ناگفتههاي نژادفلاح از 15 سال حضور در پرسپوليس و شرايط امروز باشگاه در گفتوگو با «اعتماد»:
تاج و ساكت در كار بازار آهن هستند و نظراتشان هم به درد بازار آهن ميخورد نه فوتبال
رفتاري كه با علي دايي شد شايسته اسطوره كشورمان نبود
به گزارش «اعتماد» محمدحسين نژادفلاح يكي از باسابقهترين اعضاي هياتمديره باشگاه پرسپوليس به حساب ميآيد. نژادفلاح كه در سوابقش دو دوره نمايندگي مجلس هم به چشم ميخورد با چندين مدير سابقه همكاري دارد و زماني كه پرسپوليس در شرايط خوبي قرار نداشت در مدت زمان كوتاهي كه سرپرستي مديرعاملي اين باشگاه را برعهده داشت پاي برانكو را به ايران باز كرد تا در دوران باشكوه پرسپوليس نقش پررنگي داشته باشد. نژادفلاح از زمان حضور برانكو در پرسپوليس حرفهاي زيادي دارد و مصاحبهاي كه قرار بود در خصوص قوانيني مثل سقف قرارداد براي باشگاهها باشد تحتالشعاع حرفهاي عضو سابق هياتمديره پرسپوليس قرار گرفت و در ابعاد وسيعتري براي همراهان خوب «اعتماد» به رشته تحرير درآمد. در ادامه مصاحبه اختصاصي «اعتماد» با محمدحسين نژادفلاح را بخوانيد.
مدتي بود از شما خبري نداشتيم. قرار نيست به عنوان يكي از اعضاي هياتمديره به پرسپوليس ملحق شويد؟
كارمند وزارت ورزش هستم و فعلا كه فرصت اين اتفاق پيش نيامده است.
شما يكي از باسابقهترين اعضاي هياتمديره پرسپوليس هستيد .
من با مرحوم عباس انصاريفرد و محمدحسن انصاريفرد و حبيب كاشاني در دو دوره و رويانيان هم در دو دوره و داريوش مصطفوي همكاري داشتم و در نهايت هم خودم به عنوان سرپرست در اين تيم فعاليت كردم.
بيتعارف بگوييد در جلسات هياتمديره، اعضا فقط چاي و بيسكويت ميل ميكنند يا در تصميمات تاثيرگذار هستند؟
نه. حداقل در دورههاييكه خودم بودم، نميپذيرم. دورههايي كه كوتاه هم نبود. شايد نزديك به پانزده سال عضو هياتمديره پرسپوليس بودم. به عنوان مثال در دوره مديريت كاشاني، آقاي سعيد لو بود كه در آن زمان معاون اجرايي رييسجمهور بود و محمد مايلي كهن و محمدحسن انصاريفرد و من و حسين فدامالك كه آن زمان هم معاون رييسجمهور بود حضور داشتيم. چه كسي ميخواست براي ما تصميم بگيرد؟ همه در بالاترين سطح بودند. در دورههاي قبل هم همينطور. در مجموع من اين حس را نداشتم كه هياتمديره به اصطلاح ماشين امضا است! نه. در تصميمات تاثيرگذار بودند. ميدانيد كه عمدهترين تصميم كه همان انتخاب مديرعامل است وجه اشتراكش همان است كه همه حق اظهارنظر دارند. نهايتا وزير ورزش يا رييسجمهور به خصوص در دوره احمدينژاد نه آنكه بخواهد دخالتي كند اما بيتاثير نبود. يعني نظرات را ميپرسيدند. بهتر است اينطور بگويم كه در جريان تصميمگيريها قرار ميگرفتند.
