درختان 10 ساله قربانی دعوای حقوقی باغدار و آب منطقهای قزوین شدند
تبر بر ریشه 1500 درخت سنجد
محمد معصوميان
در سكوت كوهستاني شهر كوهين قزوين 1500 اصله درخت سنجد 10 ساله به واسطه يك شكايت قضايي بر خاك افتادند. ديدن تصاوير بیل مکانیکی كه ريشههاي درختان با برگ و بار را از زمين جدا ميكند تكاندهنده است. در كشوري كه هر روز به واسطه عريانتر شدن پوشش گياهي با بلاياي طبيعي بيشتري دست به گريبان است كنده شدن 1500 اصله درخت اتفاقي نيست كه از كنار آن ساده بگذريم. از آن اتفاقاتي كه اگر در معرض ديد عموم مردم بود يا شايد اگر در خيابان وليعصر تهران اتفاق ميافتاد حالا همه مسوولان بايد پاسخگو ميشدند اما اين اتفاق با همه روند اداري كه طي كرده و ما در ادامه به آن خواهيم پرداخت خبر تلخي است. ما در اين گزارش قرار است داستان درختان سنجدي را دنبال کنیم كه در روند شكايات و پيچ و خمهاي اداري قرباني يك تصميم عجيب شدند.
كوهين شهري در 40 كيلومتري قزوين است. شهري كه به جاذبههاي طبيعي و عدس و ادويه معروف است اما خدايار درخشان باغدار تصميم گرفت در مساحت 50 هكتاري باغ گردو بنا كند. باغي كه بنا به دغدغه او كه از دست رفتن بازار گردوي ايران در دنيا بود آغاز به كار كرد. آنطور كه تحقيقات درخشان ميگفت باغات گردوي ايران به واسطه سنتي بودن خاصيت تجاري خود را از دست دادهاند. باغي كه او نام آن را «باغ گردوي الگويي» گذاشته است سرماي بهاره به آن نميزند و از هر هكتار آن ميشود 8 تا 10 تن گردو برداشت؛ گردويي با كيفيت بالا و پوست كاغذي كه توان فراوري و تجاري داشت و باعث شد تا او دو سال پياپي عنوان باغدار نمونه كشور را به خود اختصاص بدهد. اما بخشي از اين باغ الگويي در كنار بستر رودخانه فصلي حسامآباد كوهين قرار گرفت و اين شد پاشنه آشيل باغ درخشان. او ميگويد: « زمين اين باغ را از مردم خريدم نه از منابع طبيعي اما بخشي از اين زمينها در كنار رودخانه فصلي بود كه سالهاي سال است حتي در فصل زمستان و بهار هم آبي از آن رد نشده است. من از آب منطقهاي به صورت شفاهي استعلام گرفتم و آنها گفتند حريم رودخانهها معمولا از يك متر تا 20 متر است ولي شما حداقل را رعايت كنيد. من در سال 94 آمدم دورتادور باغ را درخت سنجد كاشتم. درخت سنجد هم حكم ديوار را دارد و هم محافظ است هم حكم بادشكن را دارد چون آن منطقه بهواسطه نزديكي به منطقه لوشان و منجيل بسياربسيار بادخيز است. پشت اين درختان هم دورتادور باغ را فنس كشيدم، براي فنس هم احتياج به لولهگذاري بوده است. لولهگذاري كردم، فنس كشيدم تا 2 سال پيش كه يك كارگري داشتم كه خاطي و مشكلساز بود و من عذر ايشان را خواستم و همه مطالبات او را هم دادم.»
اين اخراج شروع داستان است. آنطور كه درخشان ميگويد اين مرد به ادارات مختلفی مراجعه كرد و شكايات متنوعي را براي اين باغ مطرح كرد، اداره برق، منابع طبيعي، محيط زيست تا اينكه شكايت به اداره آب رفت و آب منطقهاي براي سركشي رسيد و گفت كه حريم رودخانه رعايت نشده است. شكايت اتفاق افتاد و پرونده به دادگاه رفت و بازهم آن طور كه درخشان ميگويد: «رييس دادگاه به باغ آمد و به آن مدير اداره آب كه آمده بود گفت شما در اين 7 سال كجا بوديد؟ بعد از 7 سال كه اين درختان سنجد بزرگ شده آمديد ميگوييد در حريم است؟ خلاصه آنها تمكين نكردند و قاضي مجبور شد پرونده را بفرستد براي كارشناس رسمي دادگستري، اين كارشناس آمد ديد و گفت حريم رعايت شده. آب منطقهاي دوباره اعتراض كرد، دوباره پرونده رفت هيات كارشناسي 3 نفره اين هيات آمد نگاه كرد و گفت حريم كاملا رعايت شده است. من حريم را 3 متر رعايت كردم. آنها گفتند چرا 3 متر؟ بايد بيشتر رعايت ميكردي. گفتم كه حريم را گفتهاند يك متر تا 20 متر اينجا هم كه رودخانه نيست و رودخانه فصلي است و سالهاست كه آبي در اين رودخانه نيست بعد تازه اين درخت سنجد كه من كاشتهام خودش نگه دارنده حريم است، اگر در رودخانه سيلي بيايد اين درختان سنجد خودشان محافظت ميكنند.» كار به هيات 5 نفره كارشناسي رسيد و بالاخره آن هيات 5 نفره گفت كه درخشان حريم 3 متر را رعايت نكرده است و قاضي هم حكم اعاده به حسب نظر كارشناسي را داد. آن طور كه كارشناس گفته بود فنس و لوله و تجهيزات آبياري بايد سه متر به داخل باغ جابهجا شوند. در خصوص درختان سنجد هم گفت چون درختان سنجد چند ساله هستند در جاي خود در مالكيت كسي كه كاشته است بماند.
