• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5521 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۱ تير

درباره فريماه فرجامي كه پس از سال‌ها كسالت در انزوا و تنهايي از ميان ما پر كشيد

در كسوف تلألو ماه

اميد جوانبخت

متاسفانه خبر به كما رفتن و سپس درگذشت غمگنانه فريماه فرجامي پس از بيش از يك دهه كسالت و تنهايي و دوري از دوران اوج، شايد در اين روزگارِ وفور خبرهاي بد و ناگوار خبري باشد لابه‌لاي خبرهاي ديگر كه  به سرعت در شبكه‌هاي مجازي منتشر مي‌شود، اما اين فرجام تلخ براي هم‌نسلان من كه دوران اوج و زيبايي‌اش در فيلم‌هاي دهه‌هاي شصت و هفتاد را بر پرده سينما  به ياد مي‌آورند، فراتر از اندوه و تاثرِ شرايطِ بحراني منجر به درگذشت يك انسان، فرو ريختن يكي از شمايل كمياب معدود زنان ستاره-بازيگر در سينماي ايران است كه جنم و توانايي‌هاي بازيگري‌اش هيچ از ظاهر و سيماي جذاب و سينمايي‌اش كم نداشت و همين سبب شد تا به‌رغم عطشِ سينماي عمدتا مردانه دهه شصت به حضورش، هيچ‌گاه جذب فيلم‌هاي تجاري يا كم مايه نشود و همكاري با فيلمسازان معتبري چون كيميايي، مهرجويي، كريم‌مسيحي و بني‌اعتماد را به وسوسه پول و پركاري در سينماي بدنه ترجيح دهد.
او را در كنار سوسن تسليمي (كه عمرش دراز باد) مي‌توان از نخستين بازيگران زن سينماي پس از انقلاب دانست كه با تلاشي مضاعف و نقش‌هايي پيچيده و جدي در آثاري ارزشمند تعريف متفاوتي از حضور زنان در فيلم‌ها آن‌هم در شرايطي نامعين و غبارآلود به جا گذاشتند و راه را براي بازيگران معتبر ديگري چون معتمدآريا، سجاديه و حاتمي هموار كردند و شوربختانه هيچ كدام فرجام خوبي نيافتند. در شرايط ناگوار از دست رفتن فرجامي به شيوه فيلم‌ها فلاش‌بكي به دوراني سپري شده مي‌زنيم تا از پس زدودن غبارِ زمان، تلالو حضور و كارش بيشتر نمايان شود.
در سال‌هاي نخست پس از انقلاب كه هنوز توليد فيلم شرايط معيني نداشت، فعاليت عوامل و به خصوص بازيگران مطرح سينماي قبل از انقلاب نيز در هاله‌اي از ابهام بود.اين موضوع درباره بازيگران زن كه در اغلب فيلم‌ها از جلوه زنانگي آنها بيشتر استفاده مي‌شد تا هنر بازيگري‌شان، حساسيتي مضاعف داشت تا آنجا كه در اغلب فيلم‌هاي چند سال اول كه عمدتا با موضوعاتي انقلابي يا جنگي يا ساواك ساخته مي‌شد، نقشي براي زنان وجود نداشت.
تنها بازيگران زني كه از سينماي قبل توانستند به فعاليت خود ادامه دهند دو بازيگرِ سينماي متفاوت و زن محور بهرام بيضايي بودند كه در آنها هنر بازيگري‌شان كاملا به چشم مي‌آمد، «پروانه معصومي» (بازيگر فيلم‌هاي مهم «رگبار/51»، «غريبه ومه/52» و «كلاغ/56») و «سوسن تسليمي» (بازيگر آثار «چريكه تارا/57» و «مرگ يزدگرد/60»). «معصومي» در همان سال‌هاي اوليه دهه شصت به سرعت جذب سينماي ملودرام دهه شصت شد و «تسليمي» نيز پس از بازي در چهار فيلم متفاوت پس از توقيف «مرگ يزدگرد» («ماديان/ژكان/64»، «باشو/بيضايي/64»، «طلسم/فرهنگ/65» و «شايد وقتي ديگر/بيضايي/66») به دليل موانعي كه بر سر ادامه فعاليت‌هايش ديد، جلاي وطن كرد.