نظر هواداران تا چه اندازه در تصميمات مديريتي باشگاهها تاثيرگذار است؟
صد در صد. به معناي واقعي تاثيرگذارترين عامل در تصميمات كلان هواداران هستند. خودم با تمام احترامي كه براي حميد درخشان قائل بودم و هستم بايد در اينجا بگويم قبل از آمدن درخشان رفتار خوبي با علي دايي نشده بود و آن تصميم و رفتار شايسته اسطوره فوتبال ما نبود و يك جوري حرمتشكني نسبت به آقاي دايي شد. برگرديم سر اصل صحبت. وقتي آمدم فقط آقاي درخشان را به يك نكته توجه دادم: گفتم نه نظر من اين است نه نظر هياتمديره و نه نظر روسا اين است. گفتم آقاي درخشان صداي هواداران را ميشنويد؟ گفت بله. گفتم شما چهره دوستداشتني براي من هستي نظر شما چيست؟ ايشان فضا را باز گذاشت و به طرف استعفا رفت تا من بتوانم تصميم بگيرم. تاكيد ميكنم سكوها تعيينكنندهترين عامل است. گاهي مديران سطح بالا مثل وزير يا نمايندگان مجلس يا معاونين رييسجمهور و شخص رييسجمهور ميگويند آيا نظر هواداران را ميپرسيد يا شنيديد يا در مطبوعات ديديد؟ هميشه يك نگاه جدي به هواداران وجود دارد هرچند بعضيها گاهي از هوادار سوء استفاده ميكنند.
چطور؟
مثلا ميگويند صداي هواداران را ميشنويم اما تصميماتشان دلبخواه هواداران نيست ولي خودم هرجا بودم تعيينكنندهترينعامل هوادار بود. البته منظور هوادار سكوها است. منظور يك سكو با چند تا ليدر نيست. ممكن است يك جايي چندتا ليدر نظري داشته باشند اما يك جا ميبينيد جريانسازي نشده و هوادار به معناي واقعي خسته شده از موضوعي و صدايش را تبديل به فرياد ميكند تا مسوولان بشنوند. من نه تنها صداي هوادار برايم اهميت داشت و آن را وظيفه ميدانستم بلكه پچپچ هواداران هم برايم اهميت داشت تا قبل از اينكه به فرياد تبديل شود صداي آنها را بشنويم و ببينيم هواداران چه ميخواهند.
به علي دايي و برخورد بد با او اشاره كرديد. تصميم كنار گذاشتن او از پرسپوليس فوتبالي بود؟
من نبودم اما اگر بودم قطعا نميگذاشتم چنين اتفاقي رخ دهد. درباره غيرفوتبالي رفتن او هم چون نبودم نميتوانم اظهارنظر كنم. من هم مثل شما شنيدهها دارم و تحليل دارم. فقط اين رفتار با يك اسطوره را بسيار بد ميدانم و هيچ توجيهي را براي آن نميپذيرم. حالا ميخواهد هركسي اين تصميمات را بگيرد براي كنار گذاشتن يك اسطوره فقط بايد دليل فني داشته باشيد.
حضور برانكو هم خواست هواداران پرسپوليس بود يا تصميم شخص شما؟
نميشد كه به هواداران بگوييم كه چه كسي را ميخواهيم بياوريم. قطبي و برانكو دو گزينه من بودند و رفتم به طرف پيشكسوتان و جلسات متعددي با آنها گذاشتم. اولين جلسه با خود درخشان بود. او فرصت ميخواست و ميگفت طارمي و نوراللهي و عليپور... بازيكنان بزرگي ميشوند و سر سوزني روي اين قضيه ترديد نداشت اما هوادار به او فرصت نميداد و اگر شرايط درخشان را درك ميكردند آن شكل مجبور به استعفا نميشد. با آقاي پروين هم حرف زدم و او چون علاقه زيادي به شاگردانش دارد، گفت مگر نميشود با حميدخان ادامه داد؟ به او فرصت دهيد اما به آقاي پروين گفتم هواداران نميخواهند. هواداران با ورود من خواهان تغييرات بودند. با پيرواني و بسياري ديگر از پيشكسوتان حرف زدم و مديران قبلي هم گزينههاي من را پذيرفتند. يعني قطبي و برانكو. من به چلنگر كه از همسايههاي قديمي ما هست موضوع برانكو را گفتم و حتي به وزير هم نگفتم تا رسانهاي نشود و خودم اقدام به تهيه بليت كردم و هدايتي را هم در جريان قرار دادم براي تامين پيشپرداخت احتمالي .
