، اما در كوران حوادث و رويدادها سخت شكنندهاند و گاه با تلنگري دچار فروپاشي رواني ميشوند. نكته مهم روايتهاي چهارگانه نمايش اين است كه تقريبا همه ما در معرض اين آسيبها هستيم و اگر كمي فكر كنيم، آدمهاي زيادي دور و اطرافمان مييابيم كه به مشكلاتي مشابه و بلكه حادتر مبتلا هستند. متاسفانه ناملايمات و سختيهاي روزگار، اين روزها تعداد اين افراد را بيشتر كرده و توجه و پرداختن به آنها را ضرورتتر. فرشاد هاشمي در بازگويي قصه اين آدمها موفق است. او در يك ساعت، روي صحنهاي تاريك و كاملا بيپيرايه، يك تنه چهار شخصيت بيمار را بازي ميكند و قصه آنها را با كمك كلمات، ژستها و حركات بدن و صورت و با شيئي كه گاهي صندلي است، روايت ميكند. نمايش «دقيقا 9 سال...» بازگوكننده رنج بشري است و ميكوشد گوشهاي از ناهمواريهاي زندگي انساني را نشان دهد. تماشاي اين موقعيتها البته كار سادهاي نيست، به خصوص كه كارگردان-نويسنده-بازيگر هوشمندانه ميكوشد مخاطبان را نيز وارد عرصه نمايش سازد و در جاهاي مختلف با آنها تعامل ميكند. اما مسكوت گذاشتن وضعيت اين انسانها نيز اخلاقي نيست و اين نمايش تلاش كرده، نوري بر جهان تاريك و آشوبناك آنها بتاباند.
نمايش «دقيقا 9 سال و 3 ماه و 20 روز پيش كجا بودي؟» با نويسندگي، كارگرداني و بازي سيد فرشاد هاشمي، كاري از گروه تئاتر ايستاده، فعلا آخر هفتهها، پنجشنبه و جمعه، ساعت 18 تا 19 در سالن نمايش تماشاخانه ملك اجرا ميشود.