«فريماه فرجامي» كه دانش‌آموخته دانشكده هنرهاي دراماتيك بود در سال‌هاي پاياني دهه پنجاه پس از چند تجربه تئاتري در صحنه و تلويزيون، توسط «مسعود كيميايي» براي نقش نخست زن فيلم متفاوت «خط قرمز/60» انتخاب شد و اين فيلم بازيگر محورِ «كيميايي» با نقشي خوب نوشته شده مي‌توانست سكوي پرش خوبي براي شروع فعاليت‌هايش باشد كه نشد و هم اين فيلم و هم نقش كوتاهش در فيلم «گفت هر سه نفرشان/عرفان/59» به دليل نبود حجاب به محاق توقيف گرفتار آمدند. 
نوسان نقش «لاله» از يك دختر ساده در آستانه عروسي تا زني كه در فاصله‌اي كوتاه با شخصيت واقعي شوهرش آشنا و تضاد عقايدشان آنها را رو در روي هم قرار مي‌دهد، تجربه سختي بود كه او در مقابل «سعيد راد» به خوبي از پس آن برآمد.در ميانه دهه شصت «كيميايي» براي فيلم بعدي‌اش «تيغ و ابريشم» باز هم سراغ «فرجامي» آمد و اين‌بار نقش «سوسن مكاشي» زني گرفتار اعتياد كه در زندان دست به خودكشي مي‌زند به‌رغم اينكه از تيغ مميزي در امان نماند ولي در ميان نقش زنان عمدتا خنثي در سينماي آن سال‌ها بسيار به چشم آمد.پس از آن نقش كوتاهش در كمدي متفاوت «اجاره‌نشينها/مهرجويي/65» و زني بي‌پناه در ملودرام «بي‌پناه/داوودنژاد/65» كه بيشتر برايش تجربه همكاري با دو كارگردان خوب به حساب مي‌آمد.
ويژگي مهم «فرجامي» در اين بود كه در عين دارا بودن شرايط لازم ظاهري، جذب سينماي تجاري و ملودرام نشد و انتخابش براي سومين نقش مهم و برجسته زن سينماي پس از انقلابِ «كيميايي» يعني «سرب/67» مهر تاييدي بر توانايي‌هايش بود. «مونس» زن يهودي كه با انگ داشتن تيفوس موهايش را مي‌زدند و با همسرش براي فرار از اتهامات مي‌خواهد راهي موعودي موهوم شود. تلاطمات اين نقش با بازي ظريف «فرجامي» خصوصا در سكانسي كه «نوري/اسلامي»، همسرش «دانيال/تارخ» را در اسكله نگه مي‌دارد و او تنها روي لنج سرگردان بر آب‌ها كه دور مي‌شود، ضجه مي‌زند تا آنجا موثر و موفق بود كه در جشنواره هفتم فجر نيز مورد تقدير قرار گرفت.گزيده كاري «فرجامي» در دهه شصت دو انتخاب ماندگار ديگر را برايش رقم مي‌زند، «مادر/68» فيلم درخشان زنده‌ياد «علي حاتمي» در دو نقش ماه‌منير و جواني مادر و فيلم معمايي و برجسته «پرده آخر/69» نخستين ساخته «واروژ كريم‌مسيحي» كه بازي دقيقِ اوج و فرودهاي نقش فروغ‌الزمان، سيمرغ بازيگري جشنواره نهم را نيز نصيبش مي‌كند. در دهه شصت در كنار «تسليمي» و «فرجامي» دو بازيگر زن متفاوت و گزيده كار ديگر نيز در نيمه دوم اين دهه به سينماي ايران اضافه مي‌شوند؛ «گلچهره سجاديه» و «فاطمه معتمدآريا». «فرجامي»  دهه هفتاد را با فيلم درخشان «نرگس/بني‌اعتماد» شروع مي‌كند، نقش «آفاق» زني از طبقات فرودست كه با ورود دختري به زندگي پسري كه بزرگش كرده، تا مرز پريشاني و مرگ مي‌رود. «فرجامي» براي اين فيلم كه نقطه عطفي پس از چند فيلم اوليه «بني‌اعتماد» به حساب مي‌آمد، از جشنواره دهم نيز مورد تقدير قرار گرفت. فيلم مهجور «تماس شيطاني/حسن قليزاده/71» با گريم و لباسي خاصِ داستاني كه در فضاي دهه سي مي‌گذشت نيز آنچنان به چشم نيامد.