يك پيشنهاد ديگر عملي و قانوني هم اين بود كه مالك برود و حريم را از اداره آب اجاره كند. درخشان پيگير شد و به اداره آب رفت، درخواست نوشت و درخواست ثبت و شماره نامه به او داده شد. تعهد محضري هم داد كه مبادا از اين حريم استفاده غيراصولي بكند. همين كه او مشغول تعهد دادن و كار اداري بود در تاریخ 25 اردیبهشت 1402 به او خبر ميرسد كه بيل مكانيكي از راه رسيده و قصد جان درختان را دارد: «يك روز بچههاي باغ تماس گرفتند كه يك بيل مكانيكي آمده و دارد فنس و لوله و همهچيز را مچاله ميكند و درختهاي سنجد را از ريشه درميآورد. گفتم برويد ببينيد چه كسي دارد اين كار را ميكند. رفتند گفتند آب منطقهاي است. هر چقدر تماس گرفتم مديران آب منطقهاي جواب ندادند. من تهران بودم. با رييس پاسگاه حرف زدم و گفت اجازه بدهيد با قاضي مربوطه حرف بزنم. مجددا زنگ زدم و گفتند قاضي گفته است كه حكم را انجام بدهيد. اين چيزي بود كه شفاهي انجام شد.» خلاصه اينكه 1500 درخت سنجد را از ريشه كندند و آن طور كه درخشان مدعي است حكم اشتباه اجرا شد: «در سالي كه بهفرموده مقام معظم رهبري سال رشد توليد و مهار تورم هست و اين همه از طرفي تاكيد شده كه درخت مثمر بكاريد اين اتفاق افتاده است. درخت سنجدي كه يك درخت مثمر است، يك درختي است كه خاصيت غذايي دارد، خاصيت دارويي دارد اين طور ريشهكن شد. در كشور اسلامي با مني كه زندگي خودم را روي اين كار سرمايهگذاري كردم اينگونه برخورد كردند. خود قاضي نامه نوشته به آب منطقهاي كه چرا درختان را از ريشه در آورديد؟ چرا اجراي احكام را در جريان نگذاشتيد؟ چرا نيروي انتظامي را در جريان نگذاشتيد؟ نامه آن هم موجود است.» درخشان تمام نامهها، احكام و ويدئوهاي تخريب را براي ما فرستاده است.
آنطور كه اين باغدار ميگويد حالا تامين دليل كرده است و كارشناس رسمي از دادگاه آمده از منطقه ديدن كرده و گفته 1500 درخت را از ريشه درآوردند، فنس و لوله را تخريب كردند. خود پاسگاه هم آمده است و معاينه محلي كرد و صورتجلسه كرد كه گفته بدون حضور پاسگاه و بدون حضور اجراي احكام خودسرانه اين كار را كردند: «بايد بگويم دلم ميسوزد و كاري از دستم بر نميآيد.» اما ضررهايی كه به اين باغ خورده است به نوعي غيرقابل جبران است از طرفي 1500 اصله درخت قلع و قمع شدهاند كه قرار بود بادشكن انبوهي از درختان گردو باشند، از طرفي فنس و لولهها به جاي جابهجا شدن شكسته و از بين رفتهاند. سرنوشت درختان گردويي كه قرار است ساليان درازي در آن منطقه به زندگي ادامه بدهند هم در خطر افتاده است. بادهاي شديد منطقه آنها را از پاي درخواهد آورد و از آن باغ الگويي بازهم باغي معمولي بيرون خواهد آمد كه توان باردهي محصولي يكدست و تجاري نخواهد داشت. درخشان ميگويد: «بادها باعث ميشود شكوفهها بريزد و برگها به علت باد شديد پاره ميشود. پارگي برگها هم باعث خواهد شد فتوسنتز اتفاق نيفتد و فتوسنتز نباشد رشد ريشه كامل انجام نميشود. مقدار و رشد ميوه و كيفيت آن كمتر ميشود. اين خسارت تا صدسال ادامه خواهد داشت.»
او در اين مدت به دفتر رهبري، دفتر رياستجمهوري و بازرسي كل نامه نوشته و پرونده در حال پيگيري است. او كه دو سال گذشته كشاورز نمونه كشوري انتخاب شده و از دست رياستجمهوری و وزير كشاورزي و استاندار قزوين لوح تقدير گرفته كاملا انگيزهاش براي توليد و كشاورزي را از دست داده تا حدي كه به فكر فروش باغ افتاده است.
چه حق با درخشان باشد چه آب منطقهاي مساله اينجاست كه چرا درختان با ارزشي كه ميتوانستند با تدبير جابهجا شوند از ريشه كنده شدهاند. چه قانوني است كه در نقطهاي از كشور حتي حق دست زدن به يك درخت در ساختماني با مالك شخصي وجود ندارد اما در قزوين به راحتي درختان را شهيد ميكنند.
مديران نظر ديگري دارند
سيد حسام مهديون مدير منابع آب شهرستان قزوين در گفتوگو با «اعتماد» با اشاره به اينكه با دستور قضايي اين اتفاق افتاده و شكايت آقاي درخشان در حال پيگيري است عنوان ميكند كه اين موضوع هيچ ارتباطي به واحد ايشان ندارد و دفتر مهندسي رودخانه در جريان كار است: «من در چند و چون نحوه اجراي حكم نيستم. واحد حقوقي پيگيري ميكند از قاضي دستور ميگيرد و واحد مهندسي رودخانه اجرا ميكند. هيچ كدام از اينها زيرمجموعه من نيستند و اطلاعاتي در اين خصوص ندارم. تنها كلياتي از اين حكم در ذهن من هست. آقاي درخشان كلكسيوني از تخلفات انجام داده است كه ما اگر بخواهيم پيگيري كنيم خيلي از اوضاعي كه الان دارد بدتر ميشود. ما به نوعي در حال مديريت هستيم تا ايشان كه توليدكننده است بيشتر از اين آسيب نبيند.» تا بيايم از او بپرسم چرا به درختان آسيب وارد شده صداي بوق تلفن در گوشم ميپيچد.
خانم رحماني مسوول دفتر حقوقي آب منطقهاي قزوين هم آن طور كه به «اعتماد» ميگويد تا حدودي در جريان هستند. طي تماسي كه با دفتر مديرعامل آب منطقهاي داشتيم آنها كار را به فراس خواجوي مدير روابط عمومي ارجاع ميدهند. خواجوي هم ما را به سينا جمشيدي مدير دفتر مهندسي رودخانه شركت آب منطقهاي قزوين وصل ميكند. جمشيدي در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «در حكمي كه به دست ما رسيده متني از گزارش كارشناس رسمي ذكر شده است. كارشناس رسمي اشاره كرده با توجه به اينكه اين درختها كاشت شده و خيلي موضوعيتي ندارد امكان اين هست كه در قالب اجاره بستر حفظ بشوند. حكم هم كه صادر شده و قاضي برابر نظر كارشناسي به آن اشاره كرده است. يعني اينكه آن درختان قلع و قمع بشود تا رفع تصرفات اتفاق بيفتد. چيزي در رابطه با اينكه آن درختان 7 ساله است و بايد حفظ بشود و فنس سه متر عقبنشيني بشود نگفتهاند.»
جمشيدي ميگويد كه براساس نظر كارشناس يك نامه نوشته شده و اجراي حكم يك مرحله به عقب انداخته شد اما متعاقب آن دادگاه نامه زد كه شما چرا حكم را اجرا نميكنيد و ترك فعل ميكنيد؟ جمشيدي ميگويد: «قاضي گفتند اگر اين حكم سريعتر انجام نشود مساله ترك فعل مطرح ميشود و به دادگستري استان ميرود.» جمشيدي تاييد ميكند كه درخشان براي اجاره بستر اقدام كرد اما وقتي آنها به سيستم قضايي نامه ميزنند كه كارشناسان گفتند ميشود از اين طريق هم كار جلو برود قاضي مجدد با اين طرح هم مخالفت كرد. جمشيدي ميگويد: «قاضي گفتند من راي رفع تصرف دادم حالا شما ميخواهيد انجام ندهيد و بحث اجاره بستر را مطرح كرديد؟ يك مهلت 3 روزه به ما دادند كه تا فلان روز بايد اين انجام بشود. ما هم رفتيم شروع به كار كرديم و با پاسگاه هم هماهنگ كرديم. صورتجلسه هم داريم كه ما با نماينده نيروي انتظامي رفتيم.»