قرارداد خوبي هم در آن زمان با برانكو بستيد كه شبيه به تركمنچاي نبود!
شرط برانكو اين بود كه هيچكدام از اعضاي كادر قبلي نبايد بماند. آن زمان بعضي از دوستان كادر فني از من دلخور شدند چون توقع داشتند آنها را حفظ كنم اما متاسفانه نتوانستم چون تصميمگيرنده برانكو بود. برانكو روي فرد خاصي نظر منفي نداشت. منظورش اين بود تركيب بايد جديد باشد و اگر از نفرات قبلي بمانند شرايط را دوست ندارم. اين از شروط برانكو بود كه پذيرفتيم. برانكو ميخواست فضاي قبلي تيم فراموش شود و ميگفت اگر قبليها باشند تيم دوگانه ميشود و يكدلي شكل نميگيرد. اما من آن زمان شرطي براي او گذاشتم. قراردادهاي مختلف خارجي را ديده بودم و ترسي از اين قراردادها داشتم. يك سمت اين قرارداد خب من بودم و پنجاه درصدش آقاي برانكو بود كه باشخصيت هست و به حق خودش قانع بود و مثل بعضي از مربيان خارجيكه به فوتبال ما ميآيند و نقاط ضعف ما را ميشناسند، نبود و سوء استفاده نكرد و يك نگاه فني و حرفهاي داشت. با بالا و پايين كردن مبلغ به توافق رسيديم. برانكو به دنبال قراردادي نبود كه بعد بخواهد از آن سوءاستفاده كند. يكسري آفرها مثل دربي و صعود به آسيا در قراردادش گذاشتم. برانكو چمدانش را تا تركيه بسته بود و فكر نميكرد ميخواهيم با او در تركيه قرارداد ببنديم! ميخواستم به تيم شوك مثبت وارد شود و از او خواستم بيايد روي سكوها بنشيند تا مردم به ورزشگاه بيايند.
جالب شد! ادامه دهيد.
بله آن زمان حساسيتي بين ما و عربستانيها وجود داشت و با آمدن برانكو ما ركورد زديم چون ۱۳۰ هزار تماشاگر به استاديوم آمدند. بليتها را به آقاي هدايتي و كاشي پرسپوليس گفتم بخرند تا هواداران بهطور رايگان به استاديوم بيايند. يك روز ماندگار در فوتبال كشور رقم خورد. اين شوك و استارت قهرماني پرسپوليس از همانجا زده شد. برانكو و قطبي به پرسپوليسو فوتبال ما اشراف داشتند و احساس كردم بيشتر به سمت برانكو تمايل عمومي وجود دارد و اين انتخاب را انجام دادم. بازي را هم برديم، چيپ طارمي و شادي پس از گل او به نشان سر بريدن كه حركت بازيكنان آنها را پاسخ داد و يك بازي ماندگار شد.
از بقيه ماجرا قبلا گفتيد و ميگذريم. كمي جلوتر برويم! بعضيها گفتند برانكو به دليل غير فوتبالي رفت. قبول داريد؟
عشق برانكو آمدن به ايران بود. او با عشق به پرسپوليس آمد و هيچوقت نشنيدم كه او صحبت از پول كرده باشد. حتي مواقعي كه ميخواستم به او پول بدهم، ميگفت نه من و نه دستيارانم! اين پول را به بازيكنان بده. اولويت او تيم بود تا از نظر رواني به حد مطلوب برسد. اين آدم براي پول نميرود! فكر ميكنم يك بيمعرفتي هم به او شد كه با وجود او به مربي ديگري براي تيم ملي فكر كنيم. يعني كمهزينهترين و پرفايدهترين مربي در آن مقاطع براي تيم ملي آقاي برانكو بود. در دسترس هم بود و موفقيتهاي زيادي هم با پرسپوليس به دست آورده بود كه خودش و تيم اشباع شده بودند و اين توقع وجود داشت كه راه را براي او باز ميكرديم. اينها مسائل غيرفني است كه قالب بود و برانكو رفت.
