تمركز مديران براي كاهش حوادث نفتی
سعيد ساويز
يكي از دردناكترين خاطرات ماندگار در حافظه صنعت نفت، حوادث آن است؛ اتفاقات تلخي كه داغ از دست دادن همكاران در خلال تار و پود آن حتي در گذر زمان در ذهن اهالي اين صنعت كمرنگ نميشود. رخ دادن حوادث در ايران چندان بالاتر از متوسط جهاني نيست، اما اگر جزو اهالي صنعت نفت و از زير و بم و زشت و زيباي آن مطلع باشيد، نيك درمييابيد كه شرايط رخداد حوادث بسيار بيش از آمار رسمي فراهم ميشود و با توجه به نبود سيستم و فرهنگي به نام مديريت ريسك، تنها خدا با ماست كه بيشتر شرايط فراهم شده براي حادثه به خير ميگذرد.
مديريت ايمني يا همان HSE سيستم كم و بيش بهروزي در ايران است و به عنوان يك تجربه شخصي ميتوان به افسران و شاغلان در اين بخش به خصوص در شركتهايي كه اندكي جوانتر هستند و تا چندي پيش تجربه همكاري با شركتهاي بينالمللي را داشتهاند نمره قبولي داد، اما در نظر گرفتن موقعيتهاي مستعد حادثه در صنعت نفت و گاز ايران مويد اين نكته خواهد بود كه جا براي كار كردن و به قولي كاهش شرايط حادثهخيز وجود دارد.
اگر حوادث هليكوپتري و سوانح جادهاي را كنار بگذاريم، چند حادثه اخير صنعت نفت عموما در شركتهاي توليدي رخ داده است. نفت شهر، رگ سفيد، خط لوله رامشير، خط لوله اهواز به مسجد سليمان و البته حادثه اورهال اروندان در جفير؛ اجازه بدهيد همه اين حوادث را در يك كفه ترازو قرار ندهيم. مثلا حوادث خط لوله معمولا بر اثر فرسودگي گزارش شده است كه اين به عدم توجه دولتها به برآوردن حداقل احتياجات فني نفت بازميگردد و دو حادثه حفاري بهزعم نگارنده به عنوان يك نظر كارشناسي با خطاي محاسباتي شركت كارفرما و البته اشكالات فرآيند حفاري رخ داده است. اما مورد آخر كه چند روز پيش مجدد ما را عزادار همكاران جان بركفمان كرد آن هم در شرايط سخت و طاقتفرساي خوزستان در اين روزها چه بود؟
شركت نفت و گاز اروندان از جوانترين شركتهاي توليدي فعال در صنعت نفت است و از آنجايي كه ميادين توسعه يافته توسط شركت توسعهاي مهندسي و توسعه نفت يا همان متن براي بهرهبرداري به اروندان واگذار ميشود، تاسيساتي كم و بيش بهروز و حداقل كم كاركرد در اختيار اين شركت قرار دارد. شكلگيري شركت اروندان با پروژه دارخوين كه توسط شركت ايتاليايي توسعه داده شد، آغاز شد و با توجه به اطلاع كافي و مشاهدات نگارنده از اين شركت يكي از بادانشترين و بهروزترين واحدهاي ايمني در اروندان فعال است. اما باز هم با وجود دستورالعملهاي بهروز و سختگيرانه ايمني و پايش مستمر به دلايلي كه قطعا در گزارشات تكميلي ارايه ميشود، حادثه پيش آمد و باز هم ما عزادار همكار ديگري از دلاوران اين صنعت شديم.
پس كجاي كار ميتوانست بهتر از آن انجام شود؟ چيزي كه در ادامه به نظر مخاطب ميرسد، يك اظهارنظر كارشناسي و البته شخصي است كه جا دارد در جايگاه يك نظر كارشناسي بدان پرداخته شود. بگذاريد با نقل يك تجربه شخصي از مشاهدات در يك ميدان توسعه يافته كه اكنون در اختيار شركت توليدي است مطلب را ادامه دهيم، چندي پيش نگارنده در همراهي با يك هيات بازديدكننده سري به تعدادي از چاههاي تحويلي به يكي از شركتهاي توليدي زد؛ نكاتي كه براي يك ديدگاه كارشناسي اندكي نگرانكننده است در اين بازديد خودنمايي ميكرد. محوطه چاهي كه مشخص بود در فرآيند جدا كردن تله سنگ در سرچاه دچار شرايط پاشيدن نفت به اطراف شده بود و شدت پرتاب اين نفت تا چند ده متر نيز قابل مشاهده و مشخص بود شرايط پرفشاري با بيدقتي ناگهان رها شده است، اتفاقي كه در آن اگر شانس گوشه چشمي به ما نشان نداده بود يك حادثه به حوادث ناگوار صنعت اضافه ميكرد. چند چاهي كه شرايط مناسبي از نظر تميزي و مرتب بودن ادوات سرچاهي نداشتند و البته چند چاه كه به ظاهر بسته بود، اما در گزارش روزانه براي آن توليد اعلام شده بود. اينكه نفرات مامور براي كنترل و پايش چاه در دوردست و نقاط پرت از مسووليت شانه خالي كنند و به بازنويسي ارقام پيشين اكتفا كنند متاسفانه امري است مسبوق به سابقه، اما اينكه مديران عالي در شركتهاي توليدي چشم خود را روي همه اين جزييات و كمر همت تنها براي مصاحبه و بزرگنمايي خبري و گاهي خلاف ببندند نشان از عدم تمركز مديريت در فعاليت سازماني دارد و يقينا اين جاهطلبي كه جز عدم تمركز به همراه ندارد، ميتواند عدم تمركز را در سازمان مسري كند. در موردي عجيب چندي پيش شركت توليدي، توليد از ميداني را كه هنوز در اختيارش نيست و بنا نيست به اين زوديها هم تحويلش شود جزو آمار توليد خود ارايه داده بود. بيان مطالب خلاف واقع يا داراي آمار مخدوش و پرحرف و حديث ممكن است از زيرنظر عموم به سلامت بگذرد، اما در زيرنظر خبرگان كه آگاه به شرايط هستند، مذموم است و به عقيده نگارنده چيزي جز عدم تمركز و كاهش انرژي لازم براي تكاليف سازماني مصوب را به همراه ندارد و بجاست شركت ملي نفت ايران نسبت به اين دست سياستها اندكي حساستر برخورد كند.