جمشيدي معتقد است قرار نيست درخت هر جايي كاشته بشود و اگر لازم باشد درخت را قطع ميكنند: «اين درختان براي استفاده نبوده است بلكه براي بحث بادگيري آنجا بودند و يك جورايي حصار دور باغ بوده است. قرار نيست درخت هر جايي كاشته بشود. ما درختي كه داخل رودخانه كاشته شده و باعث ميشود عبور ايمن سيل به خطر بيفتد را قطع ميكنيم. عمده چيزي كه سيلها با خودشان ميآورند تنه درختان است كه باعث ميشود سيلاب از بستر بيرون بزند. اين درخت بايد جايي كاشته بشود كه آسيبي نرساند. اگر لازم باشد درخت هم بايد قطع بشود.»
اما در حكمي كه از طرف درخشان به دست ما رسيده قاضي چند تذكر به آب منطقهاي قزوين ميدهد مبني بر اينكه شركت آب منطقهاي بدون معرفي نماينده قانوني و بدون هماهنگي با واحد براي اجراي احكام راسا وارد عمل شده است در حالي كه رويه اين طور است كه مرقومه اجراي حكم خطاب به مرجع نظامي تنظيم شود و پس از معرفي نماينده از سوي اداره شاكي در معيت مامورين ذيربط و نظارت نماينده حكم اجرا گردد. تذكر دوم هم اين است كه بنا به اظهارات محكومعليه پرونده بخش عمدهاي از حكم رفع تصرف انجام نشده است. تذكر سوم هم اين است كه بخشي از حكم انجام شده توسط عاملان آن شركت در خصوص قطع درختان انجام گرديده كه ميبايست نماينده فوق آن مرجع با ارايه برگه نمايندگي در محل اجراي احكام حاضر و در اين خصوص پاسخگو باشد. حالا بااين تذكرات تنها اين نتيجه به ذهن ميرسد كه اجراي احكام مورد سوال مرجع قضايي هم قرار گرفته است، مگر اينكه احكام ديگري با محتواي متفاوت هم وجود داشته باشد كه ما به آن دسترسي نداريم.
يك پيام مشخص
محمدعلي يكتانيك فعال محیط زیست در گفتوگو با اعتماد برخورد با درخت به مثابه زباله را باورنكردني ميداند. او از سختيهاي بار آوردن يك درخت ميگويد، از رسيدگي و خون دل خوردن تا يك درخت به سن 10 سال برسد. هر كسي كه تجربه باغداري دارد اين را ميداند كه رسيدگي و چشم انتظاري براي رشد يك درخت چه زحمتي دارد: «يكي از كارهايي كه در حريم رودخانه باعث ميشود سيلاب كنترل بشود درختان هستند. درخت جلوي شدت سيلاب را ميگيرد چه برسد به درخت قديمي كه بيشتر ميتواند به كنترل سيلاب كمك كند. اساسا وجود درخت در حريم رودخانه باعث تثبيت خاك و جلوگيري از سيلاب ويرانگر ميشود. زماني سيلاب ويرانگر ميشود كه همراه خودش رسوب داشته باشد. يكي از راههايي كه باعث ميشود سرعت سيلاب كاهش پيدا كند كاشتن درخت است.» او با اشاره به اينكه از جزييات پرونده مطلع نيست؛ يكي از ترفندها براي تصاحب زمين را درختكاري ميداند و از افرادي ميگويد كه از اين طريق مرز زمين خود را گسترش ميدهند. او يكي از راههايي كه ميشد مسوولان در نظر بگيرند را جابهجايي درختان در ماههاي آذر و دي عنوان ميكند و ميگويد: «اين رفتار با درختان يك پيام مشخص دارد و آن اين است كه براي مسوولان ما اكوسيستم و طبيعت ذرهاي اهميت ندارد. درخت چيز بيارزشي نيست هر چند درست است كه زمين ارزش دارد و نبايد مورد تملك قرار بگيرد اما كسي كه دلش براي سرزميني ميسوزد كه در نوار بياباني قرار دارد و پوشش گياهي در آن اهميت دوچندان دارد نبايد چنين رفتاري با درختان بكند به خصوص در جايي مانند قزوين كه اين گياه بسيار با ارزش است و نبايد اينطوري مورد بيمهري قرار ميگرفت. قلع و قمع اين حجم درخت واقعا ناراحتكننده است.»