دستوري از بالا آمده بود كه برانكو هرچه جام گرفته ديگر كافي است؟
اخلاقم اين است در مقاطعي كه نيستم اظهارنظري نكنم چون ممكن است حقي از كسي ضايع شود. من هم مثل شما ميگويم معلوم بود تصميم غيرفني و غير حرفهاي بود.
اگر شما بوديد اجازه ميداديد اينطور تصميم گرفته شود كه برانكو برود؟
محال بود اجازه بدهم او برود. مگر ميشد مربي بهتر از او آورد؟ دوست دارم يك نكتهاي را اينجا اضافه كنم درباره آقاي گلمحمدي. بگويم؟!
بفرماييد!
آن زمانكه اشتباه كردند و برانكو را از دست دادند اما الان نبايد اين اشتباه تكرار شود كه گل محمدي را از دست بدهيم. الان مربي بهتر از گلمحمدي براي پرسپوليس نيست؛ حتي برانكو. الان براي بازيهاي آسيايي پرسپوليس فقط گلمحمدي را ميخواهد چون با بچهها شناختي كافي از هم دارند. بچههاي پرسپوليس همقسم شدند راه سالهاي گذشته را تا انتها بروند. ما نفس بچههاي تيم را نشكنيم! براي همه بازيكنان تاريخ احترام قائلم اما يك نسل زلال در تمام تاريخ در همين فصل است. ضمن احترام به همه پيشكسوتان تك تك اينها قابل احترام هستند. هيچوقت از بازيكنان و كادرفني كمكاري و كمفروشي نديديم .
بين صحبتهاي خود گفتيد براي برانكو شرط گذاشتيد كه سه دستيار ايراني كنار خودش داشته باشد. يحيي هم جزو همان افراد بود؟
يحيي آن زمان تيم داشت، اما يكي كريم باقري بود و يكي علي كريمي بود و افشين پيرواني هم به عنوان سرپرست تيم. اينها را من با برانكو به توافق رسيده بودم و همينطور آقاي هاشميان. يكي، دو گزينه ديگر هم بود اما مثلا برانكو درباره علي كريمي گفت او نباشد بهتر است و گزينههايت را بيشتر كن و من هم پذيرفتم. ميخواهم در اينجا اشاره كنم در كنار اين بازيكنان سه تن از بهترينهاي تاريخ پرسپوليس در كنار يحيي حضور دارند. رنجيده شدم و افراد ديگري رنجيده شدند تا اينها به پرسپوليس بيايند. آقاي خوردبين از تصميم من براي اينكه پيرواني جايش را بگيرد بسيار ناراحت بود و مصاحبه تندي عليه من انجام داد اما ضمن احترام به خوردبين تيم نياز به پوستاندازي و ورود نسل جديد داشت. يعني ما از آن فضاي سنتي گذشته به يك فضاي بهروز رسيديم. من پرسپوليس نوين را ميخواستم و فكر ميكردم با اين دستياران شدني است. من فقط برانكو را به پرسپوليس نياوردم، كريم باقري هم من خواهش كردم، از افشين پيرواني هم خواهش كردم. صبح روزي كه پرواز برانكو به تهران نشست، ميخواستيم جلسه بگذاريم تا پيرواني جانشين خوردبين شود. آن زمان پيرواني در تيم ملي حضور داشت و جدايي او مستلزم هماهنگيهايي بود و همه اين كارها را انجام داديم و از خوردبين براي اينكار اجازه گرفته بودم و در جريان قرار داشت تا در جايي ديگر و با پست جديد در باشگاه فعاليت كند و پيرواني جانشينش شود و همينطور كريم باقري و هاشميان. وحيد هاشميان خودش نپذيرفت. برانكو موافق حضور او بود اما هاشميان گفت اگر از آلمان بيايم، ميخواهم با دست پر به ايران بيايم و اول در آنجا تجربه كسب كنم. وحيد گفت چون پرسپوليس جاي خودآموزي نيست. من دوست دارم اگر بيايم به عنوان نفر اول به اين تيم بيايم.
به يحيي و كادر فني پرسپوليس اشاره كرديد. افرادي كه نميخواستند برانكو بماند الان اين نظر را درباره يحيي هم دارند؟
نه. به نظر من الان همه ميخواهند كه يحيي باشد اما بايد شروط يحيي را پذيرفت و فراهم كرد. به نظر من هرچي كه يحيي ميخواهد بايد در اختيارش بگذاريم! چنين فرصتي با اين كادر و اين بازيكنان كه باهم مچ شوند و يك مجموعه يكدست شوند زمان ميخواهد و اين زمان را نبايد از دست داد. شروط يحيي هرچي هست وزارت و سازمان خصوصيسازي و هياتمديره بپذيرند چون ميدانم گلمحمدي شروطش براي خودش نخواهد بود. او هدف و آرمانهاي عالي براي باشگاه متصور است. درخواستهاي او براي بازيهاي آسيايي است. قشنگ نيست اما مگر ميشود با كشوري مثل عربستان مقايسه نكرد؟ ببينيد، عربستان ميرود سراغ مسي و رونالدو اما ما چي؟ يحيي و افشين و كريم هرچه ميخواهند فراهم كنند تا غرور ملي را اينها رقم بزنند. اين تيم و اين بازيكنان را ميبينم كه در آسيا موفق ميشوند. شما بيرانوند را ببينيد! ميگويد هر پيشنهادي بشود، نميروم تا قهرماني با پرسپوليس را به دست بياورم. تك تك بازيكنان اين اراده را دارند. شما دربي حذفي را ببينيد! ثانيه آخر گل خوردند و خيلي از هواداران از ورزشگاه رفته بودند اما پرسپوليس خودش را نباخت و به بازي برگشت. اين تيم قابل احترام و با اراده است.
شما هميشه معروف بوديد و هستيد به شفافگويي. بيپرده بگوييد فردي از بيرون باشگاه پرسپوليس در رفتن برانكو نقش داشت؟
تاييد ميكنم مداخلات افراد اطراف آقاي وزير در پرسپوليس را. مثلا افرادي به من ميگفتند كه ميخواهيم شما برگرديد پرسپوليس. ميگفتم به كجا وصل هستيد؟ ميديدم وصل هستند به اطرافيان او كه هيچكاره هستند و در سلسلهمراتب تصميمگيري نيستند .
تاييد ميكنيد اين دخالتها در باشگاه پرسپوليس از افرادي كه سمت نداشتند وجود داشت؟
بله .
پس در كنار گذاشتن برانكو نقشي نداشتند؟
در اين باره حرفي نميزنم! اينكه گفتند برانكو بماند يا برود را نميگويم. اما اطرافيان وزير در امور پرسپوليس دخالت ميكرد را تاييد ميكنم.
در امور استقلال هم دخالت ميكردند؟
اين را اصلا نميدانم!
كمي از اين بحث فاصله بگيريم. به عنوانيك مدير كه سالها سابقهورزشي و فوتبالي دارد به قانون سقف بودجه براي تيمها اعتقادي داريد؟
اينها نميتوانند قيمت مرغ و تخممرغ را ثابت نگه دارند! مرغ و تخممرغي كه خوراك و همه چي آن ايراني است و ربطي به دلار ندارد. در اين موارد ما هرروز با يك قيمت مواجه ميشويم. بعد در فوتبال كه از يكي دو، صنعت برتر است چطور ميشود سقف قائل شد؟ آنهم سقف ريالي! نشدني است. مثلا پرسپوليس بايد مقابل تيمهاي عربستاني بازي كند كه ميروند رونالدو ديگر ستارگان بزرگ را جذب ميكنند و اصلا چيزي به اسم سقف وجود ندارد. ببينيد، عربستان چقدر هوشمندانه رفتار كرد. شايد از لحاظ سياسي قشنگ نباشد اين را ميگويم اما عربستاني كه داخل جنگ است يعني كشورش در جنگ با يمن است با آوردن رونالدو اين كشور را تبديل به يك كشور فوتبالي كرده است. قبلا كه صحبت از عربستان ميشد اين كشور با خشونتها و عدم رعايت حقوق شهروندي در كشور خودش ياد ميشد يا جنگش با يمن مطرح بود. اما مقامات آنها با زيركي تمام رفتند بازيكناني مثل رونالدو را جذب كردند. يعني هر مبلغي كه رونالدو ميگفت اينها پرداخت ميكردند چرا كه فقط بحث فوتبالش نبود. چرا؟ چون ديدگاهها در مورد عربستان و جنگ و آن بلاييهاي كه بر سر مردم يمن ميآورند را بياورند به سمت فوتبال و اين كار را هم كردند. چقدر ميشود با فوتبال فضاي جامعه را تطهير كرد اما ما مانديم كه گولسياني را ميتوانيم حفظ كنيم يا نه! بازيكني كه گفته قراردادش ريالي شود نميماند. مگر ميشود؟ يعني چي؟ آنهايي كه اين حرفها را ميزنند قطعا فوتبالي نيستند اما حرف فوتباليها و ورزشيها را بشنوند. اينجا بنگاه آهن نيست كه اين حرفها را بزنيم. آقاي تاج و ديگر دوستان كه براي من قابل احترام هستند، اما اينها در كار آهن هستند و ميتوانند درباره كار آهن اظهارنظر كنند اما اينكه بخواهند در فوتبال اينگونه اظهارنظر كنند معلوم ميشود كه صداي ورزش را نميشنوند. صداي فوتباليها را نميشنوند. اگر سقف قرارداد بگذاريم چه اتفاقي رخ ميدهد؟ مگر ميشود بازيكني را به خاطر عشق حفظ كرد؟ يا به خاطر رنگ و كشور نگه داريم؟ نه! بازيكن ميرود و چند تا بازيكن خارجي هم بخواهد بيايد آنها را هم نميگذارند. به هيچوجه اين را منطقي نميدانم و يك نگاه كاملا دلال مسلكانه مثل بعضي املاكيها وجود دارد. دنياي فوتبال يك دنياي آزاد است كه رونالدو را از بهترين تيمهاي دنيا ميآورند به عربستان. عربستاني كه سطح فوتبالش سطح سه فوتبال دنيا است. اين پولها است كه بازيكنان را ميآورد وگرنه نميدانم اشتباه لپي رونالدو بود يا جغرافياي او كه فكر ميكرد رفته آفريقا! به قدري برايش عربستان ناشناس بود كه نميدانست به كجا ميرود اما بايد در نظر داشت به خاطر چه پولي به آنجا ميرود. ما مگر ميتوانيم جلوي اين همه بازيكنان كه با پول جابهجا ميشوند را بگيريم و سقف بگذاريم؟ منطقي نيست و انشاءالله اين قانون را تصحيح كنند .
دوره مديريت شما هم خبري از حواله ميلهگرد و... بود؟
نه. با تاج در هياتمديره پرسپوليس همدوره بوديم اما در جاهاي ديگر از اينچيزها بود!
