• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۱ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5510 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۸ خرداد

نيم ساعت رانندگي آرام به جاي صدها پست اينستاگرام

محسن آزموده

آدم چطور اخلاقي مي‌شود؟ هنجارها و بايدها و نبايدهاي اخلاقي چگونه در او نهادينه مي‌شود؟ هفته پيش، در سفري به مشهد دو بار از جاده شاهرود-سبزوار با خودرو گذر كردم، يك بار در مسير رفت و بار ديگر در مسير بازگشت. اين جاده دقيقا از دل زيستگاه يوز ايراني و شمار قابل توجهي ديگر از جانداران و حيوانات نادر و رو به انقراض ايران مي‌گذرد. در مسير شاهرود به مشهد، بعد از ميامي تا عباس‌آباد، در فاصله‌اي كمتر از چهل كيلومتر با تابلوهاي فراواني مواجه مي‌شويد كه در آنها خطر برخورد با يوز ايراني را هشدار داده‌اند و با هزار زبان از رانندگان محترم خواهش و تمنا كرده‌اند تا محتاطانه و هوشيار و با سرعتي كمتر از 80 كيلومتر در ساعت رانندگي كنند. در اين فاصله يك يا دو دوربين كنترل سرعت هم نصب شده و احتمال دارد يك يا دو خودروي گشت پليس راهنمايي و رانندگي هم در كمينگاه‌هاي مخصوص به خودشان بر سرعت خودروها نظارت كنند و جلوي تخلفات رانندگي احتمالي را بگيرند. باقي همه به وجدان اخلاقي و مسووليت‌پذيري خود رانندگان باز مي‌گردد. بعيد است باتوجه به حجم و كثرت اخبار يوز در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي، رانندگاني كه قاعدتا از طبقات متوسط جامعه تلقي مي‌شوند، با خطر انقراض يوز ايراني آشنا نباشند و ندانند كه هر سال چند يوز در جاده‌ها و بر اثر تصادف تلف مي‌شوند. ‌اي بسا بسياري از اين رانندگان محترم و آشنايان و اعضاي خانواده‌شان، خود در شبكه‌هاي اجتماعي پست‌ها و متن‌هايي در ضرورت حمايت از يوز و با مضمون نگراني از خطر انقراض اين جانور منتشر مي‌كنند. اين همه اما باعث نشده كه اكثريت قريب به اتفاق خودروها در گذر از مسير مذكور سرعت مجاز را رعايت كنند. در جاهايي كه دوربين نيست يا پليس حضور ندارد، با سرعت بالا ويراژ مي‌دهند و حاضر نيستند براي حدود نيم ساعت از سرعت خود بكاهند.  مشكل كجاست؟ آيا اين رانندگان نمي‌دانند كه اين كارشان اشتباه است و از نظر اخلاقي خطا؟ اينكه نيم ساعت ديرتر به مقصد برسند و به جايش با طمأنينه رانندگي كنند و از حركتي نسبتا آهسته در زيستگاه حيات وحش لذت ببرند، چه زحمتي دارد؟ ميان اين نحوه رانندگي با آن پست‌ها و كامنت‌هاي سوزناك چه نسبتي هست؟ آيا اين عملكرد دوگانه رياكاري نيست و شخصيت آنها را دچار شكاف نمي‌كند؟  مثال عجيب‌تر آزمايش يك استاد فلسفه اخلاق در دانشگاهي در كاليفرنيا است. او وقتي مي‌فهمد كه دانشجويانش در امتحانات تقلب مي‌كنند، عمدا پاسخ‌هاي غلطي را با اسمي ناشناس در گروه دانشجويان در فضاي مجازي منتشر مي‌كند. عجيب آنكه بيش از نيمي از دانشجويان بدون توجه به صحت و سقم پاسخ‌ها، همان‌ها را در برگه امتحاني مي‌نويسند، يعني تقلب مي‌كنند (به نقل از يادداشتي با عنوان واقعيتِ ساده و فلسفه پيچيده نوشته علي صدر در وب سايت شخصي او با نشاني
 https: //asadr.info/). شگفتي اين ماجرا آنجاست كه دانشجويان فلسفه اخلاق مي‌خوانند و احتمالا به خوبي با وجوه  و جنبه‌هاي اخلاقي كاري كه كرده‌اند، آشنايند. 
اين دو مثال به وضوح نشان مي‌دهد كه اخلاقي زيستن ارتباط مستقيمي با حرف‌هايي كه آدم‌ها مي‌زنند، يا دانسته‌هاي ايشان ندارد و ميان نظر و عمل فاصله بسيار است. زندگي اخلاقي يعني رعايت حقوق ديگران اعم از ديگر انسان‌ها و جانوران و گياهان و اشيا كار دشواري است و مستلزم كوشش عملي و ايثار و از خودگذشتگي است. آدم ممكن است بي‌سواد و كم سواد باشد و روحش هم از نظريه‌هاي اخلاقي خبر نداشته باشد، اما در اثر ممارست و تلاش اخلاقي عمل كند و به حقوق ديگران احترام بگذارد. برعكس آن هم - چنان‌كه در دو مثال بالا آمد- امكان‌پذير است، كم نيستند كساني كه در كلام براي يوز ايراني و حيات وحش و محيط‌زيست داد سخن سر مي‌دهند، اما در عمل حاضر نيستند، نيم ساعت ديرتر به مقصد برسند، درست مثل دانشجويان فلسفه اخلاقي كه متوجه نيستند تقلب كردن با رشته‌اي كه در آن درس مي‌خوانند، نقض غرض است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون