درباره تبليغات فيلمهاي سينمايي در ماهوارهها
آب در آسياب شبكههاي ماهوارهاي
ميثم محمدي
بحث تبليغ فيلمهاي سينمايي در تلويزيون ريشه عميق و طولاني دارد كه در زمان دولتهاي مختلفي كه سر كار آمدهاند، اين اختلافات وجود داشته است. هرچند كه هم روساي سازمان صدا و سيما و هم رييسان و معاونان مرتبط با مديريت سينما، هميشه دم از همكاري زدهاند و در ظاهر با مشكلي روبهرو نبودهاند و البته به صورت مقطعي هم گاهي اين روند به شكل مطلوب انجام شده و تيزرهاي رايگان هم براي برخي فيلمها پخش شده است. اما نكته اينجاست كه چرا اين زخم كهنه هر بار سر باز ميكند و صدا و سيما هم قرار نيست كوتاه بيايد. هر بار گفته ميشود صدا و سيما، بايد نگاه كلانتر نسبت به اداره و نظارت بر اين سازمان داشته باشد، اما باز هم در صفبنديهاي خود، همان روال خوديها و غيرخوديها را مدنظر قرار ميدهند. اما چه عواملي باعث شده كه اين مشكل حل نشود؟
طبيعي است كه با نگاه قالب سياسي و امنيتي در حوزه سينما و همچنين آنچه كه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مراقبت از توليدات و نظارت بر آثار سينمايي خوانده ميشود، ناخودآگاه مساله مميزي و همچنين جدا كردن افراد همسو با سياستهاي منشعب از نگاه حكمرانان فرهنگي كشور پيش ميآيد و روي كاغذ بسياري از افراد و جريانات سينمايي حذف ميشوند.
از نظر همين نگاه امنيتي- سياسي فيلمهايي كه بهزعم آنها موضوعات حساس و مهم جامعه را دستمايه توليد فيلم كردهاند، حق برخورداري از پتانسيلهاي تبليغاتي تلويزيون را ندارند. در همين راستا هنرمندان و به خصوص بازيگراني كه چه در قالب آثار سينمايي ايفاي نقش كردهاند يا اينكه در فعاليتهاي اجتماعي بيرون از حوزه سينما اقدامي كردهاند، معمولا ممنوعالتصوير شده و به دفعات اتفاق افتاده كه تيزر يك فيلم سينمايي با حذف بازيگر نقش اصلي آن در تلويزيون پخش شده است.
بنا بر اين پيش از آنكه مديران سازمان سينمايي و متوليان صدا و سيما شعارهايي براي گسترش تبليغات تلويزيوني فيلمهاي سينمايي بدهند، بايد صادقانه تكليف خود را با اين فاكتورهاي مهم مشخص كنند. اگر قرار باشد كه با همان نگاه مميزي كه در توليد و پخش سينما و همچنين صدور پروانه ساخت و نمايش رواج دارد، آثار سينمايي را به دست مديران صدا و سيما بسپاريم، يعني عملا هيچ جريان تبليغاتي مثبتي در جهت تقويت فروش فيلمهاي سينمايي شكل نخواهد گرفت.
گواه اين ماجرا هم محدود كردن تبليغات به فيلمهاي موسوم به توليدات حكومتي و ملي است و در كنار آن برخي درامهاي اجتماعي بيخطر و همسو و البته كمديهاي سراسر ابتذال اين روزهاي سينماست كه با نگاهي به مجموع آنها به راحتي مشخص ميشود كه باز هم نگاه ايدئولوژيك و برخورد جناحي و صفبندي موافق و مخالف است كه سرنوشت تبليغ يك فيلم سينمايي را مشخص ميكند. در صورتي كه بسياري از همين آثار سينمايي تلاش دارند كه حتي براساس تعرفههاي موجود در بازرگاني صدا و سيما، محصول خود را در شبكههاي داخلي تبليغ كنند، اما باز هم يا پاسخ منفي ميشنوند يا اينكه باز هم با اصلاحات و مميزيهاي عجيب و غريب موضوعي و شخصي مواجه ميشوند كه عملا تبليغ آن اثر را بيبو و خاصيت ميكند.
در همين اثنا باز هم شبكههاي ماهوارهاي دست به كار ميشوند و در يك مقطعي به صورت رايگان محتواي تبليغاتي فيلمهاي سينمايي را در چندين نوبت و در روزهاي متوالي پخش ميكنند تا از اين طريق چراغ سبزي به توليدكنندگاني نشان دهند كه پتانسيل تبليغاتي تلويزيون را از دست دادهاند. از آنجايي كه در خلأ موجود چارهاي براي سازندگان آثار سينمايي نميگذارد و از طرفي به ظاهر تاثير اين تبليغات را در فروش آثار خود ميبينند، به اين پايگاه اعتماد كرده و با وجود تهديدات داخلي كه ميخواهد جلوي حضور تبليغات آثار در شبكههاي ماهوارهاي را بگيرد، اين روند رشد روزافزون داشته و ميتواند به منبع درآمد قابل توجهي براي شبكههاي ماهوارهاي هم تبديل شود و در اصل اين تلويزيون است كه آب در آسياب اين شبكهها ميريزد.
در واقع گفته ميشود شبكههاي ماهوارهاي به سرعت تور خود را پهن كرده و اين صيدهاي آماده را مدنظر قرار ميدهند و با تبليغ رايگان فيلمهاي پرفروش سينماي ايران به نوعي قدرت خود را در تاثيرگذاري تبليغاتي روي اثر نشان ميدهند و با اين كار صاحبان آثار كمستاره، غيركمدي و فيلمهاي مستقل اجتماعي را به لحاظ رواني آماده ميكنند تا با پرداخت هزينههاي بيش از 10 هزار دلاري و دفعات قابل توجه پخش تيزر در روز، به اين جريان بپيوندند. اما آيا صرف تبليغ در اين شبكهها فروش يك اثر را تضمين خواهد كرد؟ اين نياز دارد تا ببينيم شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان تا چه حدي مخاطب دارند. البته كه با سياستگذاريهاي غلط داخلي، مخاطبان بسياري از تلويزيون روي برگردانده و هنوز هم مشتري شبكههاي ماهوارهاي هستند، اما بايد ديد باتوجه به هزينههاي توليد يك فيلم، پرداخت هزاران دلار براي تبليغات ماهوارهاي، بازگشت واقعي داشته است يا اين هم يك جريان اجباري و از سر ناچاري است كه در پي طرد شدن از صدا و سيما اتفاق افتاده است؟!
رييس سازمان سينمايي در نشستي كه در روزهاي گذشته داشته است، به ضرورت همكاري سازمان صدا و سيما و سازمان سينمايي در راستاي حمايت تبليغاتي از آثار سينمايي اشاره كرده و عنوان داشته است كه «نبايد اجازه دهيم خلأ ظرفيتهاي تبليغاتي در كشور توسط شبكههاي ماهوارهاي پر شود.» باز هم اين «حرف» درست است، اما تا جامه عمل پوشيده نشود و ارادهاي براي شكلگيري اين جريان نباشد، اين سخنان را هم بايد به بايگاني سپرد و همچنان شاهد خروج ارز از كشور به واسطه تبليغات فيلمهاي سينمايي از طريق شبكههاي ماهوارهاي بود.
فارغ از سازمان سينمايي و صدا و سيماي كشور، مشكل و معضل اساسي در اين زمينه نگاه كلان فرهنگي و اجتماعي است كه با فقدان سازشكاري، تخصصگرايي و پرهيز از دخالت دادن منويات جناحي افراد خارج از فرهنگ و سينما در راهبردهاي موجود، روز به روز واقعگرايي، اعتماد، صداقت و پويايي را از تلويزيون و سينما گرفته و هنرمندان را در برابر يكديگر قرار داده و با تصميمات امنيتي و سياسي خود دوقطبي ايجاد كرده و در كل راههاي تعامل مثبت را بستهاند.
نميشود مدام سينماي افرادي خاص و هنرمنداني نشانشده را زير باد انتقادهاي غيركارشناسانه گرفت و از طرفي هم دم از حمايتهاي تبليغاتي براي سينماي كشور زد. پيش از هر چيز بايد آن نگاه كلان اصلاح شود و با باز كردن فضا و وسعت ديد خود در زمينه كاركرد هنر و سينما، هر موضوع و فعاليتي را از طرف فيلمها و هنرمندان دستاويز مميزي و بايكوت كردن قرار نداد و آن وقت در يك تعامل ميانسازماني (سازمان سينمايي و سازمان صدا و سيما) به توفيق دست پيدا كرد. در اين صورت است كه شعار حمايت تبليغاتي و محتوايي از آثار سينمايي قابل قبول ميشود. در غير اين صورت جريان تبليغات فيلمها در شبكههاي ماهوارهاي روز به روز بيشتر شده و با تهديد و محدوديت هم نميتوان در مقابل آن ايستاد.