آقايان ساكت و نصيرزاده در فدراسيون سمت دارند و خودشان هم مديران دو باشگاه هستند. به نظر شما ممكن است حمايت آنها از وضع اين قانون حواشي ايجاد كند؟ ليگ شروع نشده جو فوتبال متشنج نميشود؟
استان به استان براي ما فرقي نميكند. تيم دوم من تراكتور است. اگر بنا باشد تيم دوم داشته باشم بنا بر دلايل مختلف تراكتور است و تيم اول من هم كه همه ميدانند پرسپوليس است. واقعا ببينيد هروقت آقاي تاج و ساكت ميآيند وزن اصفهانيها در فوتبال را به قدري سنگين ميكنند كه شائبه جانبداري را همه حس ميكنند. اصفهان عشق و جان ما است و فرقي با تهران و جاهاي ديگر ايران ندارد. همه ما مردم ايران هستيم و همه عزيز هستند. اما شما (تاج و ساكت) ميآييد يك جوري رفتار ميكنيد كه حتي براي خود اصفهاني هم فضارا تلخ ميكنيد. يعني به قدري تابلو طرفداري ميكنند كه اگر هم جانبداري نكنند همه فكر ميكنند جانبداري ميكنند. خواهش ميكنم فضا فضاي ورزشي باشد و به دور از جانبداري. چرا مثلا باشگاههاي استقلال و پرسپوليس حس كنند آن اهليت در فدراسيون نيست و جانبداري وجود دارد و احتمالش هست كه داوري گذاشته شود كه به نفع يك تيمي سوت بزند يا قوانيني در نظر بگيرند كه نفع يك تيم و به ضرر يك تيم باشد؟ بايد نقطه اطمينان همه هواداران و همه باشگاهها فدراسيون باشد اما گاهي فدراسيون اين جانبداري را ميكند و نميتواند بيطرفي خودش را اثبات كند مخصوصا زماني كه تاج و ساكت كنار هم قرار ميگيرند اين موضوع مشهود است.
صحبت از تغيير و تحول در مديريت پرسپوليس است و حتي شايد تا روز دوشنبه و وقتي اين مصاحبه منتشر شد شاهد تغييرات در بدنه مديريت باشگاه باشيم. نظر شما در اين باره چيست؟
هيچ كم و كاستي در اين تيم نميبينم. هياتمديره خوب، مديرعامل خوب، كادرفني خوب، بازيكنان خوب. خواهش كردم كه نيازهاي يحيي را برطرف كنند تا بماند. حالا همان خواهش را درباره هياتمديره و مديرعامل اين تيم دارم. در نظر داشته باشيد اگر درويش برود ممكن است يك درصد هم من شانس مديريت در اين تيم را داشته باشم اما براي ما نبايد منافع فردي ملاك باشد ما بايد تيم برايمان مهم باشد. درويش بهترين عملكرد را داشته بدون هيچ حاشيهاي. او چه حاشيهاي داشته؟ كجاي كارش ايراد داشته؟ البته كه هيچكس بيعيب و ايراد نيست اما او حرمت هواداران و پيشكسوتان را داشته و مقبوليت خوبي نزد هوادار و پيشكسوت دارد و حالا هم رابط خوبي بين او و كادرفني هست. چون آن اوايل معلوم بود گلمحمدي و درويش با هم يكي نبودند اما الان باهم كنار آمدند. به هر دليلي حالا باهم همكاري دارند لذا خواهشمندم از وزير و حالا سازمان خصوصيسازي يا افراد ديگر كه فكر ميكنند ميتوانند دست به تغييرات بزنند در هيچ وعدهاي نزنند مگر اينكه نظر گل محمدي اينطور نخواهد!
واضحتر بگوييد يعني چه كه مربي بخواهد با مدير كار كند يا نه؟
عرض من اين نيست كه مديرعامل كمرنگ شود و سرمربي جاي مديرعامل تصميم بگيرد. نه! اما ميدانم توقعات گل محمدي صرفا فني است و آقاي درويش هم توقعاتش تامين بودجه لازم براي به دست آوردن قهرماني است. در اين مقطع خاص توجه خاص به درخواستهاي هياتمديره و مديرعامل و كادرفني داشته باشند .
درباره موضوع مالكيت باشگاه پرسپوليس و گاهي جدالهاي پنهان و آشكار و وزارتخانه با سازمان خصوصيسازي چه نظري داريد؟ بالاخره نهاد تصميمگيرنده كيست؟
سازمان خصوصيسازي خيلي دخالت ميكند. چند درصد سهام فروختند؟ با ده درصد كه نميتوانند قدرت تصميمگيري داشته باشند هر زمان سهام ۵۱ درصد به نام آنها شد، بيايند و تصميم بگيرند! فعلا كه تيم براي وزارت است و پاسخگو هم بايد وزارت باشد. كسي سازمان خصوصيسازي را نميشناسد! لذا خواهش ميكنم برخوردهاي غيرورزشي با اين دو تيم نشود. احساس ميشود قربانزاده رفتارهاي غيرورزشي با اين دو تيم دارد. اجازه بدهند آقاي وزير و اعضاي مجمع با اختيارات كاملي كه دارند، بتوانند تصميمات خوبي بگيرند و الان وقت اين دعواها نيست. به پرسپوليس آسيب وارد ميشود. حيف است آقاي قربانزاده روي اين مسائل الان بخواهد پافشاري كند.
سوال پاياني در خصوص اختلاف پيشآمده در زمان مديريت شما با محمود خوردبين سرپرست سابق پرسپوليس است. در اين باره و علتش توضيح ميدهيد؟
با تيم رفته بوديم عربستان و قاعدتا همه كاره تيم سرپرست تيم است و اصلا ضرورتي ندارد كه مديرعامل باشد يا نباشد. به آنجا رفتيم و تيم ميزبان بايد تامينكننده امكانات تيم ميهمان باشد. مثلا اگر النصر يا الهلال به ايران بيايد زمين ورزشي و هتل و اتوبوس و همهچيز تيم مهمان مسووليتش با ما است. در آن مقطع رفتيم به عربستان و مثلا از امروز كه به آنجا رسيديم تا فردا هم ميخواستيم بازي كنيم و هم به زيارت خانه خدا برويم و براي خودمان هم دعايي بخوانيم. در آن زمان گفتند كه تيم زمين تمرين ندارد و نژادفلاح رفته به زيارت، اولا كه اين كارها برعهده سرپرست است و ربطي به من نداشت. دوما تيم ميزبان بايد امكانات را تامين ميكرد. ضمن اينكه تمرين با توپ نداشتيم و در حد يك عرقگيري بود كه معمولا همه ميدانند در محوطه هتل انجام ميشود . چون طي صحبتي كه با آقاي خوردبين داشتم به او گفته بودم ميخواهم از شما در جايي ديگر استفاده كنم و پيرواني را به عنوان جانشين شما انتخاب كردم، خواستند كمي به اصطلاح شيطنت كنند و آن حرف را زد. در حالي كه اينطور نبود و من كارم را رها نكرده بودم كه به زيارت بروم، حرفهاي او بيتقوايي و غيرحرفهاي بود اما من به حرمت ايشان، خويشتنداري كردم و پاسخي نداده بودم.
به هدايتي گفتم تمام بليتهاي بازي را بخر تا هواداران پرسپوليس رايگان وارد ورزشگاه شوند و 130 هزار هوادار به استاديوم آمدند
رفتاري كه با علي دايي شد شايسته اسطوره كشورمان نبود
اگر من بودم، نميگذاشتم علي دايي و برانكو از پرسپوليس بروند حالا هم نبايد بگذارند كه يحيي برود
رفتن برانكو از پرسپوليس نه به خاطر پول بود نه مسائل فني
وحيد هاشميان گفت دوست دارم اگر به پرسپوليس ميآيم به عنوان نفر اول تيم باشم
علي كريمي را براي دستياري به برانكو پيشنهاد دادم اما او قبول نكرد
شروط يحيي هرچي هست وزارت و سازمانخصوصيسازي و هياتمديره بپذيرند
قيمت مرغ و تخممرغ را نميتوانند كنترل كنند ميخواهند قيمت بازيكن را كنترل كنند؟
تاج و ساكت به قدري تابلو طرفداري ميكنند كه اگر هم جانبداري نكنند همه فكر ميكنند جانبداري ميكنند
تاج و ساكت كه به فدراسيون ميآيند وزن اصفهانيها در فوتبال را به قدري سنگين ميكنند كه شائبه جانبداري را همه حس ميكنند
سازمان خصوصيسازي خيلي در امور پرسپوليس و استقلال دخالت ميكند. احساس ميشود قربانزاده رفتارهاي غيرورزشي با اين دو تيم دارد