حضور «فرجامي» در ميانه دهه هفتاد به دليل تحولات اجتماعي و جوانگرايي سينمايي از يك‌سو و نابساماني‌ها و تلاطمات خواسته و ناخواسته از سوي ديگر كمتر آن درخشش و گيرايي اوليه را داشت و پس از دو نقش مهم‌تر در فيلم‌هاي «عشق گمشده/اسدي/75» و «ساغر/الوند/76» و نقش‌هايي فرعي‌تر در «باني چاو/گرشاسبي/74» و «جوانمرد/ آهنگراني/76» تا مدتي در فيلمي حضور نداشت. در بازي‌هاي گذرايش در چند فيلم دهه‌هاي بعدي نيز كمتر نشاني از آن استعداد كمياب به چشم مي‌آمد. «فرجامي» در سال‌هاي فعاليتش در دهه‌هاي شصت و هفتاد به موازات فيلم‌ها حضور در چندين سريال تلويزيوني را نيز تجربه كرد كه هر چند به هيچ عنوان قابل قياس با نقش‌هاي مهم سينمايي‌اش نبودند، اما از ميان‌شان «بخش 4 جراحي/ فروتن/67»، «پهلوانان نمي‌ميرند/فتحي/76» و «ولايت عشق/فخيم‌زاده/79» بيشتر به ياد مانده‌اند.
كارنامه تئاتري «فرجامي» طي حدود دو دهه (از55 تا 75) هم هر چند خيلي پرتعداد نيستند، اما همكاري با كارگرداناني چون «محمود استاد محمد» (شب بيست‌ويكم/58)، «رضا كرم‌رضايي» (فيزيكدان‌ها/59)، «اكبر زنجانپور» (همه پسران من/60)، «داود رشيدي» (پيروزي در شيكاگو/71)، «فرهاد آييش» (چمدان/72) و چهار تجربه با «مجيد جعفري» نشان از بازيگري توانمند داشت كه اگر مصايب و كسالت‌ها بر او فائق نمي‌آمدند، مي‌توانست در عرصه هنرهاي نمايشي همچنان شاخص بماند. 
هر چند معمولا بازيگران زن عمر كاري نسبتا كوتاهي دارند و با بالا رفتن سن عمدتا نقش مناسبي براي‌شان نوشته نمي‌شود، اما بازيگراني كه بتوانند درگير حواشي سينما (كه به سرعت آنها را مستهلك مي‌كند) نشده و تلألو هنرشان بيش از جلوه زنانگي‌شان باشد، امكان تداوم حضور و موفقيت‌شان افزايش مي‌يابد (همچون «فاطمه معتمدآريا» و «ليلا حاتمي»). «فريماه فرجامي» به اعتبار پنج نقش‌آفريني ماندگار در فيلم‌هاي «خط قرمز»، «تيغ و ابريشم»، «سرب»، «پرده آخر» و «نرگس» براي هميشه در حافظه سينمايي سينماي ايران به ياد مي‌ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون