• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5530 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۱ تير

قائم‌مقام بدون روتوش

وحيد جليلي كيست؟ چطور فكر مي‌كند؟ و به دنبال چيست؟

«خلف صالح سيد مرتضي آويني»؛ اين توصيف يك وبلاگ نزديك به جريان ارزشي و پايداري در سال‌هاي دهه 90 از وحيد جليلي است. همان زمان كه او مراد جوانان عدالتخواه است و آنها پاي مكتب او و «حسن رحيم‌پورازغدي» تئوري به قول وحيد اشتري ايدئولوژي «پدركشي در عرصه سياسي براي تحقق عدالت» را مي‌آموزند. همان جواناني كه به‌رغم اختلاف بسيار اين روزها با عنوان «آقاوحيد» از او ياد مي‌كنند.
قائم‌مقام امروز صداوسيما در سال 1390 در كسوت مدير دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي، به تبيين نقد رسانه ملي از ديدگاه انقلاب مي‌‍‌‌پرداخت و از همان روزها در گفت‌وگوهايش گلايه مي‌كرد كه «مديران صداوسيما كنترلچي هستند نه آرمانگرا.»
آرمانگرايي هدف غايي وحيد جليلي از سال‌هاي دهه 70 است؛ از مشهد به دانشگاه امام صادق(ع) رفته و در رشته معارف اسلامي و اقتصاد در مقطع كارشناسي ارشد از اين دانشگاه فارغ‌التحصيل شد. كار مطبوعاتي را از دوران دانشجويي و در نشريه تفكر بسيجي، نشريه داخلي بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) آغاز كرد و در سال ۷۵ به مجله نيستان رفت.
بعد از اين تجربه سردبير روزنامه ابرار شد و بعد هم سردبير ماهنامه سوره. ماهنامه‌اي كه پيش‌تر سيد مرتضي آويني عهده‌دار سردبيري آن بود. مو و محاسن جوگندمي آن روزها و تا اندكي اين روزهاي وحيد جليلي، شايد براي تصوير‌سازي نيز بوده  كه او آويني جديد عرصه فرهنگ انقلابي است، قياسي كه اگرچه فارغ بوده و هست، اما نشان از حال و احوالات جليلي دهه 80 و خيال او براي ساختن آرمانشهري دارد كه در اوهام خود داشته است.
همان سال‌ها بود كه وحيد و همكارانش در حوزه هنري و سازمان تبليغات اسلامي با مديريت وقت اين دو نهاد -حسن بنيانيان و سيد مهدي خاموشي- دچار مشكل و اختلاف شده و اخراج شدند.
پس از آن بود كه اخراجي‌هاي حوزه هنري، زخم خورده از راست سنتي، دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي را پايه‌گذاري كردند؛ فنري كه «مجله راه»، «جشنواره مردمي فيلم عمار»، «جشنواره موسيقي ضدامريكايي طبس» و راهبري ده‌ها جريان فرهنگي ديگر ثمره از دل آن بيرون آمد.
جزوه معروف جبهه فرهنگي انقلاب به نوعي كتاب انقلابي‌گري وحيد جليلي دهه 80 و 90 است  نيز ماحصل فعاليت همين سال‌هاست. جزوه‌اي كه هنوز بين فعالان فرهنگي و در بسيج‌هاي دانشجويي دست به دست مي‌شود تا به روايت مرشدان جليلي مورد استفاده عناصر «جوان، انقلابي و متعهد فرهنگي» قرار گيرد.
مرور گفت‌وگوي‌هاي وحيد جليلي در دهه‌هاي 80 و 90 تصوير كاملي از ديدگاه‌هاي او ارايه مي‌دهد. آبان سال 1390 او در گفت‌وگو با پايگاه خبري مشرق، درباره مفاهيم محافظه‌كاري و انقلابي‌گري گفته و از وجود تسلط رويكرد در صداوسيما انتقاد كرده است: «كسي كه معتقد به اسلام انقلابي باشد، از محافظه‌كاري خارج مي‌شود. از آنچه هست فاصله مي‌گيرد و مي‌رود به سمت به دست آوردن آنچه بايد باشد.در صداوسيماي ما اين‌گونه نيست؛ يعني نگاه محافظه‌كارانه است.در كار رسانه‌اي وقتي مبناي ايدئولوژيك شما محافظه‌كاري باشد، استراتژي محافظه‌كاران اينچنيني، استراتژي است كه ما آن را به استراتژي غربال تعبير مي‌كنيم...وقتي مبناي ايدئولوژيك شما براي رسانه ملي از اسلام انقلابي فاصله مي‌گيرد، اين تبعات را خواهد داشت.»
