يكي از اصليترين اختلافنظرهاي ايدهآليستها و رئاليستها در طول جنگ سرد و در بحث سياست خارجي، ترويج حقوق بشر و اصول دموكراتيك امريكايي بود كه از مهمترين اهداف امريكا در خارج از اين كشور قلمداد ميشد. به گزارش رصدخانه انديشكدهها به نقل از نشنالاينترست، اين مناظره ميان ايدئاليستها و رئاليستها، سياست خارجي كيسينجر را با اين استدلال كه منافع ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك بايد محور اصلي راهبرد كلان ديپلماسي امريكا باشد، ارجحيت داد. در برابر اين نگاه واقعگرايانه، نگاه انترناسيوناليستهاي ليبرال در چپ و نومحافظهكاران در سمت راست قرار داشت كه معتقد بودند كه هدف ايالات متحده در سياست خارجي ميبايست بر محوريت گسترش ارزشهاي امريكايي در جهان قرار گيرد. در واقعيت، زماني كه فشار وارد ميشد و بهويژه وقتي مسائل مربوط به جنگ و صلح مطرح ميگشت، رئاليسم به پيروزي ميرسيد. اين مساله حتي در مورد روساي جمهوري كه رويكردهاي آرمانگرايانه همچون رييسجمهور دموكرات جيمي كارتر و رييسجمهور جمهوريخواه جورج دبليو بوش داشتند، صدق ميكرد. اين دو رييسجمهور همچنين نشان دادند كه چگونه توجه به حقوق بشر و ترويج دموكراسي ميتواند به منافع ملي ايالات متحده آسيب برساند.
بازنگري بايدن
در رويكردهاي ايدهآل گرايانه
رييسجمهور ديگري كه همين رويكرد ترويج دموكراسي و مبارزه با اقتدارگرايي را داشت و با اين شعار وارد كاخ سفيد شد، جو بايدن بود. اما او به تدريج سياستهاي خود را با واقعيتهاي سياست بينالملل تطبيق داد.
بايدن با همين رويكرد آرمانگرايانه، در سال 2023 يك كشور اسلامگرا و ضد امريكايي مانند پاكستان را به اجلاس سران براي دموكراسي دعوت كرد، چرا كه اين كشور انتخاباتهاي خوبي برگزار ميكند. اما از سنگاپور كه متحد پيشرو و استراتژيك امريكا در اقيانوس آرام است، به دليل عدم تعهد ملموس به آرمانهاي دموكراتيك دعوت نشد.
رويكرد دموكراسيخواهانه و مبتني بر حقوق بشر جو بايدن، به دنبال منزوي كردن و مجازات عربستان سعودي و وليعهد آن، محمد بن سلمان بود و بنا داشت در اتحاد خود با سعوديها در واكنش به قتل جمال خاشقجي، ستوننويس واشنگتنپست در سال 2018، تجديد نظر كند.
براي مدتي به نظر ميرسيد كه اين رويكرد هزينهاي براي امريكا ندارد و لذا بايدن به برخوردهاي سرد خود با عربستان ادامه داد اما با گذر زمان، منافع استراتژيك و اقتصادي مورد توجه مسوولان كاخ سفيد قرار گرفت و موضوع قيمت نفت براي امريكاييها ارجحيت پيدا كرد و اين مساله، فرصتي را براي ارزيابي مجدد روابط واشنگتن با رياض فراهم كرد.
پايان دادن به ائتلاف با رياض هدفي بود كه اعضاي جناح مترقي حزب دمكرات به دنبال آن بودند و اين موضوع تعهد ايالات متحده به اتحاد با اسراييل و كليت استراتژي و سياست خارجي اين كشور در خاورميانه را زير سوال برد. اما پس از آن جنگ اوكراين به وقوع پيوست و دولت بايدن ناگهان خود را در يك سيستم بينالمللي ديد كه ميان قدرتهاي بزرگ بر سر سرزمينها و منابع درگيري ايجاد شده است. آغاز اين جنگ منجر به افزايش قيمت انرژي شد و سوال اينجاست كه آيا محمد بن سلمان (رهبر واقعي عربستان سعودي) در اين مورد، با روسها هماهنگ بوده است؟ چرا كه بهرغم درخواستهاي مكرر امريكا براي افزايش توليد نفت، اوپكپلاس تصميم به كاهش توليد نفت گرفت و اين امر ضمن نشان دادن استحكام در روابط مسكو و رياض، اين واقعيت را نشان ميدهد كه توجه به منافع ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك در شرايط كنوني، بسيار بيشتر از سابقه حقوق بشر در عربستان اهميت دارد.
وسواس نسبت به تعهد سعوديها به ارزشهاي ليبرال دموكراتيك، نميتوانست توسط مسوولان كاخ سفيد ادامه پيدا كند، چرا كه ديگر قدرتهاي بزرگ مانند چين و روسيه، نگران رفتار متحدان بالقوهشان با مخالفان سياسي يا اقليتهاي مذهبي نيستند و منتظرند تا خلأ حضور امريكا در منطقه را پر كنند.
از اين منظر، پيگيري امكان پيمان امنيتي متقابل ميان ايالات متحده و عربستان در سطح ناتو كه براساس آن ايالات متحده متعهد شود كه در صورت حمله به عربستان سعودي از آن كشور دفاع كرده و آن را مجهز به سلاحهاي جديد كند و در ازاي آن عربستان سعودي روابط خود را با اسراييل عادي كند، يك منطق سياسي واقعي است. به ويژه اگر اين مساله منجر به كاهش مشكلات ميان اسراييل و فلسطين شود.
بلوك خاورميانهاي ايالات متحده امريكا
وجود يك بلوك خاورميانهاي طرفدار امريكا كه همزمان از منابع انرژي خليج فارس و صنايع پيشرفته و مراكز علمي اسراييل بهره ميبرد، موثرترين راه براي مهار اقدامات ايران و ماهوارههاي منطقهاي آن خواهد بود.
چنين ترتيبي مطمئنا ارزش اين را دارد كه ايالات متحده در قالب ارايه سامانه دفاع موشكي به سعوديها، از اين كشور در برابر زرادخانه رو به رشد موشكهاي بالستيك ميانبرد و دوربرد ايران محافظت كند و به سعوديها اين امكان را بدهد كه در خاك خود، برنامه هستهاي غيرنظامي را دنبال كنند.
شكي نيست كه محمد بن سلمان از اسراييل امتيازاتي از جمله توقف ايجاد شهركهاي جديد يهودي در كرانه باختري و تعهد آشكار به ايجاد يك كشور مستقل فلسطيني را مطالبه خواهد كرد.
اگر بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل، چنين اقداماتي را انجام دهد، احتمالا دو وزير راست افراطي در كابينه وي يعني ايتامار بن گوير، رييس حزب مليگراي افراطي اوتزما يهوديت و بزالل اسموتريچ، رييس حزب صهيونيسم مذهبي از كابينه وي خارج خواهند شد. در اين صورت، نتانياهو چارهاي جز تكيه بر حمايت احزاب ميانهرو در كنست و منعقد كردن توافقي با آنها براي پايان دادن به بحران كنوني كه ناشي از طرح دولت براي اصلاحات قضايي است، ندارد.