تاكيد او بر غربال نيروهاي انقلابي در آن سال‌ها اما يك دهه بعد صفت توصيفي از مديريت خودش شد، مديريتي كه همه را حذف كرد تا چهره‌هاي انقلابي و نسخه‌هاي آرمانگرايانه از هر موضوعي را ارايه دهد و ‌آش آنقدر شور شد كه صداي خبرگزاري تسنيم درآمد.
روحيه آرمانگرايانه آقا وحيد با بعضي گروه‌ها از ابتدا سر ناسازگاري داشته و دارد. اسفند 1401، وقتي رداي قائم‌مقام رييس رسانه ملي را بر تن داشت، گفت كه رسانه ملي، نخبگان و دانشمندان را حذف و سلبريتي‌ها را برجسته كرد.
سلبريتي‌ها گروه مورد نقد هميشگي جليلي هستند. كمااينكه سال گذشته در مناظره با محمد قوچاني به نقش تاثيرگذار آنها در برهه‌هايي از قبيل انتخابات تاكيد كرد و خواهان الزام آنها به پاسخگويي در زمان اثرگذاري شد.
جز سلبريتي‌ها يك گروه ديگر هم مورد نقد جليلي هستند؛ آنچه طبقه متوسط خوانده مي‌شود!
او در مصاحبه اخيرش با نشريه «سوره» گفته است كه «كليدواژه‌اي به نام طبقه متوسط مي‌سازند كه طبقه متوسط نيست.» او اين طبقه را «بزك‌ شده طبقه مرفه نوكيسه بي‌هويتِ بي‌آرمانِ غرب‌زده» خوانده كه مديريت از ترس براي به ‌دست‌ آوردن تاييد اين جريان، جهت‌گيري حركتش را تعيين مي‌كند.
جليلي ارديبهشت سال جاري در بازديد از نمايشگاه كتاب گفته بود: «تعريف مدير فرهنگي در خيلي از مقاطع و سطوح در كشور اين بوده كه بايد شناخت خوبي نسبت به تهديدها، آسيب‌ها، بحران‌ها و نابساماني‌ها داشته باشد و با حساسيت بالا، تهديدها را رصد و رفع كند. بدون اينكه بخواهيم اين وجه از مديريت فرهنگي را نفي كنيم ولي تعريف درست‌تر از مدير فرهنگي اين است كه فرصت‌ها را درست شناسايي و استحصال كند و استفاده حداكثري از آنها داشته باشد.»
او طي دو سال گذشته با استناد به همين ديدگاه سعي در استحاله بدنه انساني و رويكردهاي كلي اين سازمان داشته است. رفتار دو سال گذشته وحيد جليلي در صدا‌وسيما مصداق واقعي پروژه خالص‌سازي است؛ خالص‌سازي در رسانه‌اي كه بايد ملي باشد، اما حالا محفلي شده است. محفلي براي جريان پايداري، هم خالص‌سازي شده پايداري، جرياني كه مي‌خواهد جامعه مخاطب صداوسيما را گروه راي‌دهنده حداقلي قرار دهد، سليقه آنها را تامين كند و به سمت راي به گزينه اصلح همين جريان سوق دهد. برادران جليلي بدون پايداري پايگاه راي قابل توجهي ندارند، گروه‌هاي بسيج مي‌توانند براي آنها پايگاه سياسي باشند، در زمان انتخابات و راي‌گيري اما بايد به يك گعده سياسي وصل بود. جليليون و پايداري‌ها حلقه‌هاي اتصال قوي به هم دارند؛ در مباحث فرهنگي كه وحيد جليلي در صداوسيما آن را پيش مي‌برد و در سياست خارجي و مديريت اجرايي كه كار به دست سعيد جليلي سپرده خواهد شد. مرور نوشته‌هاي اخير پايگاه خبري رجانيوز -نزديك به جبهه پايداري- به خوبي نشان مي‌دهد راه اين گروه در عمل، در حال جدا شدن از بقيه اصولگرايان در انتخابات‌ آتي است؛ جدايي دلخوش به حمايت سياسي پايداري، اميدوار به بدنه نزديك به خود در دولت رييسي و متكي به بدنه رايي كه جليلي دغدغه برنامه‌سازي براي آنها را دارد. ستاد انتخاباتي هم مي‌تواند صداوسيما باشد، رييس ستاد هم چه كسي بهتر از آقاي قائم‌مقام فرهنگي سازمان!

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون